پرش به محتوا

اردبیل در گذرگاه تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'گزارش‌هاي' به 'گزارش‌های'
جز (جایگزینی متن - 'خواندني' به 'خواندنی')
جز (جایگزینی متن - 'گزارش‌هاي' به 'گزارش‌های')
خط ۴۵: خط ۴۵:
بابا صفرى به نقل از کتاب بحرالانساب ابن‌عتبه احمد بن على بن الحسين الحسنى نوشته است: «از فرزندان صالح امام موسى كاظم عليه‌السلام پنج نفر به اسامى حمزه، قدر الدين، قوام‌الدين، بدر الدين و صدرالدين از بغداد روى به ولايت رى نهادند و چون به اين شهر رسيدند، متفرق شدند. هدف آنان تفسير احكام اسلام و ارشاد مردم بود و به همين خاطر به رى و اردبيل عزيمت كردند كه آن دو شهر مركز ايران و آذربايجان بودند. حمزه و صدرالدين به سوى اردبيل رهسپار شدند و آن جا را موطن خویش قرار داده، اقامت كردند و در اين شهر درگذشتند. مقبره حضرت حمزه(ع) در روستاى كلخوران در جوار بقعه شيخ امين‌ الدين جبرييل، پدر شيخ صفى‌ الدين اردبيلى و در شمال آستانه كوچك او ساخته شده و قبر حضرت صدرالدين(ع) هم در يك كيلومترى غرب آن قرار دارد».
بابا صفرى به نقل از کتاب بحرالانساب ابن‌عتبه احمد بن على بن الحسين الحسنى نوشته است: «از فرزندان صالح امام موسى كاظم عليه‌السلام پنج نفر به اسامى حمزه، قدر الدين، قوام‌الدين، بدر الدين و صدرالدين از بغداد روى به ولايت رى نهادند و چون به اين شهر رسيدند، متفرق شدند. هدف آنان تفسير احكام اسلام و ارشاد مردم بود و به همين خاطر به رى و اردبيل عزيمت كردند كه آن دو شهر مركز ايران و آذربايجان بودند. حمزه و صدرالدين به سوى اردبيل رهسپار شدند و آن جا را موطن خویش قرار داده، اقامت كردند و در اين شهر درگذشتند. مقبره حضرت حمزه(ع) در روستاى كلخوران در جوار بقعه شيخ امين‌ الدين جبرييل، پدر شيخ صفى‌ الدين اردبيلى و در شمال آستانه كوچك او ساخته شده و قبر حضرت صدرالدين(ع) هم در يك كيلومترى غرب آن قرار دارد».


گزارش‌هايي نيز از ساخت و ساز ابنيه و اماكن مذهبی در زمان خود مى‌دهد: «در تابستان سال 1350 خورشيدي مسجد سابق پير مادر را خراب كردند و مسجد جديدي با ديوارهاي آجري و تيرآهن بر جاي آن بنا كردند و در قسمتي از كف مسجد برای قرار دادن پايه ستون جايي را كنده بودند كه در آن استخوان‌هاي زيادي از انسان‌هاي فوت كرده به چشم مي‌خورد».
گزارش‌هایي نيز از ساخت و ساز ابنيه و اماكن مذهبی در زمان خود مى‌دهد: «در تابستان سال 1350 خورشيدي مسجد سابق پير مادر را خراب كردند و مسجد جديدي با ديوارهاي آجري و تيرآهن بر جاي آن بنا كردند و در قسمتي از كف مسجد برای قرار دادن پايه ستون جايي را كنده بودند كه در آن استخوان‌هاي زيادي از انسان‌هاي فوت كرده به چشم مي‌خورد».


مراسمات مذهبی و عزادارى‌ها از بخش‌هاي خواندنی اين جلد مى‌باشد. در بخشي از فصل دوم چنين مي‌خوانيم: «اصولاً عزاداري در اردبيل در تمام طول سال برگزار می‌شود. معمولاً صبح‌هاي جمعه يا عصر جمعه به هيات‌هايي كه هر هفته در منزل يكى‌شان جمع مي‌شوند و نوحه‌خواني مي‌كنند و سينه‌زني. هر هياتي پرچم‌ها و علائم خاصي دارد. اين عزاداري‌ها با مناسبت‌هاي روز هم تناسب دارد و بسته به حال و هواي آن زمان ادعيه‌ها و نوحه‌ها خوانده مي‌شوند.
مراسمات مذهبی و عزادارى‌ها از بخش‌هاي خواندنی اين جلد مى‌باشد. در بخشي از فصل دوم چنين مي‌خوانيم: «اصولاً عزاداري در اردبيل در تمام طول سال برگزار می‌شود. معمولاً صبح‌هاي جمعه يا عصر جمعه به هيات‌هايي كه هر هفته در منزل يكى‌شان جمع مي‌شوند و نوحه‌خواني مي‌كنند و سينه‌زني. هر هياتي پرچم‌ها و علائم خاصي دارد. اين عزاداري‌ها با مناسبت‌هاي روز هم تناسب دارد و بسته به حال و هواي آن زمان ادعيه‌ها و نوحه‌ها خوانده مي‌شوند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش