۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
قابل توجه است كه هرچند دكتر محمد زينهم محمد عزب محدوده زمانى مباحث اين كتاب را از قرن دوم تا قرن سيزدهم هجرى شمرده، ولى واقعيت آن است كه نويسنده بحثش را تا نيمه اول قرن چهاردهم هجرى (1342ق) ادامه داده است.<ref>ر. ك.: همان، ص171</ref> | قابل توجه است كه هرچند دكتر محمد زينهم محمد عزب محدوده زمانى مباحث اين كتاب را از قرن دوم تا قرن سيزدهم هجرى شمرده، ولى واقعيت آن است كه نويسنده بحثش را تا نيمه اول قرن چهاردهم هجرى (1342ق) ادامه داده است.<ref>ر. ك.: همان، ص171</ref> | ||
2. نويسنده در مقدمهاش - كه هيچيك از زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده - با يادآورى اينكه مجدد كسى است كه... خدا او را مىگيرد و برایش ملكهاى قرار مىدهد كه با آن باطل را دفع و حق را يارى مىكند و آخرين مجدد حضرت امام مهدى(عج) و عيسى(ع) است و مجدد بايد مرد يا مردانى مشهور در هر صد سال باشد و...، افزوده است كه پس مجدد قرن اول از اهلبيت نبوى عبارت از امام زيد بن على بن | 2. نويسنده در مقدمهاش - كه هيچيك از زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده - با يادآورى اينكه مجدد كسى است كه... خدا او را مىگيرد و برایش ملكهاى قرار مىدهد كه با آن باطل را دفع و حق را يارى مىكند و آخرين مجدد حضرت امام مهدى(عج) و عيسى(ع) است و مجدد بايد مرد يا مردانى مشهور در هر صد سال باشد و...، افزوده است كه پس مجدد قرن اول از اهلبيت نبوى عبارت از امام زيد بن على بن حسین(ع) است كه در سال 75ق، متولد شد و در سال 121ق، دعوت و بيعتش بود و در صفر سال 122ق، در كوفه به شهادت رسيد.<ref>ر. ك.: همان، ص9</ref> | ||
3. متأسفانه اثر حاضر از نظر روش تحقيقى در بيشتر مطالب، مستند نيست و ارجاع و استناد در آن بهندرت مشاهده مىشود و نام و مشخصات منابع تاريخى و شرح حال و... مشخص نشده است. البته بهندرت اسناد و ارجاعى با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است.<ref>ر. ك.: همان، ص10، پاورقى 5، ص62 پاورقى 1</ref>و البته گاه به نام كتاب بدون نام مؤلف يا با نام وى اكتفا شده و اشارهاى به شماره جلد و صفحه نشده است.<ref>ر. ك.: همان، ص15، پاورقى 1، 2، 3، 4 و ص18، پاورقى 3 و 4</ref>گاه نام و نشان سورهها و شماره آيات در پاورقى ذكر شده است.<ref>مثلاً ر.ك.: همان، ص17، پاورقى 1، 2، 3، 4؛ ص18، پاورقى 1 و 2؛ ص34، پاورقى 1؛ ص50، پاورقى 1 و ص170، پاورقى 1</ref>و گاه توضيحى بدون استناد در پاورقى آمده است.<ref>ر. ك.: همان، ص9، پاورقى 2</ref> | 3. متأسفانه اثر حاضر از نظر روش تحقيقى در بيشتر مطالب، مستند نيست و ارجاع و استناد در آن بهندرت مشاهده مىشود و نام و مشخصات منابع تاريخى و شرح حال و... مشخص نشده است. البته بهندرت اسناد و ارجاعى با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است.<ref>ر. ك.: همان، ص10، پاورقى 5، ص62 پاورقى 1</ref>و البته گاه به نام كتاب بدون نام مؤلف يا با نام وى اكتفا شده و اشارهاى به شماره جلد و صفحه نشده است.<ref>ر. ك.: همان، ص15، پاورقى 1، 2، 3، 4 و ص18، پاورقى 3 و 4</ref>گاه نام و نشان سورهها و شماره آيات در پاورقى ذكر شده است.<ref>مثلاً ر.ك.: همان، ص17، پاورقى 1، 2، 3، 4؛ ص18، پاورقى 1 و 2؛ ص34، پاورقى 1؛ ص50، پاورقى 1 و ص170، پاورقى 1</ref>و گاه توضيحى بدون استناد در پاورقى آمده است.<ref>ر. ك.: همان، ص9، پاورقى 2</ref> | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
5. نويسنده در مورد امام اسماعيل بن قاسم بن محمد چنين نوشته: او در شعبان سال 1019ق، زاده شد و دعوتش در رجب سال 1054ق، در دژ ضوران بود و در جمادىالأولى سال 1087ق، درگذشت و مشهدش در همان جاست.<ref>ر. ك.: همان، ص130</ref> | 5. نويسنده در مورد امام اسماعيل بن قاسم بن محمد چنين نوشته: او در شعبان سال 1019ق، زاده شد و دعوتش در رجب سال 1054ق، در دژ ضوران بود و در جمادىالأولى سال 1087ق، درگذشت و مشهدش در همان جاست.<ref>ر. ك.: همان، ص130</ref> | ||
6. نويسنده در مورد پايان كتابش نام و نسب خودش را ذكر كرده و سلسله انتسابش را به امام يحيى بن | 6. نويسنده در مورد پايان كتابش نام و نسب خودش را ذكر كرده و سلسله انتسابش را به امام يحيى بن حسین بن قاسم بن ابراهيم رسى از امامان زيدى يمن رسانده است.<ref>ر. ك.: همان، ص176 - 177</ref> | ||
7. نويسنده در بيشتر موارد، ابياتى از منظومه شعرى «تحفة المسترشدين» را آورده و بعد به توضيح آن پرداخته است. او در غالب موارد در آغاز بحث، تعبير «قال سامحه الله تعالى» (خداى تعالى او را مورد لطف و بخشش قرار دهد) را در مورد صاحب اين اشعار تكرار كرده است.<ref>همان، ص14، 15، 17 و...</ref> | 7. نويسنده در بيشتر موارد، ابياتى از منظومه شعرى «تحفة المسترشدين» را آورده و بعد به توضيح آن پرداخته است. او در غالب موارد در آغاز بحث، تعبير «قال سامحه الله تعالى» (خداى تعالى او را مورد لطف و بخشش قرار دهد) را در مورد صاحب اين اشعار تكرار كرده است.<ref>همان، ص14، 15، 17 و...</ref> | ||
ویرایش