آشتیانی، سید جلال‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین'
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
خط ۵۶: خط ۵۶:




زندگى علمى علامه سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با اين كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|ميرزا حسين نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.
زندگى علمى علامه سيد‌‎جلال‌الدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با اين كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچه‌اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|ميرزا حسین نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مى‌كند. او پيش [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده‌اى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و یک مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزه‌اى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و یک تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مى‌كند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى‌كند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مى‌كند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مى‌كندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس می‌پردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ.


==تألیف==
==تألیف==
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
#تمهيد القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن‌ الدين على بن محمد تركه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه‌اى و ميرزا محمود قمى.
#تمهيد القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن‌ الدين على بن محمد تركه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه‌اى و ميرزا محمود قمى.
#رسالۀ النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در134 عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى.
#رسالۀ النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در134 عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونيوى به زبان عربى با تعليقات ميرزا هاشم اشكورى.
#شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسين(ع)، ملا محمدعلى فاضل.
#شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسین(ع)، ملا محمدعلى فاضل.
#شرح رسالۀ مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] با شرح محمد جعفر لاهيجى.
#شرح رسالۀ مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] با شرح محمد جعفر لاهيجى.
#شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در تبيين و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محيى‌الدين عربى از محمد داوود قيصرى رومى ساوجى به زبان عربى.
#شرح فصوص الحكم؛ عنوان کتابى است در تبيين و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محيى‌الدين عربى از محمد داوود قيصرى رومى ساوجى به زبان عربى.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش