۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
[[آملی، حیدر|سيد حيدر]]، در اين اثر كوشيده اختلاف ظاهرى كه بين راههاى معرفت و كشف واقع؛ يعنى شريعت، طريقت و حقيقت وجود دارد، به گونهاى، توجيه و تحليل كند. وى، معتقد است كه اين سه مفهوم، داراى يك مصداق هستند و با تعريف دين و انطباق آنها بر سه مفهوم نبوّت، رسالت و ولايت نتيجه گرفته كه مردم هم منحصر در سه صنف عوام، خواص، خاص الخاص هستند كه به همان سه مقام برمىگردد؛ | [[آملی، حیدر|سيد حيدر]]، در اين اثر كوشيده اختلاف ظاهرى كه بين راههاى معرفت و كشف واقع؛ يعنى شريعت، طريقت و حقيقت وجود دارد، به گونهاى، توجيه و تحليل كند. وى، معتقد است كه اين سه مفهوم، داراى يك مصداق هستند و با تعريف دين و انطباق آنها بر سه مفهوم نبوّت، رسالت و ولايت نتيجه گرفته كه مردم هم منحصر در سه صنف عوام، خواص، خاص الخاص هستند كه به همان سه مقام برمىگردد؛ بنابراین، از نظر وى فقه و كلام و عرفان اختلاف ذاتى با هم ندارند، بلكه مكمّل يكديگرند. | ||
مؤلف همچنين با بيان اصول كلى انبياء و رسولان، به مطالعهى اصول پنجگانهى توحيد، عدل، نبوّت، امامت و معاد در سه مرتبه شريعت، طريقت و حقيقت پرداخته و خصوصيت هر كدام را بيان داشته است. | مؤلف همچنين با بيان اصول كلى انبياء و رسولان، به مطالعهى اصول پنجگانهى توحيد، عدل، نبوّت، امامت و معاد در سه مرتبه شريعت، طريقت و حقيقت پرداخته و خصوصيت هر كدام را بيان داشته است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مىكند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارايىهاى دنيايى (مال و مقام) و دارايىهاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمتهاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاك كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست. | وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مىكند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارايىهاى دنيايى (مال و مقام) و دارايىهاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمتهاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاك كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست. | ||
پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مىآموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامىخوانند، امّا اولياى خدا آموزشهاى پيامبران را بهطور كامل فراگرفته و مردم را به تعميق شريعت و طى طريقت و رسيدن به حقيقت فرامىخوانند كه همان توحيد وجودى است؛ | پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مىآموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامىخوانند، امّا اولياى خدا آموزشهاى پيامبران را بهطور كامل فراگرفته و مردم را به تعميق شريعت و طى طريقت و رسيدن به حقيقت فرامىخوانند كه همان توحيد وجودى است؛ بنابراین، هر پيامبرى بايد نقبا و اوليايى داشته باشد كه پس از او به تربيت امتش همّت گمارده و حقيقت شريعت او را به مردم زمان پس از خود بنمايند. | ||
مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مىكوشيدهاند و توحيد وجودى را ترويج مىكردهاند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم اولياست و بىترديد او زنده و در ميان ماست؛ به هر حال، سلوك انسان در گرو عمل به شريعت، پيمودن طريقت و يافتن حقيقت است و اين همه، با عبوديّت، امكانپذير است. | مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مىكوشيدهاند و توحيد وجودى را ترويج مىكردهاند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم اولياست و بىترديد او زنده و در ميان ماست؛ به هر حال، سلوك انسان در گرو عمل به شريعت، پيمودن طريقت و يافتن حقيقت است و اين همه، با عبوديّت، امكانپذير است. |
ویرایش