۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه نخست، به اهمیت کتاب و نویسنده آن، اشاره گردیده<ref>ر.ک: مقدمه نخست، ص5-7</ref> و در مقدمه دوم، ضمن اشاره به اهمیت، فضیلت، منزلت و جایگاه بحث از توحید، به ذکر زندگینامه مؤلف، پرداخته شده و در پایان، به برخی از اقدامات تحقیقی صورتگرفته در کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه دوم، ص9-45</ref>. | در مقدمه نخست، به اهمیت کتاب و نویسنده آن، اشاره گردیده<ref>ر.ک: مقدمه نخست، ص5-7</ref> و در مقدمه دوم، ضمن اشاره به اهمیت، فضیلت، منزلت و جایگاه بحث از توحید، به ذکر زندگینامه مؤلف، پرداخته شده و در پایان، به برخی از اقدامات تحقیقی صورتگرفته در کتاب، اشاره شده است.<ref>ر.ک: مقدمه دوم، ص9-45</ref>. | ||
کتاب با بیان حقیقت توحید آغاز شده است. به اعتقاد نویسنده، حقیقت توحید آن است که همه امور را با قطع التفات از اسباب و وسائط، از خداوند دانست و اعتقاد داشت که هیچ خیر و شری وجود ندارد، مگر از سوی او که ثمره آن، توکل و ترک شکایت از خلق و رضایت از خداوند و تسلیم در برابر حکمت اوست. وی به این نکته اشاره دارد که توحید، دو قسم میباشد: نخست آنکه به زبان گفته شود: «لا إله إلا الله» که این مرتبه از توحید، بین مؤمن و منافقی که مکنونات قلبی خویش را پنهان میکند، یکسان است. قسم دوم، آن است که در قلب آدمی، مخالفت و انکاری با مفهوم این جمله، وجود نداشته، بلکه شخص در قلب خویش نیز به آن اعتقاد داشته و آن را تصدیق کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص51-52</ref>. | کتاب با بیان حقیقت توحید آغاز شده است. به اعتقاد نویسنده، حقیقت توحید آن است که همه امور را با قطع التفات از اسباب و وسائط، از خداوند دانست و اعتقاد داشت که هیچ خیر و شری وجود ندارد، مگر از سوی او که ثمره آن، توکل و ترک شکایت از خلق و رضایت از خداوند و تسلیم در برابر حکمت اوست. وی به این نکته اشاره دارد که توحید، دو قسم میباشد: نخست آنکه به زبان گفته شود: «لا إله إلا الله» که این مرتبه از توحید، بین مؤمن و منافقی که مکنونات قلبی خویش را پنهان میکند، یکسان است. قسم دوم، آن است که در قلب آدمی، مخالفت و انکاری با مفهوم این جمله، وجود نداشته، بلکه شخص در قلب خویش نیز به آن اعتقاد داشته و آن را تصدیق کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص51-52</ref>. | ||
نویسنده در ادامه، ضمن اشاره به آیه شریفه 23 سوره جاثیه: '''أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوَاهُ''' (پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده) و آیات دیگر، به بیان اصل شرک پرداخته و افراد خداوند در ولایت، حاکمیت و روبوبیت را توضیح داده و سپس، حقیقت استعاذه و پناه بردن به خداوند از شر شیطان را تبیین نموده است<ref>ر.ک: همان، ص53-58</ref>. | نویسنده در ادامه، ضمن اشاره به آیه شریفه 23 سوره جاثیه: '''أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوَاهُ''' (پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده) و آیات دیگر، به بیان اصل شرک پرداخته و افراد خداوند در ولایت، حاکمیت و روبوبیت را توضیح داده و سپس، حقیقت استعاذه و پناه بردن به خداوند از شر شیطان را تبیین نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص53-58</ref>. | ||
نویسنده در ادامه، ضمن بیان حقیقت قول قدریه و مجوس پیرامون ربوبیت خداوند، شرک را دو نوع شرک در الهیت و ربوبیت دانسته و سپس، به توضیح معنای آیه شریفه 165 سوره بقره: '''وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ وَ لَوْ يرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ''' (و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهایى [براى او] برمىگزینند و آنها را چون دوستى خدا، دوست میدارند، ولى کسانى که ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشترى دارند. کسانى که [با برگزیدن بتها، به خود] ستم نمودهاند، اگر میدانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو [ها] از آنِ خداست و خدا سختکیفر است)، پرداخته و سپس، ادله بطلان دلایل اهل شرک را بررسی نموده است<ref>ر.ک: همان، ص60-63</ref>. | نویسنده در ادامه، ضمن بیان حقیقت قول قدریه و مجوس پیرامون ربوبیت خداوند، شرک را دو نوع شرک در الهیت و ربوبیت دانسته و سپس، به توضیح معنای آیه شریفه 165 سوره بقره: '''وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ وَ لَوْ يرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ''' (و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهایى [براى او] برمىگزینند و آنها را چون دوستى خدا، دوست میدارند، ولى کسانى که ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشترى دارند. کسانى که [با برگزیدن بتها، به خود] ستم نمودهاند، اگر میدانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو [ها] از آنِ خداست و خدا سختکیفر است)، پرداخته و سپس، ادله بطلان دلایل اهل شرک را بررسی نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص60-63</ref>. | ||
نویسنده خبیثترین شرکها را شرک در ربوبیت میداند؛ زیرا معتقد است که این شرک، متضمن تعطیل الهیت و ربوبیت و استناد خلق به غیر خدای سبحان است. وی معتقد است شرک قدریه نیز داخل در این باب بوده و بهخاطر همین برخی صحابه، آنها را مانند مجوس دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>. | نویسنده خبیثترین شرکها را شرک در ربوبیت میداند؛ زیرا معتقد است که این شرک، متضمن تعطیل الهیت و ربوبیت و استناد خلق به غیر خدای سبحان است. وی معتقد است شرک قدریه نیز داخل در این باب بوده و بهخاطر همین برخی صحابه، آنها را مانند مجوس دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
# عدهای اموات را زیارت کرده و برای آنها دعا میکنند؛ که این همان زیارت شرعی است. | # عدهای اموات را زیارت کرده و برای آنها دعا میکنند؛ که این همان زیارت شرعی است. | ||
# عدهای اموات را زیارت کرده و بهواسطه آنها دعا میکنند؛ که نویسنده این قسم را شرک در الهیت و محبت دانسته است. | # عدهای اموات را زیارت کرده و بهواسطه آنها دعا میکنند؛ که نویسنده این قسم را شرک در الهیت و محبت دانسته است. | ||
# عدهای اموات را زیارت کرده و از آنها طلب حاجت میکنند؛ که شرک در ربوبیت دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص67-70</ref>. | # عدهای اموات را زیارت کرده و از آنها طلب حاجت میکنند؛ که شرک در ربوبیت دانسته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص67-70</ref>. | ||
از دیگر موضوعات و مطالبی که نویسنده به آنها پرداخته، عبارتند از: شرک در لفظ؛ شرک در ارادات و نیات؛ تقرب به خداوند بهوسیله شفعا؛ حقیقت شرک؛ خصائص الهیت؛ شرک بودن تشبیه و تشبه؛ سوء ظن به خداوند؛ اقسام مردم در عبادت خداوند و استعانت از او؛ اصناف مردم در منفعت و حکمت عبادت؛ حقیقت عبادت و سر آن و..<ref>ر.ک: همان، ص71-120</ref>. | از دیگر موضوعات و مطالبی که نویسنده به آنها پرداخته، عبارتند از: شرک در لفظ؛ شرک در ارادات و نیات؛ تقرب به خداوند بهوسیله شفعا؛ حقیقت شرک؛ خصائص الهیت؛ شرک بودن تشبیه و تشبه؛ سوء ظن به خداوند؛ اقسام مردم در عبادت خداوند و استعانت از او؛ اصناف مردم در منفعت و حکمت عبادت؛ حقیقت عبادت و سر آن و..<ref>ر.ک: همان، ص71-120</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
کتاب «تطهير الاعتقاد عن أدران الإلحاد» نیز با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب بدون تبویب و فصلبندی، در ضمن عناوین متعدد، عرضه شده است. | کتاب «تطهير الاعتقاد عن أدران الإلحاد» نیز با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب بدون تبویب و فصلبندی، در ضمن عناوین متعدد، عرضه شده است. | ||
در مقدمه محقق، ابتدا نکات و توضیحاتی پیرامون کتاب ارائه گردیده و سپس، به ذکر زندگینامه مفصلی از نویسنده، پرداخته شده و در پایان نیز به اقدامات تحقیقی صورتگرفته در کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص127-184</ref>. | در مقدمه محقق، ابتدا نکات و توضیحاتی پیرامون کتاب ارائه گردیده و سپس، به ذکر زندگینامه مفصلی از نویسنده، پرداخته شده و در پایان نیز به اقدامات تحقیقی صورتگرفته در کتاب، اشاره شده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص127-184</ref>. | ||
در مقدمه کوتاه مؤلف، به موضوع کتاب، اشاره گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص187-189</ref>. | در مقدمه کوتاه مؤلف، به موضوع کتاب، اشاره گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص187-189</ref>. | ||
نویسنده در این کتاب، به بیان برخی از قواعد دین و اصول مهمی که دانستن آن برای موحدین، لازم و ضروری است، پرداخته که عبارتند از: | نویسنده در این کتاب، به بیان برخی از قواعد دین و اصول مهمی که دانستن آن برای موحدین، لازم و ضروری است، پرداخته که عبارتند از: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
اصل اول که از ضروریات دین میباشد، این است که هر چیزی که در قرآن آمده، حق، صادق، هدایت، علم و یقین بوده و هیچ باطل، کذب، گمراهی، جهالت و شکی در آن وجود ندارد؛ این اصل، اصلی مسلم و مورد اتفاق بوده و اسلام و ایمان کسی تمام نمیشود، مگر بهواسطه اقرار به آن<ref>ر.ک: متن کتاب، ص189</ref>. | اصل اول که از ضروریات دین میباشد، این است که هر چیزی که در قرآن آمده، حق، صادق، هدایت، علم و یقین بوده و هیچ باطل، کذب، گمراهی، جهالت و شکی در آن وجود ندارد؛ این اصل، اصلی مسلم و مورد اتفاق بوده و اسلام و ایمان کسی تمام نمیشود، مگر بهواسطه اقرار به آن<ref>ر.ک: متن کتاب، ص189</ref>. | ||
اصل دوم آن است که تمامی انبیا و پیامبران الهی(ع)، از اولین تا آخرین، برای دعوت مردم به توحید و پرستش خدای یگانه، مبعوث شدند و اولین چیزی که پیامبران(ع) به مردم ابلاغ میکردند، توحید الهی بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | اصل دوم آن است که تمامی انبیا و پیامبران الهی(ع)، از اولین تا آخرین، برای دعوت مردم به توحید و پرستش خدای یگانه، مبعوث شدند و اولین چیزی که پیامبران(ع) به مردم ابلاغ میکردند، توحید الهی بوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اصل سوم آن است که توحید بر دو قسم میباشد: | اصل سوم آن است که توحید بر دو قسم میباشد: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
# توحید در عبادت؛ به معنای افراد و فرد بودن خداوند در جمیع عبادات. این قسمی است که مشرکین در آن، برای خداوند شریک قائل شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص190</ref>. | # توحید در عبادت؛ به معنای افراد و فرد بودن خداوند در جمیع عبادات. این قسمی است که مشرکین در آن، برای خداوند شریک قائل شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص190</ref>. | ||
نویسنده در اصل چهارم، با استفاده از آیات قرآن، به اثبات این امر پرداخته است که مشرکین اقرار دارند که خداوند خالق آنها بوده و آسمانها و زمین را آفریده و رازقی است که زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و تدبیرکننده امور بوده و مالک گوشها و چشمها و دلهاست<ref>ر.ک: همان، ص192</ref>. | نویسنده در اصل چهارم، با استفاده از آیات قرآن، به اثبات این امر پرداخته است که مشرکین اقرار دارند که خداوند خالق آنها بوده و آسمانها و زمین را آفریده و رازقی است که زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و تدبیرکننده امور بوده و مالک گوشها و چشمها و دلهاست.<ref>ر.ک: همان، ص192</ref>. | ||
اصل پنجم، این است که عبادت، بالاترین غایت خضوع و تذلل بوده و استعمال نمیشود، مگر در خضوع در برابر خدای تعالی؛ چون او عطاکننده بزرگترین نعمتهاست و... رأس و اساس عبادات، توحید الهی است<ref>ر.ک: همان، ص193</ref>. | اصل پنجم، این است که عبادت، بالاترین غایت خضوع و تذلل بوده و استعمال نمیشود، مگر در خضوع در برابر خدای تعالی؛ چون او عطاکننده بزرگترین نعمتهاست و... رأس و اساس عبادات، توحید الهی است.<ref>ر.ک: همان، ص193</ref>. | ||
نویسنده پس از ذکر این اصول، به ذکر انواع عبادت و توضیح هریک پرداخته است که از جمله آنها عبارتند از: عبادت اعتقادی، لفظی، بدنی و مالی<ref>ر.ک: همان، ص194-195</ref>. | نویسنده پس از ذکر این اصول، به ذکر انواع عبادت و توضیح هریک پرداخته است که از جمله آنها عبارتند از: عبادت اعتقادی، لفظی، بدنی و مالی<ref>ر.ک: همان، ص194-195</ref>. |
ویرایش