پرش به محتوا

ابن عجیبه، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎'
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۸: خط ۴۸:
فاس در آن روزگار يكى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در اين سفر با عارف مشهور سيدى محمد بوزيدى آشنا و به طريقه درقاوى وارد شد. وى قبلاً در مجالس درس محمد جنوى به عرفان گرايش يافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطريقه شيخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طريقه درقاوى تحولى اساسى در فكر و روح او پديد آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روى آورد، از علايق دنيوى دست شست و در زىّ صوفيه به سياحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسيس زاویه‌هايى برای اجتماع صوفيه و سير و سلوك روحانى پرداخت.
فاس در آن روزگار يكى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در اين سفر با عارف مشهور سيدى محمد بوزيدى آشنا و به طريقه درقاوى وارد شد. وى قبلاً در مجالس درس محمد جنوى به عرفان گرايش يافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطريقه شيخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طريقه درقاوى تحولى اساسى در فكر و روح او پديد آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روى آورد، از علايق دنيوى دست شست و در زىّ صوفيه به سياحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسيس زاویه‌هايى برای اجتماع صوفيه و سير و سلوك روحانى پرداخت.


وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مى‌كند و عوامل مؤثر در اين دگرگونى را باز مى‌گوید (ص40- 48) و مجاهدت‌ها و رياضت‌هاى سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصيل بر مى‌شمارد و از جمله ماجراى گرفتار شدن خود و برادر و يارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبليغ و ترویج طريقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكايت مى‌كند. با ورود درویشان همراه او به زندان و پيوستن برخى ديگر از صوفيه به آنان، زندان به خانقاهى تبديل و حلقه‌هاى ذكر و تلقين تشكيل شد و زندانيان همگى به آنان پيوستند و در خيرات و خوراكى‌هايى كه از بيرون مى‌رسيد، با آنان سهيم شدند. پس از 3 روز ابن عجيبه و يارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترویج و تبليغ افكار و روش‌هاى صوفيانه خوددارى كنند، ولى پس از چندى اين خبر به فاس رسيد و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب اين عمل مورد ملامت و تقبيح قرار دادند و فقيه اديب سيدى سليمان الحوات در قصيده‌اى كه در فهرسه نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت.
وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مى‌كند و عوامل مؤثر در اين دگرگونى را باز مى‌گوید (ص40- 48) و مجاهدت‌ها و رياضت‌هاى سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصيل بر مى‌شمارد و از جمله ماجراى گرفتار شدن خود و برادر و يارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبليغ و ترویج طريقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكايت مى‌كند. با ورود درویشان همراه او به زندان و پيوستن برخى ديگر از صوفيه به آنان، زندان به خانقاهى تبديل و حلقه‌هاى ذكر و تلقين تشكيل شد و زندانيان همگى به آنان پيوستند و در خيرات و خوراكى‌هايى كه از بيرون مى‌رسيد، با آنان سهيم شدند. پس از 3 روز ابن عجيبه و يارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترویج و تبليغ افكار و روش‌هاى صوفيانه خوددارى كنند، ولى پس از چندى اين خبر به فاس رسيد‌‎و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب اين عمل مورد ملامت و تقبيح قرار دادند و فقيه اديب سيدى سليمان الحوات در قصيده‌اى كه در فهرسه نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت.


اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مى‌كند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیک ى طنجه، بر بلندى‌هايى كه بر قريه زميج و نيز بر دريا و صخره‌هاى جبل‌الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درویشان درقاوى در آنجا گرد مى‌آيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مى‌دارند.
اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مى‌كند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیک ى طنجه، بر بلندى‌هايى كه بر قريه زميج و نيز بر دريا و صخره‌هاى جبل‌الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درویشان درقاوى در آنجا گرد مى‌آيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مى‌دارند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش