پرش به محتوا

أخبار الوافدات من النساء علی معاوية بن أبي‌سفيان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' اين ' به ' این '
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱: خط ۴۱:
«پس از شهادت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سوده همدانى به خاطر شكايت از والى معاویه، بسر بن اركاة، نزد معاویه رفت. زمانى كه معاویه وى را شناخت، به خاطر يادآورى گذشته و تحقير وى، خطاب به او گفت: آيا تو همان كسى نيستى كه در تشجيع برادرانت در جنگ صفّين شعر مى‌خواندى و آن‌ها را تحریک مى‌كردى؟ سپس اشعار وى را خواند.
«پس از شهادت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سوده همدانى به خاطر شكايت از والى معاویه، بسر بن اركاة، نزد معاویه رفت. زمانى كه معاویه وى را شناخت، به خاطر يادآورى گذشته و تحقير وى، خطاب به او گفت: آيا تو همان كسى نيستى كه در تشجيع برادرانت در جنگ صفّين شعر مى‌خواندى و آن‌ها را تحریک مى‌كردى؟ سپس اشعار وى را خواند.


سوده گفت: آرى، اى معاویه! من اين سخنان را گفتم و شايسته من نيست كه از حقيقت روى‌گردان شوم و به دروغ متوسّل گردم.
سوده گفت: آرى، اى معاویه! من این سخنان را گفتم و شايسته من نيست كه از حقيقت روى‌گردان شوم و به دروغ متوسّل گردم.


معاویه پرسيد: چه چيزى تو را واداشت تا اين سخنان را بگویى؟
معاویه پرسيد: چه چيزى تو را واداشت تا این سخنان را بگویى؟


سوده پاسخ داد: چون عاشق و دوستدار على(ع) هستم و از حق و حقيقت پيروى مى‌كنم. پس از آن، معاویه از وى خواست تا علت حضور خود را در آنجا بيان كند.سوده گفت: اى معاویه! تو سرور مردم شده‌اى و اموالشان را به دست گرفته‌اى و خداوند از تو درباره مسائل ما و آنچه از حق ما بر تو واجب گردانده است، بازخواست خواهد كرد.
سوده پاسخ داد: چون عاشق و دوستدار على(ع) هستم و از حق و حقيقت پيروى مى‌كنم. پس از آن، معاویه از وى خواست تا علت حضور خود را در آنجا بيان كند.سوده گفت: اى معاویه! تو سرور مردم شده‌اى و اموالشان را به دست گرفته‌اى و خداوند از تو درباره مسائل ما و آنچه از حق ما بر تو واجب گردانده است، بازخواست خواهد كرد.
خط ۴۹: خط ۴۹:
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مى‌خواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارایى‌هايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد!
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مى‌خواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارایى‌هايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد!


معاویه در مقابل اين تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيله‌ات مى‌ترسانى و به قيام تهديد مى‌كنى؟ تو را با وضع دردناكى از همين‌جا به سوى بسر بن ارطاة مى‌فرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مى‌خواهد انجام دهد.
معاویه در مقابل این تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيله‌ات مى‌ترسانى و به قيام تهديد مى‌كنى؟ تو را با وضع دردناكى از همين‌جا به سوى بسر بن ارطاة مى‌فرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مى‌خواهد انجام دهد.


در اين هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. معاویه پس از شنيدن اين اشعار، پرسيد: كسى كه اين چنين او را توصيف مى‌كنى، كيست؟
در این هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. معاویه پس از شنيدن این اشعار، پرسيد: كسى كه این چنين او را توصيف مى‌كنى، كيست؟


سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است.
سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است.
خط ۵۹: خط ۵۹:
سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از یک كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را برای امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستم‌كارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكرده‌ام. آن‌گاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامه‌ام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام.
سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از یک كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را برای امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستم‌كارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكرده‌ام. آن‌گاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامه‌ام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام.


سوده در ادامه گفت: امام اين نامه را به من داد و با آن نامه مشكل ما حل شد.»
سوده در ادامه گفت: امام این نامه را به من داد و با آن نامه مشكل ما حل شد.»


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش