۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
مؤلف، در پایان، بحث شك و قواعد و احكام مرتبط با آن را مطرح مىكند. شك نيز يا در اصل نماز، يا در اجزا و شرايط و يا در ركعات آن رخ مىدهد. مؤلف در قسمت شك به چند قاعده فقهى اشاره و استناد مىكند و احكام مرتبط با هرگونه شك را بيان مىنمايد. | مؤلف، در پایان، بحث شك و قواعد و احكام مرتبط با آن را مطرح مىكند. شك نيز يا در اصل نماز، يا در اجزا و شرايط و يا در ركعات آن رخ مىدهد. مؤلف در قسمت شك به چند قاعده فقهى اشاره و استناد مىكند و احكام مرتبط با هرگونه شك را بيان مىنمايد. | ||
يكى از خللهاى عمدى كه باعث بطلان نماز نمىشود، خللى است كه بر اثر عمل به تقيه به نماز وارد شود. مؤلف در اينباره به مواردى از تقيه اشاره مىكند كه خلل بشمار مىآيد، ولى باعث بطلان نماز نمىشود؛ بهعنوان مثال در بحث خواندن نماز قبل از دخول وقت، مىگويد: هرچند دخول وقت شرط تكليف است، ولى در صورت تقيه مىتوان قبل از وقت نيز نماز خواند؛ | يكى از خللهاى عمدى كه باعث بطلان نماز نمىشود، خللى است كه بر اثر عمل به تقيه به نماز وارد شود. مؤلف در اينباره به مواردى از تقيه اشاره مىكند كه خلل بشمار مىآيد، ولى باعث بطلان نماز نمىشود؛ بهعنوان مثال در بحث خواندن نماز قبل از دخول وقت، مىگويد: هرچند دخول وقت شرط تكليف است، ولى در صورت تقيه مىتوان قبل از وقت نيز نماز خواند؛ بنابراین خواندن نماز مغرب در حال تقيه قبل از دخول وقت صحيح است.<ref>همان، ص22</ref> | ||
ايشان در قسمتى از كتاب به روايتى در باب سهو النبى(ص) اشاره مىكند و مىگويد: اين روايت از لحاظ سندى ضعيف بوده و قابل اعتنا نيست؛ علاوه بر آن، چون مشتمل بر سهو پيامبر است، از لحاظ دلالى نيز باطل و موافق با فتاوا و عقايد غير شيعه (عامه) است. بهعلاوه، اين روايت معارض با مجموعه رواياتى است كه موافق با قرآن هستند؛ | ايشان در قسمتى از كتاب به روايتى در باب سهو النبى(ص) اشاره مىكند و مىگويد: اين روايت از لحاظ سندى ضعيف بوده و قابل اعتنا نيست؛ علاوه بر آن، چون مشتمل بر سهو پيامبر است، از لحاظ دلالى نيز باطل و موافق با فتاوا و عقايد غير شيعه (عامه) است. بهعلاوه، اين روايت معارض با مجموعه رواياتى است كه موافق با قرآن هستند؛ بنابراین هرچند روايت مزبور از لحاظ سندى صحيح باشد، دوامى دربرابر چنان رواياتى نمىتواند داشته باشد و مطروح است.<ref>همان، ص204 و 205</ref> | ||
مؤلف در مواردى، مطلبى را از منابعى ذكر مىكند كه خود به آن رجوع نكرده و مستقيما نديده است؛ | مؤلف در مواردى، مطلبى را از منابعى ذكر مىكند كه خود به آن رجوع نكرده و مستقيما نديده است؛ بنابراین از لفظ «على ما حُكي» استفاده كرده است و خواسته است بگويد كه در اين موارد مذكور خود به مطلب مورد نظر دسترسى نداشته يا اينكه مراجعه نكرده است.<ref>همان، ص205 و 282</ref> | ||
مؤلف در مواردى يك روايت را نقل مىكند، سپس متن آن روايت را در منابع ديگر - منابعى چون كتب اربعه، «الوافي»، «مرآة العقول»، «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» و... - ذكر و آنها را با همديگر مقايسه مىكند و در صورت اختلاف متن، احكام هركدام را مطرح مىنمايد.<ref>همان، ص59</ref> | مؤلف در مواردى يك روايت را نقل مىكند، سپس متن آن روايت را در منابع ديگر - منابعى چون كتب اربعه، «الوافي»، «مرآة العقول»، «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» و... - ذكر و آنها را با همديگر مقايسه مىكند و در صورت اختلاف متن، احكام هركدام را مطرح مىنمايد.<ref>همان، ص59</ref> |
ویرایش