آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - ' اين ' به ' این '
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
خط ۳۷: خط ۳۷:
كتاب با مقدمه مؤلف در بيان دشوارى پژوهش در عرصه مهدویت، آغاز شده و مباحث در سه بخش و هر بخش در چندين فصل، ارائه شده است.
كتاب با مقدمه مؤلف در بيان دشوارى پژوهش در عرصه مهدویت، آغاز شده و مباحث در سه بخش و هر بخش در چندين فصل، ارائه شده است.


مطالب، ابتدا گفتارهايى درباره آينده و آينده‌پژوهى، نظريه‌هاى آينده تاريخ و آينده دولت در نگاه شيعه ارئه كرده و بعد از تشريح و توضيح ديدگاه شيعه پيرامون حكومت مهدوى در قالب فرضيه‌هاى انتقام، دولت اقتدارگرا و دولت اخلاقى، ساختارها و نهادهاى حكومت مهدوى را بررسى و درباره كارویژه‌ها، عملكردها، پيامدها و بروندادهاى اين حكومت بحث كرده است.
مطالب، ابتدا گفتارهايى درباره آينده و آينده‌پژوهى، نظريه‌هاى آينده تاريخ و آينده دولت در نگاه شيعه ارئه كرده و بعد از تشريح و توضيح ديدگاه شيعه پيرامون حكومت مهدوى در قالب فرضيه‌هاى انتقام، دولت اقتدارگرا و دولت اخلاقى، ساختارها و نهادهاى حكومت مهدوى را بررسى و درباره كارویژه‌ها، عملكردها، پيامدها و بروندادهاى این حكومت بحث كرده است.


به اعتقاد نویسنده، ايده مهدویت پاسخگوى كامل و جامع به خواسته و نياز ديرين انسان‌ها در اصلاح وضعيت نابسامان زندگى بشرى است و دولت مهدوى عهده‌دار رفع تمام اين كاستى‌ها و نادرستى‌ها براساس محوريت دين، اخلاق و معنویت است.
به اعتقاد نویسنده، ايده مهدویت پاسخگوى كامل و جامع به خواسته و نياز ديرين انسان‌ها در اصلاح وضعيت نابسامان زندگى بشرى است و دولت مهدوى عهده‌دار رفع تمام این كاستى‌ها و نادرستى‌ها براساس محوريت دين، اخلاق و معنویت است.


در ابتداى هر بخش، چهارچوب كلى مباحث، با عنوان پيش‌درآمد، مطرح شده است.
در ابتداى هر بخش، چهارچوب كلى مباحث، با عنوان پيش‌درآمد، مطرح شده است.
خط ۴۸: خط ۴۸:


در اول، پس از طرح دو تعريف از آينده‌پژوهى (تلاش برای يافتن تصویرى از آينده و ارائه توجيهى برای آن تصویر) و توضيح چهار مؤلفه آينده كه عبارتند از: رویدادها، روندها، تصویرها و اقدام‌ها، چهار ديدگاه در فلسفه تاريخ، از دانشمندان غربى، به صورت مفصل بررسى شده است كه عبارتند از:
در اول، پس از طرح دو تعريف از آينده‌پژوهى (تلاش برای يافتن تصویرى از آينده و ارائه توجيهى برای آن تصویر) و توضيح چهار مؤلفه آينده كه عبارتند از: رویدادها، روندها، تصویرها و اقدام‌ها، چهار ديدگاه در فلسفه تاريخ، از دانشمندان غربى، به صورت مفصل بررسى شده است كه عبارتند از:
# «انگاره تمدن» تویى بى: مؤلف معتقد است تویى بى، شاخص و وجه تمايز اصلى تمدن‌ها را پویايى و تحرك آن‌ها دانسته و بر اين باور است كه هر تمدن برخاسته از دل تمدن پيش از خود است.
# «انگاره تمدن» تویى بى: مؤلف معتقد است تویى بى، شاخص و وجه تمايز اصلى تمدن‌ها را پویايى و تحرك آن‌ها دانسته و بر این باور است كه هر تمدن برخاسته از دل تمدن پيش از خود است.
# «گونه‌هاى انسانى» از كانت: نویسنده، كانت را انسانى منفى‌نگر معرفى كرده كه تاريخ از ديدگاه وى، ثبت غمگنانه حماقت‌ها، شرارت‌ها و گناهان انسان است كه در اثر آن، دستاوردهاى یک نسل، عموماًدر نسل بعدى از ميان مى‌رود.
# «گونه‌هاى انسانى» از كانت: نویسنده، كانت را انسانى منفى‌نگر معرفى كرده كه تاريخ از ديدگاه وى، ثبت غمگنانه حماقت‌ها، شرارت‌ها و گناهان انسان است كه در اثر آن، دستاوردهاى یک نسل، عموماًدر نسل بعدى از ميان مى‌رود.
# هگل و انگاره «ملت و روح»: او مسير تاريخ را در موضوع «آزادى» جستجو كرده و به پرسش‌هاى بنيادى فلسفه نظرى، چنين پاسخ مى‌دهد:
# هگل و انگاره «ملت و روح»: او مسير تاريخ را در موضوع «آزادى» جستجو كرده و به پرسش‌هاى بنيادى فلسفه نظرى، چنين پاسخ مى‌دهد:
#* تاريخ به طرف هر چه آزادتر شدن انديشه متعالى سير مى‌كند.
#* تاريخ به طرف هر چه آزادتر شدن انديشه متعالى سير مى‌كند.
#* مكانيسم اين حركت، نزاع دائمى انديشه مطلق خود و محرك آن، عشق اين انديشه به رهايى از فراق است.
#* مكانيسم این حركت، نزاع دائمى انديشه مطلق خود و محرك آن، عشق این انديشه به رهايى از فراق است.
#* مسير تاريخ، جلوه‌هاى متعالى انديشه مطلق، در پوشش ملت‌ها و مردمان است.
#* مسير تاريخ، جلوه‌هاى متعالى انديشه مطلق، در پوشش ملت‌ها و مردمان است.
# «جامعه بى‌طبقه» ماركس: نویسنده چنين تلقى مى‌كند كه ماركس، سير تاريخ را پيشرفت ديالكتیکى مى‌دانسته كه مقصد نهايى آن هدفى از نظر اخلاقى پسنديده مى‌باشد و آن عبارت است از «اجتماع غيرطبقاتى» كه یک جامعه واقعاً آزاد خواهد بود؛ هرچند كه وى نيل به اين اوضاع سعادت‌بار را به آينده‌اى نه زياد دوردست موكول مى‌كند.
# «جامعه بى‌طبقه» ماركس: نویسنده چنين تلقى مى‌كند كه ماركس، سير تاريخ را پيشرفت ديالكتیکى مى‌دانسته كه مقصد نهايى آن هدفى از نظر اخلاقى پسنديده مى‌باشد و آن عبارت است از «اجتماع غيرطبقاتى» كه یک جامعه واقعاً آزاد خواهد بود؛ هرچند كه وى نيل به این اوضاع سعادت‌بار را به آينده‌اى نه زياد دوردست موكول مى‌كند.


مؤلف فرجام‌مندى سياست را یکى از انگاره‌هاى مهم در سرنوشت‌باورى دانسته و معتقد است سياست و دولت، بايسته‌ترين و مهم‌ترين ركن زندگى اجتماعى بشر به شمار مى‌آيد؛ از اين رو، نگرش به آينده آن‌ها را با اهميت شمرده و لذا در دوم، نخست سياست و دولت را به صورت جداگانه بررسى و سپس پيوند ميان آن دو را بيان كرده است. آن‌گاه فرجام‌مندى سياست از ديدگاه چهار مكتب زير، مورد پژوهش قرار گرفته است:
مؤلف فرجام‌مندى سياست را یکى از انگاره‌هاى مهم در سرنوشت‌باورى دانسته و معتقد است سياست و دولت، بايسته‌ترين و مهم‌ترين ركن زندگى اجتماعى بشر به شمار مى‌آيد؛ از این رو، نگرش به آينده آن‌ها را با اهميت شمرده و لذا در دوم، نخست سياست و دولت را به صورت جداگانه بررسى و سپس پيوند ميان آن دو را بيان كرده است. آن‌گاه فرجام‌مندى سياست از ديدگاه چهار مكتب زير، مورد پژوهش قرار گرفته است:
# '''مسيحيت''': نویسنده، مسيحيت را دينى مى‌داند كه نگاهى خوش‌بينانه و منتظرانه به آينده تاريخ دارد و در چشم‌داشت روز موعودى است كه برای نجات و رستگارى آن به دست «مسيح» يا «پسر انسان»، تعيين شده است.
# '''مسيحيت''': نویسنده، مسيحيت را دينى مى‌داند كه نگاهى خوش‌بينانه و منتظرانه به آينده تاريخ دارد و در چشم‌داشت روز موعودى است كه برای نجات و رستگارى آن به دست «مسيح» يا «پسر انسان»، تعيين شده است.
# '''ليبرال دموكراسى فوكویاما''': از ديدگاه وى، با فروپاشى كمونيسم، عصر رقابت و حاكميت ايدئولوژى‌ها به سرآمده و جامعه بشرى در آينده، رو به دموكراسى ليبرال مى‌رود.
# '''ليبرال دموكراسى فوكویاما''': از ديدگاه وى، با فروپاشى كمونيسم، عصر رقابت و حاكميت ايدئولوژى‌ها به سرآمده و جامعه بشرى در آينده، رو به دموكراسى ليبرال مى‌رود.
خط ۶۴: خط ۶۴:
===بخش دوم===
===بخش دوم===
بخش دوم فرضيه‌هاى دولت مهدوى در انديشه شيعه را در سه فصل، در بيان سه فرضيه، تنظيم كرده است كه پس از تشريح و تبيين كامل، آن‌ها را نقد و بررسى مى‌كند:
بخش دوم فرضيه‌هاى دولت مهدوى در انديشه شيعه را در سه فصل، در بيان سه فرضيه، تنظيم كرده است كه پس از تشريح و تبيين كامل، آن‌ها را نقد و بررسى مى‌كند:
# فرضيه «انتقام و پایان تاريخ (بدون تشكيل دولت)»: مؤلف اين فرض را در صورتى مى‌داند كه ما قيام حضرت مهدى(عج) را منحصر در مورد خونخواهى و انتقام از دشمنان خدا بدانيم.
# فرضيه «انتقام و پایان تاريخ (بدون تشكيل دولت)»: مؤلف این فرض را در صورتى مى‌داند كه ما قيام حضرت مهدى(عج) را منحصر در مورد خونخواهى و انتقام از دشمنان خدا بدانيم.
# «دولت اقتدارگرا و مبتنى بر قدرت فيزیکى»: نویسنده اين فرضيه را طبق برداشت ظاهرى و نا[[الکافی|كافى]] از روايات دانسته و در نقد آن، از انگاره‌هاى ذيل استفاده كرده است: استفاده از منطق و قدرت، سيره و روش مهدوى، بررسى روايات خشونت، شفقت يا شدت و...
# «دولت اقتدارگرا و مبتنى بر قدرت فيزیکى»: نویسنده این فرضيه را طبق برداشت ظاهرى و نا[[الکافی|كافى]] از روايات دانسته و در نقد آن، از انگاره‌هاى ذيل استفاده كرده است: استفاده از منطق و قدرت، سيره و روش مهدوى، بررسى روايات خشونت، شفقت يا شدت و...
# «دولت اخلاقى مبتنى بر ساختار امامت»: در اين فصل، دولت مهدوى با توجه به ابعاد تربيتى و معنوى انسان‌ها و تحقق اهداف غايى قيام با تغيير در رفتار، كردار، اخلاق و بينش آنان، بررسى شده است. مؤلف تصريح دارد، غاياتى كه در فلسفه تاريخ اسلام مطرح است (عبوديت، تقرب به خدا و كسب فضيلت‌ها)، تنها با وجود دولتى امكان‌پذير است كه به ابعاد تربيتى، روحى و اخلاقى انسان‌ها توجه بيشترى داشته و به تزكيه، تهذيب نفس و رشد خردورزى آنان مى‌پردازد.
# «دولت اخلاقى مبتنى بر ساختار امامت»: در این فصل، دولت مهدوى با توجه به ابعاد تربيتى و معنوى انسان‌ها و تحقق اهداف غايى قيام با تغيير در رفتار، كردار، اخلاق و بينش آنان، بررسى شده است. مؤلف تصريح دارد، غاياتى كه در فلسفه تاريخ اسلام مطرح است (عبوديت، تقرب به خدا و كسب فضيلت‌ها)، تنها با وجود دولتى امكان‌پذير است كه به ابعاد تربيتى، روحى و اخلاقى انسان‌ها توجه بيشترى داشته و به تزكيه، تهذيب نفس و رشد خردورزى آنان مى‌پردازد.


===بخش سوم===
===بخش سوم===
۶۱٬۱۸۹

ویرایش