۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اخباري' به 'اخباری') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =خلاصه تقریر و درس محمود شهابی در سال سوم قضائی دانشکده حقوق | | عنوانهای دیگر =خلاصه تقریر و درس محمود شهابی در سال سوم قضائی دانشکده حقوق | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[شهابی، محمود]] ( | [[شهابی، محمود]] (نویسنده) | ||
[[فربد، عباس]] (اهتمام) | [[فربد، عباس]] (اهتمام) | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در ابتداى كتاب تاريخچهاى از علم اصول فقه در ميان علماى شيعه اماميه و پيدايش مباحث اين علم در تاريخ اسلام ارايه شده و فراز و نشيبهايى كه اين علم از صدر اسلام تاكنون به خود ديده است به صورت مبسوط مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. | در ابتداى كتاب تاريخچهاى از علم اصول فقه در ميان علماى شيعه اماميه و پيدايش مباحث اين علم در تاريخ اسلام ارايه شده و فراز و نشيبهايى كه اين علم از صدر اسلام تاكنون به خود ديده است به صورت مبسوط مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده به معرفى نخستين علماى علم اصول از شيعه و اهلسنت به ويژه در دوران عباسيان مانند [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]]، ابن حمزه كسايى، يعقوب بن ابراهيم، محمدبن حسن شيبانى، مصطفى بن عبدالله معروف به حاجى خليفه و...پرداخته و روشهاى آنان در تبيين مباحث اصول فقه را بيان كرده است. | ||
آنگاه به دورهاى ديگر از تطور علم اصول فقه در ابتداى غيبت كبرى اشاره كرده و ظهور علماى بزرگ شيعه مانند [[شيخ مفيد]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و... و ابتكارات اصولى و فقهى آنان را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. در اين راستا نگارنده به ظهور دو طيف عمده از علماى شيعه به نامهاى اخباریان كه اعتقاد چندانى به علم اصول و مبانى عقلى براى استنباط حكم شرعى نداشتند و تنها قرآن و روايات را منبع اصلى براى استخراج حكم شرعى مىدانستند و اصوليان كه معتقد به استخراج حكم شرعى از ادله عقلى و نقلى بودند اشاره كرده و تقابل هميشگى اين دو طيف از علما را در طول تاريخ اسلام تا عصر كنونى به تصوير كشيده است. | آنگاه به دورهاى ديگر از تطور علم اصول فقه در ابتداى غيبت كبرى اشاره كرده و ظهور علماى بزرگ شيعه مانند [[شيخ مفيد]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و... و ابتكارات اصولى و فقهى آنان را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. در اين راستا نگارنده به ظهور دو طيف عمده از علماى شيعه به نامهاى اخباریان كه اعتقاد چندانى به علم اصول و مبانى عقلى براى استنباط حكم شرعى نداشتند و تنها قرآن و روايات را منبع اصلى براى استخراج حكم شرعى مىدانستند و اصوليان كه معتقد به استخراج حكم شرعى از ادله عقلى و نقلى بودند اشاره كرده و تقابل هميشگى اين دو طيف از علما را در طول تاريخ اسلام تا عصر كنونى به تصوير كشيده است. | ||
وى سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و فايده اين علم پرداخته و نقش اين علم در گسترش احكام شرعى و تبيين آن را بيان نموده است. در ادامه | وى سپس به تعريف علم اصول فقه و موضوع و فايده اين علم پرداخته و نقش اين علم در گسترش احكام شرعى و تبيين آن را بيان نموده است. در ادامه نویسنده به بحث در مورد امتياز علوم از يكديگر و جايگاه مهم علم اصول فقه در استنباط حكم شرعى اشاره كرده و اقوال مختلف در مورد موضوع علم اصول فقه و غرض از اين علم را بررسى نموده است. آنگاه نویسنده به بررسى مباحث الفاظ در علم اصول فقه پرداخته و در ابتداى اين مباحث حقيقت و وضع و اقسام آن را بيان كرده است. | ||
در بخش ديگرى از كتاب نگارنده به بحث درباره اشتراك لفظى و اشتراك معنوى، ترادف حقيقت و مجاز و راههاى شناخت لفظ حقيقى و مجازى از يكديگر پرداخته و استعمال لفظ در معناى حقيقى و مجازى و استفاده از قرينه را بررسى نموده است.استعمال يك لفظ در بيش از يك معنا و امكان آن و چگونگى چنين استعمالى از مباحث بعدى كتاب است كه | در بخش ديگرى از كتاب نگارنده به بحث درباره اشتراك لفظى و اشتراك معنوى، ترادف حقيقت و مجاز و راههاى شناخت لفظ حقيقى و مجازى از يكديگر پرداخته و استعمال لفظ در معناى حقيقى و مجازى و استفاده از قرينه را بررسى نموده است.استعمال يك لفظ در بيش از يك معنا و امكان آن و چگونگى چنين استعمالى از مباحث بعدى كتاب است كه نویسنده در اين زمينه ديدگاه چند تن از اصوليان معاصر را منعكس نموده است. در قسمت بعدى كتاب به بحث در مورد اوامر و ماده و صيغه آن پرداخته شده و دلالت صيغه امر بر فور و تراخى و مرّه و تكرار تبيين گرديده است. | ||
بحث در مورد مقدمه واجب و اقسام آن و همچنين اقسام واجب از مباحث بعدى كتاب است كه در اين قسمت از كتاب | بحث در مورد مقدمه واجب و اقسام آن و همچنين اقسام واجب از مباحث بعدى كتاب است كه در اين قسمت از كتاب نویسنده وجوب مقدمه را امرى تبعى و تابع واجب اصلى يعنى ذىالمقدمه دانسته و وجوب مقدمى آن را اثبات نموده است. | ||
در بخش ديگرى از كتاب مبحث مربوط به نواهى بيان شده و دلالت نهى بر حرمت و فساد و وجودى يا عدمى بودن نهى مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه، مباحثى مانند مفهوم و منطوق و اقسام و احكام هر يك از آنها مانند مفهوم داشتن يا نداشتن وصف، شرط، لقب، عدد، استثناء و مفهوم موافقت و مخالفت ارائه شده و پس از آن احكام عام و خاص و مخصص و اقسام آنها و عمل به عام پيش از تفحص از مخصص بيان گرديده است. | در بخش ديگرى از كتاب مبحث مربوط به نواهى بيان شده و دلالت نهى بر حرمت و فساد و وجودى يا عدمى بودن نهى مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه، مباحثى مانند مفهوم و منطوق و اقسام و احكام هر يك از آنها مانند مفهوم داشتن يا نداشتن وصف، شرط، لقب، عدد، استثناء و مفهوم موافقت و مخالفت ارائه شده و پس از آن احكام عام و خاص و مخصص و اقسام آنها و عمل به عام پيش از تفحص از مخصص بيان گرديده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
حجيت دليل عقلى و راههاى اثبات اين حجيت، اصول عمليه و اقسام آن، حجيت اصول عمليه برائت، استصحاب، تخيير و احتياط، تعارض بين اصول عمليه و رفع تعارض از آنها، معناى اجتهاد و تقليد و اقسام و شرايط و مقدمات اجتهاد و بيان معناى تصويب و تخطئه در اجتهاد از مباحث پايانى كتاب میباشد. | حجيت دليل عقلى و راههاى اثبات اين حجيت، اصول عمليه و اقسام آن، حجيت اصول عمليه برائت، استصحاب، تخيير و احتياط، تعارض بين اصول عمليه و رفع تعارض از آنها، معناى اجتهاد و تقليد و اقسام و شرايط و مقدمات اجتهاد و بيان معناى تصويب و تخطئه در اجتهاد از مباحث پايانى كتاب میباشد. | ||
بناى | بناى نویسنده بر اختصار بوده و از نقل قول تا حد زيادى پرهيز كرده است زيرا كتاب حاضر جنبه درسى براى دانشجويان فقه و حقوق دارد. | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== |
ویرایش