۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
مىتوان ادعا كرد بيهقى در اين كتاب خيلى بدنبال دلائل عقلى نبوده و بيشترين استمداد را از آيات و روايات و كلمات اصحاب طلب كرده است. | مىتوان ادعا كرد بيهقى در اين كتاب خيلى بدنبال دلائل عقلى نبوده و بيشترين استمداد را از آيات و روايات و كلمات اصحاب طلب كرده است. | ||
با يك نگاه اجمالى در اقوال اين افراد(اعم از اشاعره و معتزله) به اين نكتۀ ظريف پى برد كه با دور ماندن از مكتب اهلبيت عليهمالسلام رسيد نشان به چنين نتائجى هيچگونه بعدى نداشته و طريق وقوع در دامن اظهار نظرهاى سخيف و بىپايۀ عدهاى از صحابۀ ناآگاه را | با يك نگاه اجمالى در اقوال اين افراد(اعم از اشاعره و معتزله) به اين نكتۀ ظريف پى برد كه با دور ماندن از مكتب اهلبيت عليهمالسلام رسيد نشان به چنين نتائجى هيچگونه بعدى نداشته و طريق وقوع در دامن اظهار نظرهاى سخيف و بىپايۀ عدهاى از صحابۀ ناآگاه را برایشان هموار مىسازد. | ||
براى نمونه به موردى كه در اين كتاب به نقل از رسول اللّه صلىاللّهعليهوآله آمده است اشاره مىكنيم:در مورد خطاى آدم ابوالبشر(ع) و استفادهاش از شجرۀ ممنوعه احتجاجى كه بين آدم(ع) و موساى كليم(ع) واقع شده را از زبان پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بيان مىكند كه حضرت مىفرمايد: موسى(ع) به آدم(ع)طعنه زد كه تو همان كسى هستى كه خطايت تو را از بهشت بيرون كرد و آدم در جوابش مىگويد تو نيز كسى هستى كه خدا تو را به رسالت و به كلامش برگزيده آيا مرا در مورد چيزى ملامت مىكنى كه خداوند | براى نمونه به موردى كه در اين كتاب به نقل از رسول اللّه صلىاللّهعليهوآله آمده است اشاره مىكنيم:در مورد خطاى آدم ابوالبشر(ع) و استفادهاش از شجرۀ ممنوعه احتجاجى كه بين آدم(ع) و موساى كليم(ع) واقع شده را از زبان پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بيان مىكند كه حضرت مىفرمايد: موسى(ع) به آدم(ع)طعنه زد كه تو همان كسى هستى كه خطايت تو را از بهشت بيرون كرد و آدم در جوابش مىگويد تو نيز كسى هستى كه خدا تو را به رسالت و به كلامش برگزيده آيا مرا در مورد چيزى ملامت مىكنى كه خداوند برایم مقدر كرده بود قبل از آنكه مرا خلق كند؟ | ||
اين حكايت از تعريف اشاعره است از قدر بدست مىآيد قدر يعنى چيزى كه خداوند مقدر نموده و تمام وقايع عالم طبق همان قدر مىباشد و كسى از خود ارادهاى ندارد.آنان بالاتر از اين خود افعال بندگان را اعم از خير و شر فعل خداوند مىدانند بطوريكه وساطتى براى انسان قائل نيستند و مىگويند هر عملى از هر مخلوقى سر مىزند در واقع خداوند آنرا بوجود مىآورد البته جالب اينجا است كه مىگويند بنده قدرت احداث فعل را دارد ولى اين قدرت تأثيرى در حدوث فعل ندارد مطلب جالبى از ابن الجوزى در اين مورد نقل شده است كه مىگويد:لفظ لا معنى له و لا حاصل تحته.يعنى اين حرف معنايى ندارد و فقط لفاظى است يعنى در واقع به قدرت بشر در احداث فعل اعتبارى قائل نيستند و انسان را لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرّا مىدانند بدون هيچ پسوندى يعنى انسان هيچ اختيارى ندارد و تمام كارهاى خوب و بدش از خداست. | اين حكايت از تعريف اشاعره است از قدر بدست مىآيد قدر يعنى چيزى كه خداوند مقدر نموده و تمام وقايع عالم طبق همان قدر مىباشد و كسى از خود ارادهاى ندارد.آنان بالاتر از اين خود افعال بندگان را اعم از خير و شر فعل خداوند مىدانند بطوريكه وساطتى براى انسان قائل نيستند و مىگويند هر عملى از هر مخلوقى سر مىزند در واقع خداوند آنرا بوجود مىآورد البته جالب اينجا است كه مىگويند بنده قدرت احداث فعل را دارد ولى اين قدرت تأثيرى در حدوث فعل ندارد مطلب جالبى از ابن الجوزى در اين مورد نقل شده است كه مىگويد:لفظ لا معنى له و لا حاصل تحته.يعنى اين حرف معنايى ندارد و فقط لفاظى است يعنى در واقع به قدرت بشر در احداث فعل اعتبارى قائل نيستند و انسان را لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرّا مىدانند بدون هيچ پسوندى يعنى انسان هيچ اختيارى ندارد و تمام كارهاى خوب و بدش از خداست. |
ویرایش