۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'گزارشهاي' به 'گزارشهای') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در دوره دوم و پنجم مجلس به نمايندگى برگزيده شد و در مهاجرت معروف بزرگان سياسى آن زمان، با آنان و از مخالفان انقراض قاجاريه و سلطنت پهلوى در مجلس پنجم بود. دولتآبادى سالها در اروپا زيست و به نوشتن خاطراتش پرداخت. | در دوره دوم و پنجم مجلس به نمايندگى برگزيده شد و در مهاجرت معروف بزرگان سياسى آن زمان، با آنان و از مخالفان انقراض قاجاريه و سلطنت پهلوى در مجلس پنجم بود. دولتآبادى سالها در اروپا زيست و به نوشتن خاطراتش پرداخت. | ||
جلد دوم و سوم اين كتاب، | جلد دوم و سوم اين كتاب، گزارشهایى را درباره رويدادهاى دوران مشروطه و كارهاى خود نويسنده در اين زمان در بر دارد. او در سراسر زندگىاش در اروپا، به سرپرستى محصلان ايرانى مىپرداخت و براى اين كار از وزارت فرهنگ حقوق دريافت مىكرد. جلد دوم با بازشناسى سرچشمههاى انقلاب سياسى ايران در آن روزگار آغاز و با گزارشهایى درباره گرانى قند و فتنه مسجد شاه تهران و سكوت دولت و مطالبه ملت و اوضاع مجلس و اختلاف ديدگاههاى دولتيان و عزل شدن عينالدوله دنبال مىشود. | ||
زمينههاى برپايى مجلس پس از اين فراهم مىآيد و ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله به صدارت مىرسد. پس از مرگ مظفرالدين شاه، فرزندش (محمدعلى) شاه مىشود. گزارش درباره فتنه مدرسه سادات و اوضاع و احوال مجلس و دربار، عزل شدن ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله و منصوب شدن امين السلطان به جاى او، تحصن شيخ نورى در آرامگاه حضرت عبدالعظيم و ديگر رويدادهاى آن روزگار و حوادث پس از كشته شدن امين السلطان و پيش آمدن فتنه ميدان توپخانه تهران، درونمايه دنباله اين بخش از كتاب به شمار مىرود. | زمينههاى برپايى مجلس پس از اين فراهم مىآيد و ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله به صدارت مىرسد. پس از مرگ مظفرالدين شاه، فرزندش (محمدعلى) شاه مىشود. گزارش درباره فتنه مدرسه سادات و اوضاع و احوال مجلس و دربار، عزل شدن ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله و منصوب شدن امين السلطان به جاى او، تحصن شيخ نورى در آرامگاه حضرت عبدالعظيم و ديگر رويدادهاى آن روزگار و حوادث پس از كشته شدن امين السلطان و پيش آمدن فتنه ميدان توپخانه تهران، درونمايه دنباله اين بخش از كتاب به شمار مىرود. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نويسنده همچنين به شرح مجازات اشرار، بمب اندازى براى كشتن شاه، اوضاع و احوال حكومت ملى، تصميم شاه براى خراب كردن مجلس، پراكندگى ملّىها (ملّيون) و عريضه نويسى آنان براى شاه، كشته شدن حاج ميرزا ابراهيم تبريزى و اسد الله خان جهانگير و ديگران و تأثيرهاى ويران كردن مجلس در دربار و دولتهاى همسايه ايران مىپردازد و سرانجام، احوال خود را در اين روزگار توصيف مىكند. | نويسنده همچنين به شرح مجازات اشرار، بمب اندازى براى كشتن شاه، اوضاع و احوال حكومت ملى، تصميم شاه براى خراب كردن مجلس، پراكندگى ملّىها (ملّيون) و عريضه نويسى آنان براى شاه، كشته شدن حاج ميرزا ابراهيم تبريزى و اسد الله خان جهانگير و ديگران و تأثيرهاى ويران كردن مجلس در دربار و دولتهاى همسايه ايران مىپردازد و سرانجام، احوال خود را در اين روزگار توصيف مىكند. | ||
جلد سوم حيات يحيى، با سفر يا تبعيد نويسنده به قسطنطنيه آغاز و با شرحى درباره اوضاع اين سرزمين و رويداد مرگ پدر نويسنده دنبال مىشود. دولتآبادى همچنين از ويژگىهاى سياست خارجى ايران در قرنهاى گذشته و انقلاب در قسطنطنيه و اوضاع ايران و مهاجران پس از انقلاب عثمانى گزارش مىدهد. احياى انجمن سعادت، فتح تهران و دگرگونى در ساخت سلطنت، اختلافهاى مجلس و دولت با يكديگر، دعوت شدن نويسنده به كنگره نژادى لندن، اخبار ايران در آن روزگار و ماندن مؤلف در سوئيس و | جلد سوم حيات يحيى، با سفر يا تبعيد نويسنده به قسطنطنيه آغاز و با شرحى درباره اوضاع اين سرزمين و رويداد مرگ پدر نويسنده دنبال مىشود. دولتآبادى همچنين از ويژگىهاى سياست خارجى ايران در قرنهاى گذشته و انقلاب در قسطنطنيه و اوضاع ايران و مهاجران پس از انقلاب عثمانى گزارش مىدهد. احياى انجمن سعادت، فتح تهران و دگرگونى در ساخت سلطنت، اختلافهاى مجلس و دولت با يكديگر، دعوت شدن نويسنده به كنگره نژادى لندن، اخبار ايران در آن روزگار و ماندن مؤلف در سوئيس و گزارشهایى درباره سفرش به لوزان و بازگشتش به ايران و درگرفتن جنگ در اروپا، درونمايه گزارشهاى پايانى اين بخش از كتاب وى است. | ||
جلد چهارم، رويدادهاى آن روزگار را از مهاجرت ملّىها (ملّيون) در اوايل جنگ جهانى اول تا برافتادن پادشاهى قاجاريان و دوران پادشاهى رضا خان پى مىگيرد. نويسنده در 1334 وطن را ترك مىكند و راه بغداد و حلب را پيش مىگيرد و به توصيف اوضاع قسطنطنيه و رويكردهاى مقامات ايران و عثمانيان به يكديگر مىپردازد. وى از آنجا به استكهلم و برلين مىرود و درباره دولت بلشويك در روسيه و اوضاع سوئد و دانمارك گزارش مىدهد. | جلد چهارم، رويدادهاى آن روزگار را از مهاجرت ملّىها (ملّيون) در اوايل جنگ جهانى اول تا برافتادن پادشاهى قاجاريان و دوران پادشاهى رضا خان پى مىگيرد. نويسنده در 1334 وطن را ترك مىكند و راه بغداد و حلب را پيش مىگيرد و به توصيف اوضاع قسطنطنيه و رويكردهاى مقامات ايران و عثمانيان به يكديگر مىپردازد. وى از آنجا به استكهلم و برلين مىرود و درباره دولت بلشويك در روسيه و اوضاع سوئد و دانمارك گزارش مىدهد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
مشيرالدوله در چند ماه رياست خود به جنگ با متجاسران (شورشيان / گردنكشان) مىپردازد و بيگانگان با سياست بازى خود موجب انحلال قزاقخانه مىشوند. نويسنده پس از اين گزارشها به شرح حال خود و پيروان سازمان ملل (جامعه ملل) مىپردازد و از رياست فتحالله خان سپهدار اعظم گيلانى و اوضاع دربار و سياست بازى بيگانه در آنجا و بر هم خوردن مجلس عالى دربار و دسيسه كارىهاى موجود در آن خبر مىدهد. | مشيرالدوله در چند ماه رياست خود به جنگ با متجاسران (شورشيان / گردنكشان) مىپردازد و بيگانگان با سياست بازى خود موجب انحلال قزاقخانه مىشوند. نويسنده پس از اين گزارشها به شرح حال خود و پيروان سازمان ملل (جامعه ملل) مىپردازد و از رياست فتحالله خان سپهدار اعظم گيلانى و اوضاع دربار و سياست بازى بيگانه در آنجا و بر هم خوردن مجلس عالى دربار و دسيسه كارىهاى موجود در آن خبر مىدهد. | ||
وى همچنين درباره اجرا شدن سياستهاى پنهانى و فراهم آمدن زمينههاى براندازى حكومت با حمله نظامى (كودتا) و رياست سه ماهه ضيايى و اوضاع سياست داخلى و خارجى سردار سپه و رويداد كشته شدن ايمبرى امريكايى | وى همچنين درباره اجرا شدن سياستهاى پنهانى و فراهم آمدن زمينههاى براندازى حكومت با حمله نظامى (كودتا) و رياست سه ماهه ضيايى و اوضاع سياست داخلى و خارجى سردار سپه و رويداد كشته شدن ايمبرى امريكايى گزارشهایى عرضه مىكند و آنگاه به نفوذ روحانى نمايان و رويكردهاى روحانیان قم، نجف و اصفهان بدين اوضاع و برپايى مجلس پنجم و زمزمههاى موجود براى برپايى جمهوريت و لغو كردن قانون اساسى و آخرين كارهاى دودمان قجر و پا گرفتن پادشاهى رضا شاه پهلوى مىپردازد و اخبار مجلس پنجم را پى مىگيرد و سرانجام از آخرين احوال خود و دوستانش و اوضاع عمومى ايران و رويدادهاى مهمش در آن سالها گزارش مىدهد. | ||
درونمايه آخرين جلد از كتاب يحيى دولتآبادى، به روزهاى اقامت وى در اروپا انجاميد و او آن را به دليل وضع ويژه آن دوران در يكى از بانكهاى بروكسل به امانت سپرد و به ايران رفت تا به آرزويش؛ يعنى مردن در وطن برسد. وى مىخواست فصلى به نام «پايان حيات» بر اين كتاب بيفزايد كه مرگش دررسيد و از اين رو، فصل كوتاهى با همين عنوان به قلم فروغ دولتآبادى، فرزند او درباره روزهاى پايانى عمر پدرش و وصيتنامه ادبى وى در پايان جلد چهارم اين نسخه از حيات يحيى آمده است. | درونمايه آخرين جلد از كتاب يحيى دولتآبادى، به روزهاى اقامت وى در اروپا انجاميد و او آن را به دليل وضع ويژه آن دوران در يكى از بانكهاى بروكسل به امانت سپرد و به ايران رفت تا به آرزويش؛ يعنى مردن در وطن برسد. وى مىخواست فصلى به نام «پايان حيات» بر اين كتاب بيفزايد كه مرگش دررسيد و از اين رو، فصل كوتاهى با همين عنوان به قلم فروغ دولتآبادى، فرزند او درباره روزهاى پايانى عمر پدرش و وصيتنامه ادبى وى در پايان جلد چهارم اين نسخه از حيات يحيى آمده است. |
ویرایش