۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''ابوطالب يزدى: شهيد مروه'''، تأليف [[قاضی عسکر، علی| | '''ابوطالب يزدى: شهيد مروه'''، تأليف [[قاضی عسکر، علی|سيدعلى قاضى عسكر]]، سرگذشت جوان 22 سالهاى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، فرزند حاج حسين مهرعلى است كه در سال 1322ش، به هنگام انجام مناسك حج دستگير و به دست عمال سعودى اعدام مىشود. | ||
نویسنده، انگيزه خود از نگارش کتاب را عبرتگيرى از گذشته و بهرهبردارى از آن در آينده دانسته است.<ref>مقدمه، ص11</ref> | نویسنده، انگيزه خود از نگارش کتاب را عبرتگيرى از گذشته و بهرهبردارى از آن در آينده دانسته است.<ref>مقدمه، ص11</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نویسنده سپس برخى از گزارشهاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در اين نامه، ابتدا ماجرا را از زبان همسر ابوطالب نقل كرده است.<ref>همان، ص122</ref> | نویسنده سپس برخى از گزارشهاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در اين نامه، ابتدا ماجرا را از زبان همسر ابوطالب نقل كرده است.<ref>همان، ص122</ref> | ||
وى سپس با اين عبارت: «يكى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچگاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.<ref>همان، ص126</ref>در انتهاى اين بخش مىخوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شيعيان جهان به وجود مىآورد. حضرت آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن| | وى سپس با اين عبارت: «يكى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچگاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.<ref>همان، ص126</ref>در انتهاى اين بخش مىخوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شيعيان جهان به وجود مىآورد. حضرت آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيدابوالحسن اصفهانى]]كه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هريك به طريقى ابراز انزجار خود را از اين عمل نشان دادند و در ايران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ايران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ايران از اعزام حجاج ايرانى به مكه خوددارى نمود».<ref>همان، ص131</ref> | ||
سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده اين اثر نيز اين واقعه را سياسى دانسته و مىنویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جانخراشى را دست سياست ايجاد و با گردنزدن يك بىنواى ايرانى، روابط فىمابين كشور سعودى و ايران را قطع و برای چند سال مانع از حركت حجاج ايران به مكه گرديدند و...».<ref>همان، ص131</ref> | سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده اين اثر نيز اين واقعه را سياسى دانسته و مىنویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جانخراشى را دست سياست ايجاد و با گردنزدن يك بىنواى ايرانى، روابط فىمابين كشور سعودى و ايران را قطع و برای چند سال مانع از حركت حجاج ايران به مكه گرديدند و...».<ref>همان، ص131</ref> |
ویرایش