۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
#:يك- توضيح عبارات كتاب و شرح عبارات مجمل آن و تعيين ترتيب جملات و مانند آن. | #:يك- توضيح عبارات كتاب و شرح عبارات مجمل آن و تعيين ترتيب جملات و مانند آن. | ||
#:دو- شرح مقاصد مصنف در قواعد و مسائل منطقى... شيخ محمد عبده در اين موضوعات، مباحث را گسترش داده و بدون بيان نام منطقيان و كتابهايشان به مباحثشان اشاره كرده و اين بر اطلاعات وسيع ايشان دلالت مىكند. او همچنين شواهد و امثال متعددى براى توضيح مباحث و آسانسازى آن آورده است. | #:دو- شرح مقاصد مصنف در قواعد و مسائل منطقى... شيخ محمد عبده در اين موضوعات، مباحث را گسترش داده و بدون بيان نام منطقيان و كتابهايشان به مباحثشان اشاره كرده و اين بر اطلاعات وسيع ايشان دلالت مىكند. او همچنين شواهد و امثال متعددى براى توضيح مباحث و آسانسازى آن آورده است. | ||
#:سه- در اين تعليقات، عبده وارد بحث از نقدهاى ابن سهلان ساوى بر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىشود و بحث را تعقيب مىكند و به كاوش از منشأ شكّهاى ابن سهلان هم مىپردازد و براى كشف حقيقت به منابع ساوى مراجعه مىكند و از بررسى تعليقاتش معلوم مىشود كه او به شرح محقق طوسى نظر دارد. البته او، شارح و مقررى منصف است و براى خودش در مورد نوآورى منطقى و يا تأسيس قاعدهاى در منطق | #:سه- در اين تعليقات، عبده وارد بحث از نقدهاى ابن سهلان ساوى بر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىشود و بحث را تعقيب مىكند و به كاوش از منشأ شكّهاى ابن سهلان هم مىپردازد و براى كشف حقيقت به منابع ساوى مراجعه مىكند و از بررسى تعليقاتش معلوم مىشود كه او به شرح محقق طوسى نظر دارد. البته او، شارح و مقررى منصف است و براى خودش در مورد نوآورى منطقى و يا تأسيس قاعدهاى در منطق ادعایى ندارد. به خاطر اهميت اين تعليقات، آن را تصحيح كرده و به كتاب ملحق ساختيم تا ياد شيخ را جاودانه كنيم.<ref>همان، ص27 - 46</ref> | ||
#شيخ محمد عبده نوشته است: «در هنگام سفرم به بيروت در سال 1304ق، كتابى را در علم منطق ديدم كه «البصائر النصيرية» ناميده مىشد، نوشته امام قاضى زاهد ابن سهلان ساوى، پس بهدقت در آن نگريستم و دريافتم كه آن كتاب با همه اختصارش داراى مطالبى است كه در كتب مطول نيست و از مناقشات وهمى خالى است و... همچنين ديدم چنان نظمى دارد كه در بين كتابهايى كه بعد از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و مانند او در اين علوم مىشناسیم، بىسابقه است؛ پس نسخهاى از آن نوشتم و در نزد خود نگه داشتم تا آنكه به بررسى وضعيت درسى دانشجويان دانشگاه الازهر و كتابهاى مناسب براى متوسطان پرداختم؛ پس آن را با دقت و كلمه به كلمه خواندم و ارزشش در نزد من بيشتر شد و آن را به استادان دانشگاه الازهر عرضه كردم و آنان هم تأييد كردند. البته هرچند عبارات كتاب روشن است، ولى براى زمانه خودش نوشته شده و چون در زمان ما برخى از عباراتش نيازمند توضيح است، تعليقاتى توضيحى نوشتم تا مقصودش بهخوبى آشكار گردد.<ref>همان، تعليقه ص49</ref> | #شيخ محمد عبده نوشته است: «در هنگام سفرم به بيروت در سال 1304ق، كتابى را در علم منطق ديدم كه «البصائر النصيرية» ناميده مىشد، نوشته امام قاضى زاهد ابن سهلان ساوى، پس بهدقت در آن نگريستم و دريافتم كه آن كتاب با همه اختصارش داراى مطالبى است كه در كتب مطول نيست و از مناقشات وهمى خالى است و... همچنين ديدم چنان نظمى دارد كه در بين كتابهايى كه بعد از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و مانند او در اين علوم مىشناسیم، بىسابقه است؛ پس نسخهاى از آن نوشتم و در نزد خود نگه داشتم تا آنكه به بررسى وضعيت درسى دانشجويان دانشگاه الازهر و كتابهاى مناسب براى متوسطان پرداختم؛ پس آن را با دقت و كلمه به كلمه خواندم و ارزشش در نزد من بيشتر شد و آن را به استادان دانشگاه الازهر عرضه كردم و آنان هم تأييد كردند. البته هرچند عبارات كتاب روشن است، ولى براى زمانه خودش نوشته شده و چون در زمان ما برخى از عباراتش نيازمند توضيح است، تعليقاتى توضيحى نوشتم تا مقصودش بهخوبى آشكار گردد.<ref>همان، تعليقه ص49</ref> | ||
#نويسنده، صورتهاى مختلف مغالطات را توضيح داده و در پایان آورده است كه همين مقدار در بيان مغالطات قياسى كافى است و استاد شيخ محمد عبده در تعليقه نوشته است كه بسيارى از موارد مغالطات باقى مانده كه نويسنده آن را ذكر نكرده است. او سپس مثالهايى را براى اين مطلب بيان كرده است.<ref>همان، تعليقه ص470</ref> | #نويسنده، صورتهاى مختلف مغالطات را توضيح داده و در پایان آورده است كه همين مقدار در بيان مغالطات قياسى كافى است و استاد شيخ محمد عبده در تعليقه نوشته است كه بسيارى از موارد مغالطات باقى مانده كه نويسنده آن را ذكر نكرده است. او سپس مثالهايى را براى اين مطلب بيان كرده است.<ref>همان، تعليقه ص470</ref> |
ویرایش