۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[سترستین، کارل ویلهم]] (محقق) | [[سترستین، کارل ویلهم]] (محقق) | ||
[[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف]] ( | [[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =CS 25/5 /الف5ط4 | | کد کنگره =CS 25/5 /الف5ط4 | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]](34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه | اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]](34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه نویسنده (نصف صفحه) و متن اصلى (صد صفحه) و فهارس (70 صفحه) تشكيل شده است. دكتر [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]] در مقدمهاش كه آن را در تاريخ ربيعالأول 1369ق، به درخواست «المجمع العلمي العربي» نوشته، ارزش نسبشناسى در نزد عرب در دوران جاهليت و اسلام را توضيح داده و به معرفى نویسنده و كتابش پرداخته و از جمله چنين آورده است: اما كتاب «طرفة الأصحاب»، مختصرى در علم الانساب است و شايد اين كتاب از جامعترين آثارى است كه در دسترس ماست و در آن اصول انساب عرب و نسب پيامبر(ص) و صحابه و نسب خلفاى اموى و عباسى و بنى رسول و نسب اشراف در يمن آمده است. در اين كتاب، بخشى هست كه در آن اصالت آشكار است و آن از ابتكارات خود ملك اشرف است و آن بخش، به نسب بنى رسول(ص) و اولاد و احفادشان تا زمان خودش و به نسب اشراف يمن مخصوص است و آن بخش مهمى است كه كمتر در كتاب ديگرى يافت مىشود. | ||
و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. [[الكامل في التاريخ]] [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. [[صفة الصفوة]] [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]]؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف | و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. [[الكامل في التاريخ]] [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. [[صفة الصفوة]] [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]]؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف نویسنده اثر حاضر و... | ||
دكتر منجد افزوده است: | دكتر منجد افزوده است: نویسنده گاه مطالبى را كه نقل مىكند، خلاصه مىسازد و گاه بدون تلخيص، نص مطالب را مىآورد. [[منجد، صلاحالدین|صلاحالدين منجد]]سپس تلاش «[[سترستین، کارل ویلهم|كارل ويلهلم سترستين]]» را در تصحيح اثر حاضر ستوده است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-38</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است: | برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است: | ||
# | #نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح دادهايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنىاميه و بنىعباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عربها..<ref>ر.ک: همان، ص43</ref> | ||
#ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص44</ref> | #ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص44</ref> | ||
#اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر است و آنان بطنهاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند. | #اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر است و آنان بطنهاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند. | ||
#:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيحاللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مىرسد<ref>ر.ک: همان، ص79-80</ref> | #:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيحاللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مىرسد<ref>ر.ک: همان، ص79-80</ref> | ||
#:درباره اين تعبير | #:درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بتپرست را پدر واقعى ابراهيم دانستهاند؛ درحالىكه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسبشناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كردهاند: | ||
#:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛ | #:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛ | ||
#:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمىشود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق مىكردند؛ چنانكه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مىباشد پدر يعقوب ناميده شده است<ref>بقره: 33</ref>؛ | #:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمىشود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق مىكردند؛ چنانكه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مىباشد پدر يعقوب ناميده شده است<ref>بقره: 33</ref>؛ |
ویرایش