پرش به محتوا

جهانگشای نادری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'گزارش‌هاي' به 'گزارش‌های')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
جهان‌گشاى نادرى، نوشته مهدى خان استرآبادى، به كوشش عبدالله انوار اين كتاب در دوره افشاريه به سبک و شيوه شهاب‌الدين [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شيرازى]] معروف به «وصاف الحضره»، نويسنده تاريخ وصاف و به فارسى نوشته شده و اطلاعات نيكو و ارزش‌مندى درباره سلسله افشاريه به ويژه رويدادهاى هم‌زمان با نادرقلى افشار، مؤسس اين سلسله به دست داده است.  
جهان‌گشاى نادرى، نوشته مهدى خان استرآبادى، به كوشش عبدالله انوار اين كتاب در دوره افشاريه به سبک و شيوه شهاب‌الدين [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شيرازى]] معروف به «وصاف الحضره»، نويسنده تاريخ وصاف و به فارسى نوشته شده و اطلاعات نيكو و ارزش‌مندى درباره سلسله افشاريه به ويژه رويدادهاى هم‌زمان با نادرقلى افشار، مؤسس اين سلسله به دست داده است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۶: خط ۴۶:
بر پايه سخنان نويسنده، وى هيچ‌گاه از نادر دور نبوده و همه جا آن سردار ممدوح خراسانى را همراهى مى‌كرده است و از اين رو، اطلاعاتى كه از رويدادهاى خرد در آن زمان يا تصميم‌گيرى‌هاى نادر عرضه مى‌كند، بسيار مهم مى‌نمايد.
بر پايه سخنان نويسنده، وى هيچ‌گاه از نادر دور نبوده و همه جا آن سردار ممدوح خراسانى را همراهى مى‌كرده است و از اين رو، اطلاعاتى كه از رويدادهاى خرد در آن زمان يا تصميم‌گيرى‌هاى نادر عرضه مى‌كند، بسيار مهم مى‌نمايد.


او به رغم، محمدكاظم مروزى كه اخبار را از كسان و مرتبطان و راويان دور و نزدیک مى‌گرفت، با سپه‌سالار خويش همگام مى‌شد و به چشم خود مى‌ديد كه دشمنان مغرور و غافل ايران، همه جا از شمشير دلاوران ايرانى مى‌گريزند و در برابر حمله‌هاى پيوسته ارتش نادرى تاب نمى‌آورند و مى‌گريزند.
او به رغم، محمدكاظم مروزى كه اخبار را از كسان و مرتبطان و راويان دور و نزدیک مى‌گرفت، با سپه‌سالار خويش همگام مى‌شد و به چشم خود مى‌ديد كه دشمنان مغرور و غافل ايران، همه جا از شمشير دلاوران ايرانى مى‌گريزند و در برابر حمله‌هاى پيوسته ارتش نادرى تاب نمى‌آورند و مى‌گريزند.


به گمان، نويسنده به حقيقت نادر را دوست مى‌داشت؛ زيرا سخنانش درباره وى در دوره شش ساله‌اى كه او رضاقلى ميرزا را كور كرد و كارش به فروافتادگى روحى و بدخويى انجاميد، سخت احتياط آميز و بى‌چهره و هويت است، اما به هر روى از نكته‌هاى ادبى و سياسى ريزبينانه تهى نيست. او از پيش‌آمدهاى اين سال‌ها به تلخى ياد مى‌كند و از شرح آنها سر مى‌پيچد. بسيارى از رويدادهاى ناگوار را مانند سركشى ميرزا تقى خان شيرازى به سردى مى‌نويسد و از درازگويى درباره آن مى‌پرهيزد.
به گمان، نويسنده به حقيقت نادر را دوست مى‌داشت؛ زيرا سخنانش درباره وى در دوره شش ساله‌اى كه او رضاقلى ميرزا را كور كرد و كارش به فروافتادگى روحى و بدخويى انجاميد، سخت احتياط آميز و بى‌چهره و هويت است، اما به هر روى از نكته‌هاى ادبى و سياسى ريزبينانه تهى نيست. او از پيش‌آمدهاى اين سال‌ها به تلخى ياد مى‌كند و از شرح آنها سر مى‌پيچد. بسيارى از رويدادهاى ناگوار را مانند سركشى ميرزا تقى خان شيرازى به سردى مى‌نويسد و از درازگويى درباره آن مى‌پرهيزد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش