پرش به محتوا

ابن نحاس، محمد بن ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۴۱: خط ۴۱:
در روزگار نوجوانى، حوزه درس ابن یعیش، نحوى بزرگ حلب را در واپسین سال‌هاى عمر وى درک کرد و سپس نزد شاگرد او ابن عمرون، دانش خود را در نحو کمال بخشید و ظاهراً پس از وفات ابن عمرون، خود به تدریس نحو پرداخت. از دیگر استادان و مشایخ حدیث وى در حلب، ابن لتّى، ابن رواحه، قاسم بن احمد بن موفق اندلسى، یوسف بن خلیل و پدر او، علم‌الدین ارضى و [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالک]]، نحوى معروف را نام برده‌اند. علاوه بر اهل علم، وزیران و امیران و صاحب‌منصبان نیز نزد او رفت و آمد مى‌کردند و درس مى‌گرفتند؛ چنان‌که یکى از آثار وى بر یکى از همان امیران املا شده است.
در روزگار نوجوانى، حوزه درس ابن یعیش، نحوى بزرگ حلب را در واپسین سال‌هاى عمر وى درک کرد و سپس نزد شاگرد او ابن عمرون، دانش خود را در نحو کمال بخشید و ظاهراً پس از وفات ابن عمرون، خود به تدریس نحو پرداخت. از دیگر استادان و مشایخ حدیث وى در حلب، ابن لتّى، ابن رواحه، قاسم بن احمد بن موفق اندلسى، یوسف بن خلیل و پدر او، علم‌الدین ارضى و [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالک]]، نحوى معروف را نام برده‌اند. علاوه بر اهل علم، وزیران و امیران و صاحب‌منصبان نیز نزد او رفت و آمد مى‌کردند و درس مى‌گرفتند؛ چنان‌که یکى از آثار وى بر یکى از همان امیران املا شده است.


بااین‌همه به نظر مى‌آید که ابن نحاس در زمینه نحو، از دایره عقاید گذشتگان پا فراتر نمى‌نهاده و شاید به همین جهت بوده که ظاهراً هیچ‌گاه دست به تألیف کتابى در این باب نزده است. از قول او تنها یک نظر نحوى خاص نقل شده است؛ از این قرار که عامه نحویان، براى حروف معناى مستقلى قائل نیستند، بلکه معنى آنها را در پیوند با دیگر اجزاى کلام جستجو مى‌کنند، حال آنکه او به استقلال معنایى حروف معتقد بوده است.
بااین‌همه به نظر مى‌آید که ابن نحاس در زمینه نحو، از دایره عقاید گذشتگان پا فراتر نمى‌نهاده و شاید به همین جهت بوده که ظاهراً هیچ‌گاه دست به تألیف کتابى در این باب نزده است. از قول او تنها یک نظر نحوى خاص نقل شده است؛ از این قرار که عامه نحویان، برای حروف معناى مستقلى قائل نیستند، بلکه معنى آنها را در پیوند با دیگر اجزاى کلام جستجو مى‌کنند، حال آنکه او به استقلال معنایى حروف معتقد بوده است.


ابن نحاس گذشته از نحو، در فقه و حدیث و تفسیر نیز تبحر داشت و در زادگاه خود به بحث و تدریس قرائات و فقه مى‌پرداخت. در مصر نیز در اواخر عمر، در جامع [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] و قبه منصوریه مسند تدریس تفسیر به وى تفویض شد. در همان حال، ریاست جامع اَقْمَر و بعضى دیگر از مدارس بزرگ مصر را نیز عهده‌دار بود.
ابن نحاس گذشته از نحو، در فقه و حدیث و تفسیر نیز تبحر داشت و در زادگاه خود به بحث و تدریس قرائات و فقه مى‌پرداخت. در مصر نیز در اواخر عمر، در جامع [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] و قبه منصوریه مسند تدریس تفسیر به وى تفویض شد. در همان حال، ریاست جامع اَقْمَر و بعضى دیگر از مدارس بزرگ مصر را نیز عهده‌دار بود.
خط ۵۱: خط ۵۱:
ابن نحاس، مردى دین‌دار، پارسا و وارسته و پایبند دعا و ذکر بود. بسیار قرآن تلاوت مى‌کرد و بسیار نماز مى‌خواند. طبعى بلند، رویى گشاده و دستى دهنده داشت و هیچ‌گاه طعامى در تنهایى نخورد و پیوسته در پى گره‌گشایى از مشکلات مردم و رفع نیاز این و آن بود. در نظر مردم جلالت و ابهت خاصى داشت و بعضى از قضات از فرط وثوق و اعتماد به دیانت و صداقت وى، شهادتش را به تنهایى به‌جاى دو گواه مى‌پذیرفتند.
ابن نحاس، مردى دین‌دار، پارسا و وارسته و پایبند دعا و ذکر بود. بسیار قرآن تلاوت مى‌کرد و بسیار نماز مى‌خواند. طبعى بلند، رویى گشاده و دستى دهنده داشت و هیچ‌گاه طعامى در تنهایى نخورد و پیوسته در پى گره‌گشایى از مشکلات مردم و رفع نیاز این و آن بود. در نظر مردم جلالت و ابهت خاصى داشت و بعضى از قضات از فرط وثوق و اعتماد به دیانت و صداقت وى، شهادتش را به تنهایى به‌جاى دو گواه مى‌پذیرفتند.


ابن نحاس، بسیار فروتن، بى‌پیرایه و بى‌آلایش بود. همواره به همان عمامه کوچکى که زىّ مردم عادى حلب بود، اکتفا مى‌کرد و از بستن عمامه بزرگ که نشان دانشمندان بود، پرهیز داشت. یک بار امیرى به وى اشارت کرد که براى شرکت در مراسم افتتاح مدرسه منصوریه در حضور ملک منصور قلاوون، عمامه بزرگ‌ترى بر سر نهد، او بر سخن امیر وقعى ننهاد و با همان عمامه کوچک و لباس ساده در مراسم حضور یافت و از قضا در جمع علما و ادبا و شعرا تنها وى مورد تجلیل ملک منصور قرار گرفت.
ابن نحاس، بسیار فروتن، بى‌پیرایه و بى‌آلایش بود. همواره به همان عمامه کوچکى که زىّ مردم عادى حلب بود، اکتفا مى‌کرد و از بستن عمامه بزرگ که نشان دانشمندان بود، پرهیز داشت. یک بار امیرى به وى اشارت کرد که برای شرکت در مراسم افتتاح مدرسه منصوریه در حضور ملک منصور قلاوون، عمامه بزرگ‌ترى بر سر نهد، او بر سخن امیر وقعى ننهاد و با همان عمامه کوچک و لباس ساده در مراسم حضور یافت و از قضا در جمع علما و ادبا و شعرا تنها وى مورد تجلیل ملک منصور قرار گرفت.


به هنگام تحلیل مسائل نحوى همیشه با زبان عامیانه اهل حلب سخن مى‌گفت و اِعراب را هرگز مراعات نمى‌کرد. همواره در حجره‌اش گروهى از دوستان و شاگردان حضور داشتند؛ آزادانه، با وى مى‌نشستند و برمى‌خاستند، تنى چند شطرنج‌بازى مى‌کردند و جمعى به مطالعه مشغول مى‌شدند، اما همین‌که درس آغاز مى‌گردید، وى نیز جدى و سخت‌گیر مى‌شد.
به هنگام تحلیل مسائل نحوى همیشه با زبان عامیانه اهل حلب سخن مى‌گفت و اِعراب را هرگز مراعات نمى‌کرد. همواره در حجره‌اش گروهى از دوستان و شاگردان حضور داشتند؛ آزادانه، با وى مى‌نشستند و برمى‌خاستند، تنى چند شطرنج‌بازى مى‌کردند و جمعى به مطالعه مشغول مى‌شدند، اما همین‌که درس آغاز مى‌گردید، وى نیز جدى و سخت‌گیر مى‌شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش