۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه اول و دوم، ضمن اشاره کوتاهی به زندگینامه نویسنده، به ویژگی اشعار وی اشاره گردیده<ref>ر.ک: مقدمه اول و دوم، ص5-17</ref> و در مقدمه سوم، استاد جمال رضایی، چگونگی تقدیم قطعه «نوروز فرخجسته» را به خدمت استاد [[وثوقی، کيومرث|کیومرث وثوقی]]، شرح داده است<ref>ر.ک: مقدمه سوم، ص18-21</ref>. | در مقدمه اول و دوم، ضمن اشاره کوتاهی به زندگینامه نویسنده، به ویژگی اشعار وی اشاره گردیده<ref>ر.ک: مقدمه اول و دوم، ص5-17</ref> و در مقدمه سوم، استاد جمال رضایی، چگونگی تقدیم قطعه «نوروز فرخجسته» را به خدمت استاد [[وثوقی، کيومرث|کیومرث وثوقی]]، شرح داده است.<ref>ر.ک: مقدمه سوم، ص18-21</ref>. | ||
شعر [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] زبان احساس و اندیشه اوست. سرودههایش روشن، فصیح، روان، ساده و دلنشین است و حاصل برداشتهای ذهنی و احساسی و روزشمار زندگی او در برخورد با مسائل و زمینههای حیات فردی و اجتماعی است. معانی بدیع را در قالب شعر، چون نگین بر انگشتری قرص و محکم جای داده و لغات و کلمات را در محل و معنای خود، بهکار گرفته و شعر را از نثر، سادهتر و روانتر، سروده است: | شعر [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] زبان احساس و اندیشه اوست. سرودههایش روشن، فصیح، روان، ساده و دلنشین است و حاصل برداشتهای ذهنی و احساسی و روزشمار زندگی او در برخورد با مسائل و زمینههای حیات فردی و اجتماعی است. معانی بدیع را در قالب شعر، چون نگین بر انگشتری قرص و محکم جای داده و لغات و کلمات را در محل و معنای خود، بهکار گرفته و شعر را از نثر، سادهتر و روانتر، سروده است: | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
{{ب|''نیمهشب شد غمگسارا بادهی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}} | {{ب|''نیمهشب شد غمگسارا بادهی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ملاحظه میفرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است<ref>ر.ک: مقدمه کنیپور، ص12</ref>. | ملاحظه میفرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کنیپور، ص12</ref>. | ||
بااینکه از دیرزمان، حتی قرنها پیش، سرقت ادبی و دزدیدن مضمونهای دیگران، رسم و باب بوده و امروزه هم متأسفانه از این صفت مذموم و نکوهیده، دور نماندهایم، [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] مرد و مردانه قد علم کرده و میگوید: | بااینکه از دیرزمان، حتی قرنها پیش، سرقت ادبی و دزدیدن مضمونهای دیگران، رسم و باب بوده و امروزه هم متأسفانه از این صفت مذموم و نکوهیده، دور نماندهایم، [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] مرد و مردانه قد علم کرده و میگوید: |
ویرایش