۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله سيدابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیتالله ميرزا [[بجنوردی، حسن|سيدحسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به | استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله سيدابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیتالله ميرزا [[بجنوردی، حسن|سيدحسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت. | ||
==حيات علمى== | ==حيات علمى== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور | استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ یک از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ایران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيد تا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونهاى صريح تر مى فرمايد | ||
«با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاریکاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رسالهها و تعليقه نگارى در مقدمهاى به معرفى آنها پرداخته است. | #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رسالهها و تعليقه نگارى در مقدمهاى به معرفى آنها پرداخته است. | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع یک تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است. | #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع یک تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است. | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد سوم)؛ اين135 مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فيلسوف بزرگ | #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد سوم)؛ اين135 مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فيلسوف بزرگ ایران زمين دوره صفویه است. | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى جلد چهارم؛ اين جلد از اين مجموعه شامل شش رساله از شش فيلسوف | #منتخباتى از آثار حكماى الهى جلد چهارم؛ اين جلد از اين مجموعه شامل شش رساله از شش فيلسوف ایرانى است. | ||
#:د) پيشگفتارها | #:د) پيشگفتارها | ||
#تحفة المراد؛ عنوان شرحى است بر قصيده ميرفندرسكى از حكيم عباس شريف دارابى به زبان فارسی. | #تحفة المراد؛ عنوان شرحى است بر قصيده ميرفندرسكى از حكيم عباس شريف دارابى به زبان فارسی. |
ویرایش