۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيتهايى كه شيعيان از روزگار [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] تا به امروز ديدهاند، اشاره كرده است. وى تأكيد مىكند كه «بخش عظيمى از اين دشمنىها بدان جهت بود كه خلافت نزد [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] وسيلهاى | نویسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيتهايى كه شيعيان از روزگار [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] تا به امروز ديدهاند، اشاره كرده است. وى تأكيد مىكند كه «بخش عظيمى از اين دشمنىها بدان جهت بود كه خلافت نزد [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] وسيلهاى برای احياى حق و عدل در جامعه و ميراندن و از ميان برداشتن باطل بود و آن حضرت هرگز نمىخواست به دليل تداوم يافتن حكومت خود، عناصر ناصالح را در سمتهاى حساس نظام اسلامى حفظ كند و از ظلم و ستم آنان چشمپوشى نمايد و اين سياست روشن و قاطع را از همان آغازين روزهاى پذيرش خلافت، صريح و روشن در خطابههاى خویش بيان كرد و با مردم در ميان گذاشت».<ref>مقدمه، ص9-10</ref> | ||
«حركت بهسوى مكه»، اولين عنوانى است كه نویسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل اين عنوان، به سرگذشت جوان 22 سالهاى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، اشاره مىكند كه در سال 1322ش، با همسرش به قصد تشرف به حج، با پشت سر گذاشتن رنجها و سختىهاى فراوان، وارد مكه مىشود و پس از انجام عمره تمتع، چند روزى را در مكه مىماند و سپس | «حركت بهسوى مكه»، اولين عنوانى است كه نویسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل اين عنوان، به سرگذشت جوان 22 سالهاى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، اشاره مىكند كه در سال 1322ش، با همسرش به قصد تشرف به حج، با پشت سر گذاشتن رنجها و سختىهاى فراوان، وارد مكه مىشود و پس از انجام عمره تمتع، چند روزى را در مكه مىماند و سپس برای حج تمتع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذىالحجه برای ادامه اعمال، به مكه بازمىگردد. سپس در يكى از قهوهخانههاى كوچك مكه، از غذايى كه بعداً احتمال داده شده از گوشت فاسد تهيه شده باشد، استفاده كرده و پس از مدت كوتاهى، برای انجام اعمال وارد مسجد الحرام شده، مشغول طواف مىشود. ليكن در اثر گرمى هوا و خستگى راه و نيز استفاده از غذاى فاسد، حالت تهوع به او دست داده و برای اينكه با قى كردن، زمين مسجد الحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام خود استفراغ كرده و بلافاصله اطراف آن را مىگيرد و مراقبت مىكند تا روى زمين نريزد. | ||
عدهاى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى اين حاجى ايرانى را با آن حال مشاهده مىكنند، به وى حمله كرده، كتك سختى به او مىزنند، در اين هنگام بهناچار دامن احرام از دست او رها مىشود و قى روى زمين حرم مىريزد و عدهاى شروع به جاروجنجال مىكنند. با جنجالآفرينى اين افراد، شرطههاى حرم، اين حاجى مظلوم را بلافاصله دستگير كرده، بههمراه برخى ديگر از طوافكنندگان در محكمه حاضر و عليه اين حاجى ايرانى شهادت مىدهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند. قاضى نيز بدون بررسى و تحقيق و استماع دلايل متهم، حكم اعدام او را صادر مىكند و سرانجام در محل صفا و مروه و در حضور حاجيانى كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وى را گردن مىزنند.<ref>متن کتاب، ص13-14</ref> | عدهاى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى اين حاجى ايرانى را با آن حال مشاهده مىكنند، به وى حمله كرده، كتك سختى به او مىزنند، در اين هنگام بهناچار دامن احرام از دست او رها مىشود و قى روى زمين حرم مىريزد و عدهاى شروع به جاروجنجال مىكنند. با جنجالآفرينى اين افراد، شرطههاى حرم، اين حاجى مظلوم را بلافاصله دستگير كرده، بههمراه برخى ديگر از طوافكنندگان در محكمه حاضر و عليه اين حاجى ايرانى شهادت مىدهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند. قاضى نيز بدون بررسى و تحقيق و استماع دلايل متهم، حكم اعدام او را صادر مىكند و سرانجام در محل صفا و مروه و در حضور حاجيانى كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وى را گردن مىزنند.<ref>متن کتاب، ص13-14</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
وى سپس با اين عبارت: «يكى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچگاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.<ref>همان، ص126</ref>در انتهاى اين بخش مىخوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شيعيان جهان به وجود مىآورد. حضرت آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]كه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هريك به طريقى ابراز انزجار خود را از اين عمل نشان دادند و در ايران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ايران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ايران از اعزام حجاج ايرانى به مكه خوددارى نمود».<ref>همان، ص131</ref> | وى سپس با اين عبارت: «يكى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچگاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.<ref>همان، ص126</ref>در انتهاى اين بخش مىخوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شيعيان جهان به وجود مىآورد. حضرت آيتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]كه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هريك به طريقى ابراز انزجار خود را از اين عمل نشان دادند و در ايران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ايران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ايران از اعزام حجاج ايرانى به مكه خوددارى نمود».<ref>همان، ص131</ref> | ||
سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده اين اثر نيز اين واقعه را سياسى دانسته و مىنویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جانخراشى را دست سياست ايجاد و با گردنزدن يك بىنواى ايرانى، روابط فىمابين كشور سعودى و ايران را قطع و | سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده اين اثر نيز اين واقعه را سياسى دانسته و مىنویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جانخراشى را دست سياست ايجاد و با گردنزدن يك بىنواى ايرانى، روابط فىمابين كشور سعودى و ايران را قطع و برای چند سال مانع از حركت حجاج ايران به مكه گرديدند و...».<ref>همان، ص131</ref> | ||
«گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، بههمراه همسرش بىبى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمين سالنامه دنيا»، عناوین آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.<ref>همان، ص139-143</ref> | «گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، بههمراه همسرش بىبى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمين سالنامه دنيا»، عناوین آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.<ref>همان، ص139-143</ref> |
ویرایش