طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب
طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب | |
---|---|
پدیدآوران | سترستین، کارل ویلهم (محقق) اشرف الرسولی، عمر بن یوسف (نویسنده) |
ناشر | دار الآفاق العربية |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1422 ق یا 2001 م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-344-002-8 |
موضوع | نسبشناسی - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | CS 25/5 /الف5ط4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب، اثر عمر بن يوسف اشرف الرسولى (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسبهاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.
اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «كارل ويلهلم سترستين» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقىهايى برایش نوشته و همچنين دكتر صلاحالدين منجد مقدمهاى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.
ساختار
اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر صلاحالدين منجد(34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه نویسنده (نصف صفحه) و متن اصلى (صد صفحه) و فهارس (70 صفحه) تشكيل شده است. دكتر صلاحالدين منجد در مقدمهاش كه آن را در تاريخ ربيعالأول 1369ق، به درخواست «المجمع العلمي العربي» نوشته، ارزش نسبشناسى در نزد عرب در دوران جاهليت و اسلام را توضيح داده و به معرفى نویسنده و كتابش پرداخته و از جمله چنين آورده است: اما كتاب «طرفة الأصحاب»، مختصرى در علم الانساب است و شايد اين كتاب از جامعترين آثارى است كه در دسترس ماست و در آن اصول انساب عرب و نسب پيامبر(ص) و صحابه و نسب خلفاى اموى و عباسى و بنى رسول و نسب اشراف در يمن آمده است. در اين كتاب، بخشى هست كه در آن اصالت آشكار است و آن از ابتكارات خود ملك اشرف است و آن بخش، به نسب بنى رسول(ص) و اولاد و احفادشان تا زمان خودش و به نسب اشراف يمن مخصوص است و آن بخش مهمى است كه كمتر در كتاب ديگرى يافت مىشود.
و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. الكامل في التاريخ ابن اثير؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. صفة الصفوة ابن الجوزى؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف نویسنده اثر حاضر و...
دكتر منجد افزوده است: نویسنده گاه مطالبى را كه نقل مىكند، خلاصه مىسازد و گاه بدون تلخيص، نص مطالب را مىآورد. صلاحالدين منجدسپس تلاش «كارل ويلهلم سترستين» را در تصحيح اثر حاضر ستوده است[۱]
گزارش محتوا
برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است:
- نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح دادهايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنىاميه و بنىعباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عربها..[۲]
- ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..[۳]
- اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر است و آنان بطنهاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
- اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيحاللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مىرسد[۴]
- درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بتپرست را پدر واقعى ابراهيم دانستهاند؛ درحالىكه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسبشناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كردهاند:
- الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
- ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمىشود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق میكردند؛ چنانكه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مىباشد پدر يعقوب ناميده شده است[۵]؛
- ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن[۶]و روايات، همه موحد و مؤمن بودهاند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمىتواند مشرك باشد؛ درحالىكه آزر مشرك بوده است؛
- د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مىكند[۷]؛ درحالىكه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است[۸]؛ بنابراین حضرت ابراهيم(ع) نمىتواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است[۹]
- عجالم، همان بنوسالم هستند و به آنها «آل سالم» گفته نمىشود و «آل سالم» از جحافل هستند و اينان بنوسالم از عجالم هستند. مشايخ آنان عبارتند از: محمد بن احمد و محمد بن انعم و سعد بن محمد و آل عبدالله، شيخشان مقبل بن عبداللّه و ركّابه شيخشان على بن انعم است و او برادر محمد بن انعم شيخ بنىسالم نيست، بلكه اشتراك اسمى است..[۱۰]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست اعلام اسامى رجال و نسا و شعوب و قبائل، فهرست الفبايى موضوعات و فهرست تفصيلى مطالب فراهم شده است[۱۱]
هرچند مصحح براى تصحيح اثر حاضر و افزودن مقدمه و پاورقى بر آن از منابع متعددى بهره برده، وليكن فهرست منابع مورد استفادهاش و مشخصات كتابشناختى آن را تنظيم و ثبت نكرده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمتالله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر آيتالله جعفر سبحانى، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.