پرش به محتوا

ابن سیدالناس، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'يك' به 'یک'
جز (جایگزینی متن - 'سبک ى ' به 'سبکى')
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
خط ۴۶: خط ۴۶:
او هنوز كودكى بيش نبود كه در مجالس درس عالمان آنجا شركت مى‌جست. در اجازه نامه‌اى كه وى به صلاح‌الدين خليل بن ايبك [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] داده، به صراحت گفته است كه در 675 ق1276/‌م در حالى كه چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حديث جمعى از علما شركت مى‌كرد كه از آن جمله شمس‌الدين محمد بن ابراهيم مقدسى را نام برده است. وى همچنين در بسيارى از صفحات عيون الاثر خود شمارى از استادان و عالمانى را كه در چهار يا پنج سالگى همراه پدر خود در درس آنان شركت كرده، نام برده است كه ابوعبدالله محمد بن نصر قرشى، امير سيف‌الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصارى، ابوالعباس احمد بن يوسف صوفى سخاوى، ابوالفضل عبدالرحيم بن يوسف بن يحيى موصلى و ابومحمد عبدالعزيز بن عبدالمنعم حرّانى از آن جمله‌اند. در 685 ق1286/‌م نزد ابوبكر محمد بن احمد قسطلانى به قرائت و استماع حديث پرداخت و از استادان ديگرى نيز در مصر، اسكندريه، شام و حجاز و ديگر ولايات استماع حديث كرد. او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن على بن وهب قشيرى و نحو را نزد ابن نحاس آموخت و فقه را از ابن دقيق العيد فرا گرفت. به گفتۀ [[ذهبى]] شمار استادان وى نزدیک به 1000 تن بوده است. جمعى از محدثان حجاز، عراق، شام، افريقيه و اندلس به او اجازۀ نقل حديث داده‌اند و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] او را در حديث، فقه، نحو، سيره، تاريخ و فنون ديگر سرآمد اقران دانسته است. وى اغلب با بزرگان معاشرت مى‌كرد، ولى نوشته‌اند كه با سفيهان و شراب خواران نيز حشر و نشر داشت و از اين رو مورد ملامت قرار مى‌گرفت.
او هنوز كودكى بيش نبود كه در مجالس درس عالمان آنجا شركت مى‌جست. در اجازه نامه‌اى كه وى به صلاح‌الدين خليل بن ايبك [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] داده، به صراحت گفته است كه در 675 ق1276/‌م در حالى كه چهار ساله بود، همراه پدر خود در مجالس حديث جمعى از علما شركت مى‌كرد كه از آن جمله شمس‌الدين محمد بن ابراهيم مقدسى را نام برده است. وى همچنين در بسيارى از صفحات عيون الاثر خود شمارى از استادان و عالمانى را كه در چهار يا پنج سالگى همراه پدر خود در درس آنان شركت كرده، نام برده است كه ابوعبدالله محمد بن نصر قرشى، امير سيف‌الدوله ابوعبدالله محمد بن غسان انصارى، ابوالعباس احمد بن يوسف صوفى سخاوى، ابوالفضل عبدالرحيم بن يوسف بن يحيى موصلى و ابومحمد عبدالعزيز بن عبدالمنعم حرّانى از آن جمله‌اند. در 685 ق1286/‌م نزد ابوبكر محمد بن احمد قسطلانى به قرائت و استماع حديث پرداخت و از استادان ديگرى نيز در مصر، اسكندريه، شام و حجاز و ديگر ولايات استماع حديث كرد. او اصول فقه را نزد ابوالفتح محمد بن على بن وهب قشيرى و نحو را نزد ابن نحاس آموخت و فقه را از ابن دقيق العيد فرا گرفت. به گفتۀ [[ذهبى]] شمار استادان وى نزدیک به 1000 تن بوده است. جمعى از محدثان حجاز، عراق، شام، افريقيه و اندلس به او اجازۀ نقل حديث داده‌اند و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] او را در حديث، فقه، نحو، سيره، تاريخ و فنون ديگر سرآمد اقران دانسته است. وى اغلب با بزرگان معاشرت مى‌كرد، ولى نوشته‌اند كه با سفيهان و شراب خواران نيز حشر و نشر داشت و از اين رو مورد ملامت قرار مى‌گرفت.


[[ذهبى]] او را در آنچه نقل كرده، ثبت و صاحب بصيرت نوشته و در سيره و رجال و لغت فردى آگاه به شمار مى‌آورده است. ابن سيد‌‎الناس در شعر و ادب نيز از استعدادى وافر برخوردار بود، چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] اشعار وى را مورد ستايش قرار داده است. اشعار وى در مدح پيامبر(ص) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع ديگر است. وى خود برخى از اشعارش را برای [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] خوانده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابيات بسيارى از او را در وافى و اعيان آورده كه به صورت مكاتبۀ بين آنان رد و بدل شده است. ابن شاكر در عيون و فوات و سبکىو [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و مقرى نيز بسيارى از اشعار وى را نقل كرده‌اند. او در خط نيز استادى ماهر و زبردست و در قرائت و کتابت بسيار سريع بود، چنانكه كلام الله مجيد را در يك جمعه نوشت و کتاب سيرۀ خود را در عرض 20 روز به پایان برد.
[[ذهبى]] او را در آنچه نقل كرده، ثبت و صاحب بصيرت نوشته و در سيره و رجال و لغت فردى آگاه به شمار مى‌آورده است. ابن سيد‌‎الناس در شعر و ادب نيز از استعدادى وافر برخوردار بود، چنانكه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] اشعار وى را مورد ستايش قرار داده است. اشعار وى در مدح پيامبر(ص) و بزرگان قاهره و دوستانش و در خصوص مطالب متنوع ديگر است. وى خود برخى از اشعارش را برای [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] خوانده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابيات بسيارى از او را در وافى و اعيان آورده كه به صورت مكاتبۀ بين آنان رد و بدل شده است. ابن شاكر در عيون و فوات و سبکىو [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] و مقرى نيز بسيارى از اشعار وى را نقل كرده‌اند. او در خط نيز استادى ماهر و زبردست و در قرائت و کتابت بسيار سريع بود، چنانكه كلام الله مجيد را در یک جمعه نوشت و کتاب سيرۀ خود را در عرض 20 روز به پایان برد.


ابن سيد‌‎الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مى‌كرد. وى از شهر صفد و گویا از حلب نيز مستمرى داشت. جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كرده‌اند. از مشاهير شاگردان وى مى‌توان شمس‌الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ ابن سيد‌‎الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد‌‎الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است.
ابن سيد‌‎الناس در كنار مطالعات علمى سمت استادى مدرسۀ ظاهريه و ابن حليقه (در كنار بركة الفيل) و مسجد الرصد را نيز به عهده داشت و خطيب جامع الخندق نيز بود و از اين راه حقوقى دريافت مى‌كرد. وى از شهر صفد و گویا از حلب نيز مستمرى داشت. جمع بسيارى از شاميان و مصريان و غير آنها از وى استماع حديث كرده و در درس وى شركت كرده‌اند. از مشاهير شاگردان وى مى‌توان شمس‌الدين [[ذهبى]] را نام برد كه در تذكرة الحفاظ ابن سيد‌‎الناس را در شمار شيوخ خود نام برده است. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز کتابهاى ابن سيد‌‎الناس را در نزد وى قرائت و استماع كرده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:
#بشرى اللبيب في ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام(ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن (H. G. L. Kosegarten) در 1815‌م در اشترالزوند(Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است.
#بشرى اللبيب في ذكرى الحبيب، كه قصايدى است در مدح پيامبر اسلام(ص) و قسمتى از آن به كوشش كوزگارتن (H. G. L. Kosegarten) در 1815‌م در اشترالزوند(Stralsund) آلمان به چاپ رسيده است.
#عيون الاثر في فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد‌‎الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمت‌هاى مندرج در سيره‌ها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است. او از آثار بسيارى در تدوین سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] و معجم الكبير طبرانى از آن جمله‌اند. با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مى‌شود كه ابن سيد‌‎الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است.
#عيون الاثر في فنون المغازى و الشمائل و السير، اين کتاب، چنانكه از نامش پيداست، در سيرۀ پيامبر اكرم است و بيشتر شهرت ابن سيد‌‎الناس مرهون همين کتاب است، مؤلف در مقدمۀ کتاب متذكر شده كه در اين مجموعه بهترين قسمت‌هاى مندرج در سيره‌ها را برگزيده و آنها را به ترتيب تاريخ وقوع حوادث به دنبال هم قرار داده است. او از آثار بسيارى در تدوین سيرۀ خود استفاده كرده كه صحاح سته، سيرۀ ابن اسحاق، مغازى واقدى، [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] و معجم الكبير طبرانى از آن جمله‌اند. با مطالعۀ کتاب به خوبى روشن مى‌شود كه ابن سيد‌‎الناس تا آنجا كه امكان داشته، حوادث را شرح داده و از نقل مطالب ضعيف دورى گزيده و گاهى حوادث را تحليل كرده است.
#:وى بر صحت يك موضوع و يا رد آن استدلال نيز كرده و از اين رو سيرۀ وى نه تنها تاريخ نقلى، بلكه گه گاه اثرى تحليلى است. عيون الاثر در قاهره در 1356 ق1937/‌م و در دمشق در 1358 ق1939/‌م به چاپ رسيده است. بر اين کتاب شروحى نوشته شده است كه يكى از آنها از ابوعبدالله عز‌الدين محمد بن ابوبكر بن جماعۀ كنانى (د 819 ق1416/ م) است و نسخه‌اى خطى از آن در فلسطين به خط مؤلف موجود است. ديگرى نور النبراس از برهان‌الدين ابراهيم بن محمد بن خليل طرابلسى معروف به سبط ابن العجمى است كه نسخه‌هايى از آن در کتابخانه‌هاى خديویه و ازهريه موجود است. چنانكه يكى از ناسخان کتاب در پایان جلد دوم يادآورى كرده، فتح‌الدين نابلسى نيز اين کتاب را در 3 جلد به نظم در آورده است.
#:وى بر صحت یک موضوع و يا رد آن استدلال نيز كرده و از اين رو سيرۀ وى نه تنها تاريخ نقلى، بلكه گه گاه اثرى تحليلى است. عيون الاثر در قاهره در 1356 ق1937/‌م و در دمشق در 1358 ق1939/‌م به چاپ رسيده است. بر اين کتاب شروحى نوشته شده است كه یکى از آنها از ابوعبدالله عز‌الدين محمد بن ابوبكر بن جماعۀ كنانى (د 819 ق1416/ م) است و نسخه‌اى خطى از آن در فلسطين به خط مؤلف موجود است. ديگرى نور النبراس از برهان‌الدين ابراهيم بن محمد بن خليل طرابلسى معروف به سبط ابن العجمى است كه نسخه‌هايى از آن در کتابخانه‌هاى خديویه و ازهريه موجود است. چنانكه یکى از ناسخان کتاب در پایان جلد دوم يادآورى كرده، فتح‌الدين نابلسى نيز اين کتاب را در 3 جلد به نظم در آورده است.
#المقامات العليّة في الكرامات الجليّة، كه به كوشش عفت وصال حمزه در 1986‌م در بيروت به چاپ رسيده است.
#المقامات العليّة في الكرامات الجليّة، كه به كوشش عفت وصال حمزه در 1986‌م در بيروت به چاپ رسيده است.


خط ۷۱: خط ۷۱:
#عدة المعاد في عروض «بانت سعاد» كعب بن زهير در مدح پيامبر(ص) كه نسخه‌اى از آن در دار الكتب قاهره موجود است.  
#عدة المعاد في عروض «بانت سعاد» كعب بن زهير در مدح پيامبر(ص) كه نسخه‌اى از آن در دار الكتب قاهره موجود است.  
#القصيدة العينية و القصيدة اللاميه، با شرح آن كه نسخه‌اى از اين دو در رامپور موجود است.  
#القصيدة العينية و القصيدة اللاميه، با شرح آن كه نسخه‌اى از اين دو در رامپور موجود است.  
#قصايدى با عنوان منح المدح كه نسخه‌اى از آن در کتابخانۀ شهيد على، نسخه‌اى ديگر در دانشگاه ييل نگهدارى مى‌شود. همچنين قصيده يا قصايدى از وى در يك مجموعۀ شعرى در موزۀ عراق يافت مى‌شود.  
#قصايدى با عنوان منح المدح كه نسخه‌اى از آن در کتابخانۀ شهيد على، نسخه‌اى ديگر در دانشگاه ييل نگهدارى مى‌شود. همچنين قصيده يا قصايدى از وى در یک مجموعۀ شعرى در موزۀ عراق يافت مى‌شود.  
#نور العيون في تلخيص سيرة الامين المأمون، كه خلاصه‌اى از کتاب عيون الاثر است و گاهى از آن به نام السيرة الصغرى ياد مى‌شود، چنانكه از عيون الاثر با عنوان السيرة الكبرى ياد كرده‌اند. نسخه‌هايى از اين کتاب در کتابخانه‌هاى خديویۀ مصر، ازهريه، توپكايى سرايى و انستيتوى خاورشناسى شوروى موجود است. همچنين اجازه نامه‌اى از ابن سيد‌‎الناس به صلاح‌الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در کتابخانۀ برلين وجود دارد كه احتمال دارد، همان اجازۀ مندرج در وافى، باشد.
#نور العيون في تلخيص سيرة الامين المأمون، كه خلاصه‌اى از کتاب عيون الاثر است و گاهى از آن به نام السيرة الصغرى ياد مى‌شود، چنانكه از عيون الاثر با عنوان السيرة الكبرى ياد كرده‌اند. نسخه‌هايى از اين کتاب در کتابخانه‌هاى خديویۀ مصر، ازهريه، توپكايى سرايى و انستيتوى خاورشناسى شوروى موجود است. همچنين اجازه نامه‌اى از ابن سيد‌‎الناس به صلاح‌الدين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در کتابخانۀ برلين وجود دارد كه احتمال دارد، همان اجازۀ مندرج در وافى، باشد.


[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در وافى به يك رشته مكاتبات ادبى به نظم و نثر بين خود و ابن سيد‌‎الناس نيز اشاره كرده است<ref>رفیعی، علی، ج3، ص730-732</ref>.
[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در وافى به یک رشته مكاتبات ادبى به نظم و نثر بين خود و ابن سيد‌‎الناس نيز اشاره كرده است<ref>رفیعی، علی، ج3، ص730-732</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references/>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش