۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب حاضر از مقدمه مصحح، شرح حال نويسنده، مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دو بخش اصلى اقسام حديث و طُرُق تحمل حديث و مجامع روايى است و داراى تعداد 65 نوع از مباحث علوم حديث است كه از بحث «حديث صحيح» شروع شده و با «حديث حسن» و «حديث ضعيف» و... ادامه يافته و با مبحث «شناخت وطن و بلد راويان» | كتاب حاضر از مقدمه مصحح، شرح حال نويسنده، مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دو بخش اصلى اقسام حديث و طُرُق تحمل حديث و مجامع روايى است و داراى تعداد 65 نوع از مباحث علوم حديث است كه از بحث «حديث صحيح» شروع شده و با «حديث حسن» و «حديث ضعيف» و... ادامه يافته و با مبحث «شناخت وطن و بلد راويان» پایان پذيرفته است)، تشكيل شده است. | ||
زبان و ادبيات اين اثر، عربى رسمى رايج در قرن هفتم هجرى در حوزه علوم اسلامى است كه الآن هم براى آشنايان با اين علوم، روشن و مفهوم است. | زبان و ادبيات اين اثر، عربى رسمى رايج در قرن هفتم هجرى در حوزه علوم اسلامى است كه الآن هم براى آشنايان با اين علوم، روشن و مفهوم است. | ||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
درباره اين اثر، گفتنىها فراوان است، از جمله: | درباره اين اثر، گفتنىها فراوان است، از جمله: | ||
#مصحح محترم در مقدمه مختصر و عالمانهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده، بعد از ذكر مطلبى در مورد اهميت علوم حديث و نقش انديشمندان در گسترش و ارتقاى آن، نوشته است يكى از اين دانشوران امام نووى است كه كتاب تقريب را نوشته كه خلاصه ارشاد است... سپس روش تحقيقش را در اين اثر چنين نوشته است: اين كتاب را بر اساس نسخهاى قديمى كه در دمشق چاپ شده مقابله و تصحيح كردم و اين نسخه را با «تدريب الراوي في شرح التقريب»، نوشته [[سيوطى]] مقايسه كردم كه در مصر چاپ شده و بر نسخهاى خطى مقابله شده كه برخى از آن در زمان مؤلف به خطّ برخى از شاگردانش نوشته شده است و برخى از تعليقات لازم را برایش نوشتم. شرح حالى از نويسنده بهعنوان مقدمه براى كتاب حاضر نوشتم و در | #مصحح محترم در مقدمه مختصر و عالمانهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده، بعد از ذكر مطلبى در مورد اهميت علوم حديث و نقش انديشمندان در گسترش و ارتقاى آن، نوشته است يكى از اين دانشوران امام نووى است كه كتاب تقريب را نوشته كه خلاصه ارشاد است... سپس روش تحقيقش را در اين اثر چنين نوشته است: اين كتاب را بر اساس نسخهاى قديمى كه در دمشق چاپ شده مقابله و تصحيح كردم و اين نسخه را با «تدريب الراوي في شرح التقريب»، نوشته [[سيوطى]] مقايسه كردم كه در مصر چاپ شده و بر نسخهاى خطى مقابله شده كه برخى از آن در زمان مؤلف به خطّ برخى از شاگردانش نوشته شده است و برخى از تعليقات لازم را برایش نوشتم. شرح حالى از نويسنده بهعنوان مقدمه براى كتاب حاضر نوشتم و در پایان، فهرست موضوعى مطالب كتاب را افزودم.<ref>مقدمه كتاب، ص5 - 6</ref> | ||
#نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده، تأكيد كرده كه: «... علم حديث از بهترين روشهاى تقرب بهسوى پروردگار عالميان است و چگونه چنين نباشد؟، درحالىكه علوم حديث بيان روش بهترين آفريده و بزرگوارترين اولين و آخرين است. اين اثر، كتابى است كه آن را از كتاب «الإرشاد» برگزيدهام و «الإرشاد» نيز خلاصهاى است كه از علوم حديث، نوشته امام حافظ متقن محقق، عثمان بن عبدالرحمن، معروف به ابن الصلاح برگرفتهام. در اين اثر، نهايت تلاشم را براى اختصار انجام مىدهم، بدون آنكه به مقصود خللى وارد شود...».<ref>ر.ک: همان، ص19 - 20</ref> | #نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده، تأكيد كرده كه: «... علم حديث از بهترين روشهاى تقرب بهسوى پروردگار عالميان است و چگونه چنين نباشد؟، درحالىكه علوم حديث بيان روش بهترين آفريده و بزرگوارترين اولين و آخرين است. اين اثر، كتابى است كه آن را از كتاب «الإرشاد» برگزيدهام و «الإرشاد» نيز خلاصهاى است كه از علوم حديث، نوشته امام حافظ متقن محقق، عثمان بن عبدالرحمن، معروف به ابن الصلاح برگرفتهام. در اين اثر، نهايت تلاشم را براى اختصار انجام مىدهم، بدون آنكه به مقصود خللى وارد شود...».<ref>ر.ک: همان، ص19 - 20</ref> | ||
#نويسنده در نوع دوازدهم درباره تدليس چنين نوشته است: تدليس دو قسم است:الف)- تدليس اسناد: به اين صورت كه راوى، مطلبى را از معاصرش نقل كند، درحالىكه آن را نشنيده، به توهّم اينكه شنيده و بگويد: فلانى چنان گفت و يا از فلانى نقل مىكنم و مانند آن و گاهى شيخش را از اسناد ساقط نمىكند، ولى غير از شيخ را كه ضعيف يا صغير است براى نيكوسازى حديث حذف مىكند؛ | #نويسنده در نوع دوازدهم درباره تدليس چنين نوشته است: تدليس دو قسم است:الف)- تدليس اسناد: به اين صورت كه راوى، مطلبى را از معاصرش نقل كند، درحالىكه آن را نشنيده، به توهّم اينكه شنيده و بگويد: فلانى چنان گفت و يا از فلانى نقل مىكنم و مانند آن و گاهى شيخش را از اسناد ساقط نمىكند، ولى غير از شيخ را كه ضعيف يا صغير است براى نيكوسازى حديث حذف مىكند؛ | ||
ویرایش