پرش به محتوا

تاریخ برمکیان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سجادی‏، محمدصادق]] (نويسنده)
[[سجادی‏، محمدصادق]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏569‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏3‎‏ت‎‏2
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏569‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏3‎‏ت‎‏2
خط ۴۰: خط ۴۰:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
نويسنده در فصل اول مختصرى از تاريخ بلخ و سرگذشت خاندان برمكيان كه به عنوان ناظر عالى و متولى آتشكده نوبهار بلخ بوده‌اند، را آورده است. خاندانى كه جد آن‌ها (برمك) بر طبق نقل‌هاى تاريخى، فرمانروايان (چين) و (هند) و (سند) و غيره كه براى عبادت بت‌ها به بلخ مى‌رفتند، او را معزز و محترم مى‌داشتند و در داورى‌ها به او رجوع مى‌كردند.
نویسنده در فصل اول مختصرى از تاريخ بلخ و سرگذشت خاندان برمكيان كه به عنوان ناظر عالى و متولى آتشكده نوبهار بلخ بوده‌اند، را آورده است. خاندانى كه جد آن‌ها (برمك) بر طبق نقل‌هاى تاريخى، فرمانروايان (چين) و (هند) و (سند) و غيره كه براى عبادت بت‌ها به بلخ مى‌رفتند، او را معزز و محترم مى‌داشتند و در داورى‌ها به او رجوع مى‌كردند.


در فصل دوم، مؤلف كتاب به تاريخ تولد خالد برمكى و نحوه اتصال او به دعوت عباسى مى‌پردازد. و اينكه برمك چون محمد بن على بن عبدالله بن عباس از نوادگان عبدالله بن عباس، پسر عموى پيامبر(ص)- را ديد و شناخت، پيش‌بينى كرد كه خلافت به خاندان او مى‌رسد و خالد، فرزند خود را تشويق كرد كه به او به پيوندد و خالد نيز چنين كرده و در زمره نزدیک ان امام عباسى و پس از آن؛ از جمله داعيان ايشان درآمد و نامش در (كتاب الدعوه) يا فهرست داعيان عباسى ثبت گرديد.
در فصل دوم، مؤلف كتاب به تاريخ تولد خالد برمكى و نحوه اتصال او به دعوت عباسى مى‌پردازد. و اينكه برمك چون محمد بن على بن عبدالله بن عباس از نوادگان عبدالله بن عباس، پسر عموى پيامبر(ص)- را ديد و شناخت، پيش‌بينى كرد كه خلافت به خاندان او مى‌رسد و خالد، فرزند خود را تشويق كرد كه به او به پيوندد و خالد نيز چنين كرده و در زمره نزدیک ان امام عباسى و پس از آن؛ از جمله داعيان ايشان درآمد و نامش در (كتاب الدعوه) يا فهرست داعيان عباسى ثبت گرديد.
خط ۴۶: خط ۴۶:
وى در پيكارهاى قحطبه در قم و اصفهان و خراسان، مسؤليت خزانه‌دارى و گردآورى و ثبت غنايم و اموال را برعهده گرفته بود، كه بعد از استقرار حكومت عباسى وظيفه ديوانسالارى را برعهده گرفت. تا آنكه كارش آنچنان بالا گرفت كه از نزدیک ان خاص سفاح عباسى شده و در امور مهم مملكت‌دارى مشاور خليفه وقت گرديد. و در زمانى كه منصور عباسى به خلافت نشست، موقعيت خالد را تغيير نداد و او را بر رياست ديوان خراج ابقا كرد.
وى در پيكارهاى قحطبه در قم و اصفهان و خراسان، مسؤليت خزانه‌دارى و گردآورى و ثبت غنايم و اموال را برعهده گرفته بود، كه بعد از استقرار حكومت عباسى وظيفه ديوانسالارى را برعهده گرفت. تا آنكه كارش آنچنان بالا گرفت كه از نزدیک ان خاص سفاح عباسى شده و در امور مهم مملكت‌دارى مشاور خليفه وقت گرديد. و در زمانى كه منصور عباسى به خلافت نشست، موقعيت خالد را تغيير نداد و او را بر رياست ديوان خراج ابقا كرد.


سپس نويسنده به وزارت يحيى بن خالد برمكى و اتفاقات آن دوران مى‌پردازد. شخصى كه به عنوان نيرومندترين و نامدارترين وزير در سراسر عصر خلافت عباسى است و زير نظر پدر از تعليم و تربيتى عالى برخوردار شد. وى از جوانى با امور سياسى و ملكدارى آشنا گشت و سپس مستقيما متولى بعضى از مناصب و مشاغل بلندپايه گرديد، چنانكه در سال (158 ق) كه آخرين سال حيات منصور عباسى است، حكومت آذربايجان را بر عهده داشت. در عصر حكومت مهدى عباسى، وى عهده‌دار تربيت هارون بود و در زمان خلافت او بر مسند وزارت نشست.
سپس نویسنده به وزارت يحيى بن خالد برمكى و اتفاقات آن دوران مى‌پردازد. شخصى كه به عنوان نيرومندترين و نامدارترين وزير در سراسر عصر خلافت عباسى است و زير نظر پدر از تعليم و تربيتى عالى برخوردار شد. وى از جوانى با امور سياسى و ملكدارى آشنا گشت و سپس مستقيما متولى بعضى از مناصب و مشاغل بلندپايه گرديد، چنانكه در سال (158 ق) كه آخرين سال حيات منصور عباسى است، حكومت آذربايجان را بر عهده داشت. در عصر حكومت مهدى عباسى، وى عهده‌دار تربيت هارون بود و در زمان خلافت او بر مسند وزارت نشست.


در خاتمه، اين فصل با وزارت فضل بن يحيى برمكى و برادر وى جعفر بن يحيى و خدمات آن‌ها به دستگاه عباسى پايان مى‌يابد.
در خاتمه، اين فصل با وزارت فضل بن يحيى برمكى و برادر وى جعفر بن يحيى و خدمات آن‌ها به دستگاه عباسى پايان مى‌يابد.


فصل سوم كتاب به علل و عوامل سقوط برمكيان مى‌پردازد، و با اينكه از علت اصلى دگرگون شدن نظر هارون نسبت به برمكيان اطلاع دقيقى در دست نيست؛ اما نويسنده، مباحث گوناگونى؛ همچون:
فصل سوم كتاب به علل و عوامل سقوط برمكيان مى‌پردازد، و با اينكه از علت اصلى دگرگون شدن نظر هارون نسبت به برمكيان اطلاع دقيقى در دست نيست؛ اما نویسنده، مباحث گوناگونى؛ همچون:


قتل جعفر، زندانى كردن يحيى و قتل او، چيرگى برمكيان بر امور خلافت و داستان جعفر وعباسه (خواهر هارون) را بيان مى‌دارد.
قتل جعفر، زندانى كردن يحيى و قتل او، چيرگى برمكيان بر امور خلافت و داستان جعفر وعباسه (خواهر هارون) را بيان مى‌دارد.


نويسنده در بخش اول فصل چهارم كتاب به واكاوى عقايد برمكيان مى‌پردازد و اينكه اين خاندان با اينكه نياكان آن‌ها متولى معبدنوبهار بوده‌اند؛ اما بر مسلمانى خود پافشارى كرده و اسلام را دين خود به حساب مى‌آورده‌اند و از گذشته جاهلى خود رويگردان بودند.
نویسنده در بخش اول فصل چهارم كتاب به واكاوى عقايد برمكيان مى‌پردازد و اينكه اين خاندان با اينكه نياكان آن‌ها متولى معبدنوبهار بوده‌اند؛ اما بر مسلمانى خود پافشارى كرده و اسلام را دين خود به حساب مى‌آورده‌اند و از گذشته جاهلى خود رويگردان بودند.


در بخش دوم اين فصل نويسنده، رابطه برمكيان و علويان را مورد بررسى قرار مى‌دهد و اينكه درباره اين رابطه دو دسته روايات متناقض در دست است. دسته‌اى از روايات حاكى از گرايش وزير و خاندان او به علويان بوده و آن را مهم‌ترين عامل ((نكبت)) برامكه شمرده‌اند. مانند اينكه برخى از نويسندگان تصريح كرده‌اند كه پس از واقعه فخ، فضل برمكى، يحيى بن عبدالله علوى را كه به دنبال پناهگاهى بود، به ديلم فرستاد.
در بخش دوم اين فصل نویسنده، رابطه برمكيان و علويان را مورد بررسى قرار مى‌دهد و اينكه درباره اين رابطه دو دسته روايات متناقض در دست است. دسته‌اى از روايات حاكى از گرايش وزير و خاندان او به علويان بوده و آن را مهم‌ترين عامل ((نكبت)) برامكه شمرده‌اند. مانند اينكه برخى از نويسندگان تصريح كرده‌اند كه پس از واقعه فخ، فضل برمكى، يحيى بن عبدالله علوى را كه به دنبال پناهگاهى بود، به ديلم فرستاد.


به رغم اين دسته از روايات، گزارش‌هایى نيز در دست است كه نشان از معارضه برمكيان و علويان دارد. مثلاًگفته‌اند كه عبدالله افطس را كه در واقعه فخ اسير شده و نزد جعفر حبس بود، هارون گفته بود كه بر او سخت نگيرند؛ ولى جعفر او را در نوروز بكشت و سرش را به خليفه هديه كرد.
به رغم اين دسته از روايات، گزارش‌هایى نيز در دست است كه نشان از معارضه برمكيان و علويان دارد. مثلاًگفته‌اند كه عبدالله افطس را كه در واقعه فخ اسير شده و نزد جعفر حبس بود، هارون گفته بود كه بر او سخت نگيرند؛ ولى جعفر او را در نوروز بكشت و سرش را به خليفه هديه كرد.


در بخش سوم اين فصل، نويسنده به بررسى جنبه‌هاى مختلف حيات اجتماعى و سياسى برمكيان از ديدگاه‌هاى مختلف پرداخته، و در بخش چهارم اين فصل به اهتمام اين خاندان به نشر علوم و دانش‌هاى مختلف؛ مانند:
در بخش سوم اين فصل، نویسنده به بررسى جنبه‌هاى مختلف حيات اجتماعى و سياسى برمكيان از ديدگاه‌هاى مختلف پرداخته، و در بخش چهارم اين فصل به اهتمام اين خاندان به نشر علوم و دانش‌هاى مختلف؛ مانند:


ترجمه كتاب‌ها، علوم پزشکى، نجوم و غيره اشاره مى‌كند.
ترجمه كتاب‌ها، علوم پزشکى، نجوم و غيره اشاره مى‌كند.


نويسنده در فصل پنجم كتاب به مباحث مختلفى؛ همانند:
نویسنده در فصل پنجم كتاب به مباحث مختلفى؛ همانند:


فضايل و اخلاق و سلوك برمكيان، خدمات آن‌ها به لغت و ادب فارسی و عربى، عمران و آبادانى در دوران آن‌ها، استمرار ديوانسالارى پس از برمكيان، تاريخ و سرگذشت ديگر برمكيان و سكه‌هايى كه برمكيان آن‌ها را ضرب نموده‌اند، پرداخته است.
فضايل و اخلاق و سلوك برمكيان، خدمات آن‌ها به لغت و ادب فارسی و عربى، عمران و آبادانى در دوران آن‌ها، استمرار ديوانسالارى پس از برمكيان، تاريخ و سرگذشت ديگر برمكيان و سكه‌هايى كه برمكيان آن‌ها را ضرب نموده‌اند، پرداخته است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش