پرش به محتوا

أساليب البديع في القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:


در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین می‎خوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ می‎دهد که گوینده، سخنی بگوید که در ابتدا مدح به نظر آید، ولی بعدا روشن شود که هجو بوده، نه مدح؛ مانند شعر ابوعمیثل درباره ابوتمّام:
در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین می‎خوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ می‎دهد که گوینده، سخنی بگوید که در ابتدا مدح به نظر آید، ولی بعدا روشن شود که هجو بوده، نه مدح؛ مانند شعر ابوعمیثل درباره ابوتمّام:
'''يا نبيّ الله في الشّع‍ ‍ر و يا عيسی بن مريم'''
 
'''أنت من أشعر خلق ال‍ ‍لّه ما لم تتكلّم'''
 
{{شعر}}
 
{{ب|'' يا نبيّ الله في الشّع‍''|2='' ‍ر و يا عيسی بن مريم'''
{{ب|'' أنت من أشعر خلق ال‍ ''|2='' ‍لّه ما لم تتكلّم''}} {{پایان شعر}}
   
این صنعت از صنایع بدیع، از مستخرجات مصری است و به این صورت است که گوینده قصد هجو کسی را داشته باشد و الفاظی را به‎کار ببرد که ظاهرش مدح و باطنش قدح او باشد؛ در واقع شنونده در ابتدا فکر می‎کند که گوینده او را مدح کرده است؛ درحالی‎که واقع قضیه به‎گونه دیگری است؛ یعنی گوینده قصد هجو شنونده را داشته است؛ مانند این سخن درباره برخی اشراف:
این صنعت از صنایع بدیع، از مستخرجات مصری است و به این صورت است که گوینده قصد هجو کسی را داشته باشد و الفاظی را به‎کار ببرد که ظاهرش مدح و باطنش قدح او باشد؛ در واقع شنونده در ابتدا فکر می‎کند که گوینده او را مدح کرده است؛ درحالی‎که واقع قضیه به‎گونه دیگری است؛ یعنی گوینده قصد هجو شنونده را داشته است؛ مانند این سخن درباره برخی اشراف:
'''له حقّ و ليس عليه حقّ'''
 
و مهما قال فالحَسَنُ الجميلُ
{{شعر}}
'''و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''
 
عليه لغيره و هو الرسولُ'''.'''
{{ب|'' له حقّ و ليس عليه حقّ'''|2='' و مهما قال فالحَسَنُ الجميلُ''}}
{{ب|'' و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''|2='' عليه لغيره و هو الرسولُ''}}{{پایان شعر}}
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‎دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‎دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‎اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‎اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
'''و لله سرّ في علاك و إنّما'''
{{شعر}}
كلام العدي ضرب من الهَذَيانِ
{{ب|'' و لله سرّ في علاك و إنّما''|2='' كلام العدي ضرب من الهَذَيانِ''}} {{پایان شعر}}
این کلام مدح موجّهی است که احتمال دارد واقعا هم مدح باشد به این دلیل که به مخاطب می‎گوید: در برتری تو بر دیگران سرّی است الهی که آن را به غیر تو نبخشیده است و احتمال دارد هجو باشد؛ یعنی منظور گوینده این است که تو مستحق برتری نیستی و خدا را رازی است در تقدیم کسانی که شایستگی ندارند بر اهل کرامت. اما همان طور که معروف است، متنبی از ابتدا در شعرش کلماتی را به‎کار می‎برد که ظاهرش تقدیر و باطنش تحقیر است...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/926 ر.ک: متن کتاب، ص726-727]</ref>.
این کلام مدح موجّهی است که احتمال دارد واقعا هم مدح باشد به این دلیل که به مخاطب می‎گوید: در برتری تو بر دیگران سرّی است الهی که آن را به غیر تو نبخشیده است و احتمال دارد هجو باشد؛ یعنی منظور گوینده این است که تو مستحق برتری نیستی و خدا را رازی است در تقدیم کسانی که شایستگی ندارند بر اهل کرامت. اما همان طور که معروف است، متنبی از ابتدا در شعرش کلماتی را به‎کار می‎برد که ظاهرش تقدیر و باطنش تحقیر است...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/926 ر.ک: متن کتاب، ص726-727]</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش