۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[یوسفی، غلامحسین]] (مصحح) | [[یوسفی، غلامحسین]] (مصحح) | ||
[[عنصرالمعالی، کیکاوس بن اسکندر]] ( | [[عنصرالمعالی، کیکاوس بن اسکندر]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =PIR 4667 /ق2 | | کد کنگره =PIR 4667 /ق2 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''قابوس نامه''' اثر عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن وشمگير بن زيار از شاهزادگان خاندان زيارى است. اين خانواده در قرن چهارم و پنجم هجرى در شمال ايران بخصوص در گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمستان و رويان و رى حكمروايى داشتهاند. كتاب در باب اخلاق و سياست به زبان فارسى نگارش يافته است. | '''قابوس نامه''' اثر عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن وشمگير بن زيار از شاهزادگان خاندان زيارى است. اين خانواده در قرن چهارم و پنجم هجرى در شمال ايران بخصوص در گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمستان و رويان و رى حكمروايى داشتهاند. كتاب در باب اخلاق و سياست به زبان فارسى نگارش يافته است. | ||
نویسنده اين كتاب را براى فرزندش گيلانشاه نوشته و در آن از آداب اجتماعى، تربيت فرزند و آداب مملكتدارى سخن گفته است. او خواسته است با تأليف كتاب، حاصل تجربيات خود را در اختيار فرزندش بگذارد و او را راهنمايى كند و مسائل مختلف زندگانى و هنرها و پيشههاى گوناگون آن زمان را بدو بياموزد. | |||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
كتاب از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب مىآيد و شامل موضوعات بسيار متنوعى چون رسوم لشكركشى، مملكت دارى، دانش و فنون متداول، آيينهاى معمولى زندگى، طرز غذاخوردن و همچنين مسائل اجتماعى و تربيتى مثل عشق ورزيدن، دوست گزيدن و فرزند پروردن و خلاصه علومى چون طب نجوم و شاعرى مىباشد. | كتاب از آثار مهم نثر ساده در اواخر قرن پنجم به حساب مىآيد و شامل موضوعات بسيار متنوعى چون رسوم لشكركشى، مملكت دارى، دانش و فنون متداول، آيينهاى معمولى زندگى، طرز غذاخوردن و همچنين مسائل اجتماعى و تربيتى مثل عشق ورزيدن، دوست گزيدن و فرزند پروردن و خلاصه علومى چون طب نجوم و شاعرى مىباشد. | ||
روش انشاى اين كتاب شيوه نثر مُرسَل معمول قرنهاى چهارم و پنجم هجرى قمرى است و نشان دهنده دامندهى وسيع اطلاعات | روش انشاى اين كتاب شيوه نثر مُرسَل معمول قرنهاى چهارم و پنجم هجرى قمرى است و نشان دهنده دامندهى وسيع اطلاعات نویسنده مىباشد. | ||
اولين باب كتاب در شناختن ايزد تعالى است كه متنى چنين دارد: | اولين باب كتاب در شناختن ايزد تعالى است كه متنى چنين دارد: | ||
«آگاه باش اى پسر كه هيچ چيز نيست از بودنى و نابودنى و شايد بود كه آن شناخته مردم نگشت چنانكه اوست، جز آفريدگار جلّ جلاله كه شناخت را درو راه نيست و جزو همه شناخته گشت چه شناسنده خداى آنگه باشى كه ناشناس شوى و...».نكتههاى عبرتآموز او و نثر شيوا و ساده و روان و مؤثر | «آگاه باش اى پسر كه هيچ چيز نيست از بودنى و نابودنى و شايد بود كه آن شناخته مردم نگشت چنانكه اوست، جز آفريدگار جلّ جلاله كه شناخت را درو راه نيست و جزو همه شناخته گشت چه شناسنده خداى آنگه باشى كه ناشناس شوى و...».نكتههاى عبرتآموز او و نثر شيوا و ساده و روان و مؤثر نویسنده به قدرى قابل ملاحظه و ستودنى است كه در كنار آن ضعف او در كار شعر و شاعرى از خاطر فراموش مىشود. تنوّع موضوع ابواب كتاب و فوائد فراوانى كه از مطالعه آنها، بخصوص از نظر تحقيق در اوضاع و احوال اجتماعى، سياسى، اقتصادى، دينى، علمى و ادبى آن عصر، حاصل مىگردد اهمّيت كتاب را تا حدّى بالا مىبرد كه بايد با شادروان [[بهار، محمدتقی|ملك الشعراى بهار]] همداستان شد و آن را «مجموعه تمدن اسلامى پيش از مغول» ناميد. | ||
دليل روشن ارزش معانى و لطف شيوه بيان قابوسنامه توجه و اقبالى است كه در طى قرنها از طرف فارسىزبانان و فارسىخوانان نصيب اين كتاب شده است چندان كه سنائى غزنوى در حديقة الحقيقه- كه نظم آن را در سال 525ق به پايان رسانيده- حكايتى از قابوسنامه را عيناً به نظم درآورده است و از آن پس [[عوفی، محمد بن محمد|محمد عوفى]] در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، و قاضى احمد غفّارى در نگارستان، و محمد حبله رودى در جامع التمثيل، و فزونى استرآبادى در كتاب بحيره، و نظامى گنجوى در خسرو و شيرين، و بسيارى ديگر مطالبى از آن نقل كردهاند كه گاه با ذكر مأخذ است و گاه اگر چه از قابوسنامه يادى نكردهاند معلوم است كه از آن بهره بردهاند. | دليل روشن ارزش معانى و لطف شيوه بيان قابوسنامه توجه و اقبالى است كه در طى قرنها از طرف فارسىزبانان و فارسىخوانان نصيب اين كتاب شده است چندان كه سنائى غزنوى در حديقة الحقيقه- كه نظم آن را در سال 525ق به پايان رسانيده- حكايتى از قابوسنامه را عيناً به نظم درآورده است و از آن پس [[عوفی، محمد بن محمد|محمد عوفى]] در جوامع الحكايات و لوامع الروايات، و قاضى احمد غفّارى در نگارستان، و محمد حبله رودى در جامع التمثيل، و فزونى استرآبادى در كتاب بحيره، و نظامى گنجوى در خسرو و شيرين، و بسيارى ديگر مطالبى از آن نقل كردهاند كه گاه با ذكر مأخذ است و گاه اگر چه از قابوسنامه يادى نكردهاند معلوم است كه از آن بهره بردهاند. |
ویرایش