۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيتهايى كه شیعیان از روزگار [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] تا به امروز ديدهاند، اشاره كرده است. وى تأكيد مىكند كه «بخش عظيمى از | نویسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيتهايى كه شیعیان از روزگار [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] تا به امروز ديدهاند، اشاره كرده است. وى تأكيد مىكند كه «بخش عظيمى از این دشمنىها بدان جهت بود كه خلافت نزد [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] وسيلهاى برای احياى حق و عدل در جامعه و ميراندن و از ميان برداشتن باطل بود و آن حضرت هرگز نمىخواست به دليل تداوم يافتن حكومت خود، عناصر ناصالح را در سمتهاى حساس نظام اسلامى حفظ كند و از ظلم و ستم آنان چشمپوشى نمايد و این سياست روشن و قاطع را از همان آغازين روزهاى پذيرش خلافت، صريح و روشن در خطابههاى خویش بيان كرد و با مردم در ميان گذاشت».<ref>مقدمه، ص9-10</ref> | ||
«حركت بهسوى مكه»، اولين عنوانى است كه نویسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل | «حركت بهسوى مكه»، اولين عنوانى است كه نویسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل این عنوان، به سرگذشت جوان 22 سالهاى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، اشاره مىكند كه در سال 1322ش، با همسرش به قصد تشرف به حج، با پشت سر گذاشتن رنجها و سختىهاى فراوان، وارد مكه مىشود و پس از انجام عمره تمتع، چند روزى را در مكه مىماند و سپس برای حج تمتع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذىالحجه برای ادامه اعمال، به مكه بازمىگردد. سپس در یکى از قهوهخانههاى كوچك مكه، از غذايى كه بعداً احتمال داده شده از گوشت فاسد تهيه شده باشد، استفاده كرده و پس از مدت كوتاهى، برای انجام اعمال وارد مسجد الحرام شده، مشغول طواف مىشود. لیکن در اثر گرمى هوا و خستگى راه و نيز استفاده از غذاى فاسد، حالت تهوع به او دست داده و برای اينكه با قى كردن، زمين مسجد الحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام خود استفراغ كرده و بلافاصله اطراف آن را مىگيرد و مراقبت مىكند تا روى زمين نريزد. | ||
عدهاى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى | عدهاى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى این حاجى ایرانى را با آن حال مشاهده مىكنند، به وى حمله كرده، كتك سختى به او مىزنند، در این هنگام بهناچار دامن احرام از دست او رها مىشود و قى روى زمين حرم مىريزد و عدهاى شروع به جاروجنجال مىكنند. با جنجالآفرينى این افراد، شرطههاى حرم، این حاجى مظلوم را بلافاصله دستگير كرده، بههمراه برخى ديگر از طوافكنندگان در محكمه حاضر و عليه این حاجى ایرانى شهادت مىدهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند. قاضى نيز بدون بررسى و تحقيق و استماع دلايل متهم، حكم اعدام او را صادر مىكند و سرانجام در محل صفا و مروه و در حضور حاجيانى كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وى را گردن مىزنند.<ref>متن کتاب، ص13-14</ref> | ||
در ادامه مباحث، گزارش روزنامه انگليسى و سفارت ایران از مصر، اطلاعيه دولت سعودى و تكذيبيه آن و موضعگيرىهاى مسئولين ایران و عربستان تشريح شده است.<ref>همان، ص15-119</ref> | در ادامه مباحث، گزارش روزنامه انگليسى و سفارت ایران از مصر، اطلاعيه دولت سعودى و تكذيبيه آن و موضعگيرىهاى مسئولين ایران و عربستان تشريح شده است.<ref>همان، ص15-119</ref> | ||
نویسنده سپس برخى از گزارشهاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در | نویسنده سپس برخى از گزارشهاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در این نامه، ابتدا ماجرا را از زبان همسر ابوطالب نقل كرده است.<ref>همان، ص122</ref> | ||
وى سپس با | وى سپس با این عبارت: «یکى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچگاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.<ref>همان، ص126</ref>در انتهاى این بخش مىخوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شیعیان جهان به وجود مىآورد. حضرت آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيدابوالحسن اصفهانى]]كه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هریک به طريقى ابراز انزجار خود را از این عمل نشان دادند و در ایران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ایران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ایران از اعزام حجاج ایرانى به مكه خوددارى نمود».<ref>همان، ص131</ref> | ||
سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده | سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده این اثر نيز این واقعه را سياسى دانسته و مىنویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جانخراشى را دست سياست ايجاد و با گردنزدن یک بىنواى ایرانى، روابط فىمابين كشور سعودى و ایران را قطع و برای چند سال مانع از حركت حجاج ایران به مكه گرديدند و...».<ref>همان، ص131</ref> | ||
«گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، بههمراه همسرش بىبى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمين سالنامه دنيا»، عناوین آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.<ref>همان، ص139-143</ref> | «گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، بههمراه همسرش بىبى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمين سالنامه دنيا»، عناوین آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.<ref>همان، ص139-143</ref> |
ویرایش