پرش به محتوا

المواقف في علم الكلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ـ' به ''
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '')
خط ۳۴: خط ۳۴:
ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح می‎کند.  
ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح می‎کند.  


جرجانی‎ در شرح عنوان «المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مـراحل‎ مـباحث‎ مـعرفت‎شناختی ایجی در المواقف، می‎گوید: متکلم ناگزیر‎ است‎ که‎ (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام‎) چند‎ چـیز را تـبیین کـند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب‎؛ سوم‎ اشاره به ثبوت عـلم ضـروری‎ که‎ (علوم غیر‎ بدیهی‎ و غیر‎ ضروری) به آن منتهی می‎شود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح‎ این مطلب کـه نـظر‎ (صحیح‎) علم را در پی خواهد‎ داشت‎؛ پنجم بیانِ مـسیری کـه نـظر در آن قرار می‎گیرد و به مطلوب (که همان‎ عـلم‎ اسـت) می‎رسد. (متکلم از آن‎ جهت‎ به‎ این مباحث می‎پردازد‎ که‎) از راه همین مباحث‎ به‎ اثـبات عـقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نـائل مـی‎آید که عـقاید، بـر آنـ‎ها متوقف است<ref>ر.ک: سعیدی‎مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، ص41-40؛ متن کتاب، ص12-11</ref>‏. ‎
جرجانی‎ در شرح عنوان «المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل‎ مباحث‎ معرفت‎شناختی ایجی در المواقف، می‎گوید: متکلم ناگزیر‎ است‎ که‎ (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام‎) چند‎ چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب‎؛ سوم‎ اشاره به ثبوت علم ضروری‎ که‎ (علوم غیر‎ بدیهی‎ و غیر‎ ضروری) به آن منتهی می‎شود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح‎ این مطلب که نظر‎ (صحیح‎) علم را در پی خواهد‎ داشت‎؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار می‎گیرد و به مطلوب (که همان‎ علم‎ است) می‎رسد. (متکلم از آن‎ جهت‎ به‎ این مباحث می‎پردازد‎ که‎) از راه همین مباحث‎ به‎ اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل می‎آید که عقاید، بر آن‎ها متوقف است<ref>ر.ک: سعیدی‎مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، ص41-40؛ متن کتاب، ص12-11</ref>‏. ‎


در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین می‎خوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه ‎که به آن نیاز است علت و آنچه ‎که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>‏. ‎
در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین می‎خوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه ‎که به آن نیاز است علت و آنچه ‎که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>‏. ‎
خط ۴۴: خط ۴۴:
پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصل‎های عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره می‎کند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده می‎کنند؛ چراکه اگر بگوییم نمی‎بینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار می‎دهد<ref>ر.ک: همان، ص309-299</ref>‏.  
پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصل‎های عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره می‎کند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده می‎کنند؛ چراکه اگر بگوییم نمی‎بینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار می‎دهد<ref>ر.ک: همان، ص309-299</ref>‏.  


در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی می‎گیرد. برخی گفته‎اند: به‎لحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا‎ پیـامبر‎ کـسی‎ است که از خداوند خبر‎ می‎دهد‎. برخی‎ آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کرده‎اند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان‎ بشر‎ است‎. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفته‎اند؛ زیـرا‎ نـبی‎ وسـیله‎ای جهت رسیدن آدمی به خـداوند است. اشـعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی‎ به‎سوی‎ مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا‎ بـا تـحقق آنـها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد بـه پیـامبری برمی‎گزیند و خود می‎داند رسالتش را‎ کجا‎ قرار‎ دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا‎ فیلسوفان شـرایط، احـوال و اوصـاف ویژه را برای نبی در نظر گرفته‎اند که بدون آن کسی نمی‎تواند‎ پیـامبر‎ باشد‎. نزد فلاسفه، به کسی می‎توان پیامبر اطلاق کرد که دست‎کم سه ویژگی‎ عمده‎ در‎ او جمع باشد: اطلاع از غـیب، انـجام کـارهای خارق‎العاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.
در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی می‎گیرد. برخی گفته‎اند: به‎لحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا‎ پیامبر‎ کسی‎ است که از خداوند خبر‎ می‎دهد‎. برخی‎ آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کرده‎اند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان‎ بشر‎ است‎. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفته‎اند؛ زیرا‎ نبی‎ وسیله‎ای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. اشعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی‎ به‎سوی‎ مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا‎ با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمی‎گزیند و خود می‎داند رسالتش را‎ کجا‎ قرار‎ دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا‎ فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفته‎اند که بدون آن کسی نمی‎تواند‎ پیامبر‎ باشد‎. نزد فلاسفه، به کسی می‎توان پیامبر اطلاق کرد که دست‎کم سه ویژگی‎ عمده‎ در‎ او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارق‎العاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.


[[المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم|ایجی]]‎ در‎ بیان‎ این ویژگی‎ها و اینکه نـباید کـسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاه‎هایی را که‎ ابن‎ سینا‎ در نمط دهم اشارات و تنبیهات، به‎عنوان راه‎های تـوجیه امـکان امور فوق بیان‎ کرده‎ است‎، ذکر می‎کند. امکان اطلاع از امور غیب بـه ایـن دلیـل باید به دیده قبول‎ نگریسته‎ شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی‎که صور ایـن عـالم در آنـها منتقش‎ شده‎، ارتباط‎ دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آن‎را برای دیـگران نـقل می‎کنند و بدین‎ طریق‎ از‎ غیب خبر می‎دهند. حتی کسانی‎که مریض یا در خوابند و تعلقشان با عـالم‎ مـادی‎ کـمتر‎ شده، می‎توانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک‎ قـدس‎ بـوده‎ و مدام بدان متصلند.
[[المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم|ایجی]]‎ در‎ بیان‎ این ویژگی‎ها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاه‎هایی را که‎ ابن‎ سینا‎ در نمط دهم اشارات و تنبیهات، به‎عنوان راه‎های توجیه امکان امور فوق بیان‎ کرده‎ است‎، ذکر می‎کند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول‎ نگریسته‎ شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی‎که صور این عالم در آنها منتقش‎ شده‎، ارتباط‎ دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آن‎را برای دیگران نقل می‎کنند و بدین‎ طریق‎ از‎ غیب خبر می‎دهند. حتی کسانی‎که مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم‎ مادی‎ کمتر‎ شده، می‎توانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک‎ قدس‎ بوده‎ و مدام بدان متصلند.


وی این نگرش را مردود می‎انگارد؛ زیرا اطلاع‎ از‎ تمام امور غـیبی بـرای پیـامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد‎ و دیگران‎ نیز می‎توانند بدان نـایل شـوند. از سوی دیگر، چگونه می‎توان اخبار از‎ غیب‎ را به نفوس نسبت داد، درحالی‎که‎ تمام‎ نـفوس‎ در نـوع، اشـتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس‎ را‎ نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مـدعی شـویم‎ کـه‎ طبق آن، بر این قبیل‎ امور‎ توانا می‎شوند<ref>ر.ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص65-64؛ متن کتاب، ص337</ref>‏.  
وی این نگرش را مردود می‎انگارد؛ زیرا اطلاع‎ از‎ تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد‎ و دیگران‎ نیز می‎توانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه می‎توان اخبار از‎ غیب‎ را به نفوس نسبت داد، درحالی‎که‎ تمام‎ نفوس‎ در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس‎ را‎ نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم‎ که‎ طبق آن، بر این قبیل‎ امور‎ توانا می‎شوند<ref>ر.ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص65-64؛ متن کتاب، ص337</ref>‏.  


[[المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم|ایجی]] راه‎های اثبات نبوت را هم به‎طور عام متعرض نشده‎، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت پیـامبر خاتم(ص) شده است. راه‎هایی‎‎که وی برشمرده عبارت است‎ از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نـبی از آغـاز تـا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دست‎کم اکثر آنـها ‎قـابل تطبیق است<ref>ر.ک: همان، ص78؛ همان، ص349</ref>‏.
[[المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم|ایجی]] راه‎های اثبات نبوت را هم به‎طور عام متعرض نشده‎، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت پیامبر خاتم(ص) شده است. راه‎هایی‎‎که وی برشمرده عبارت است‎ از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نبی از آغاز تا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دست‎کم اکثر آنها ‎قابل تطبیق است<ref>ر.ک: همان، ص78؛ همان، ص349</ref>‏.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش