پرش به محتوا

أبجد العلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[شمس‌الدین، احمد]] (حاشيه نويس)
[[شمس‌الدین، احمد]] (حاشيه نویس)


[[صدیق‌حسن‌خان، محمدصدیق]] (نويسنده)
[[صدیق‌حسن‌خان، محمدصدیق]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‎‏ً‎‏Q‎‏ ‎‏127‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏5‎‏ص‎‏4
| کد کنگره =‏‎‏ً‎‏Q‎‏ ‎‏127‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏5‎‏ص‎‏4
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}


'''ابجد العلوم'''، تأليف [[صديق بن حسن خان قنوجى]](متوفى 1307ق)، از علماى سنى هند است. اين اثر، موسوعه‌اى به زبان عربى، مشتمل بر معرفى علوم و فنون مختلف و شرح حال بزرگان و علماى هر رشته است. مطالب در سه جزء تدوين شده است كه هر جزء در يك مجلد به چاپ رسيده است.
'''ابجد العلوم'''، تأليف [[صديق بن حسن خان قنوجى]](متوفى 1307ق)، از علماى سنى هند است. اين اثر، موسوعه‌اى به زبان عربى، مشتمل بر معرفى علوم و فنون مختلف و شرح حال بزرگان و علماى هر رشته است. مطالب در سه جزء تدوین شده است كه هر جزء در يك مجلد به چاپ رسيده است.


==ساختار==
==ساختار==
هر يك از اجزاء، داراى مقدمه جداگانه‌اى و ساختار ويژه‌اى است:
هر يك از اجزاء، داراى مقدمه جداگانه‌اى و ساختار ویژه‌اى است:


جزء اول، به شش باب و هر باب، به تناسب مطالب به فصولى تقسيم شده است. هر فصل نيز متشكل از بخش‌هايى است كه با عناوين مختلف «الإعلام»، «الافهام»، «الإفصاح»، «التلويح»، «الاشاره»، «التشريح»، «المنظر» و... نام‌گذارى شده است. در جزء دوم، علوم و فنون مختلف، به ترتيب حروف الفبا دسته‌بندى و شرح شده است. در جزء آخر، دانشمندان، ابتدا به لحاظ نوع علم و سپس به جهت سرزمين، تفكيك و معرفى شده‌اند.
جزء اول، به شش باب و هر باب، به تناسب مطالب به فصولى تقسيم شده است. هر فصل نيز متشكل از بخش‌هايى است كه با عناوین مختلف «الإعلام»، «الافهام»، «الإفصاح»، «التلویح»، «الاشاره»، «التشريح»، «المنظر» و... نام‌گذارى شده است. در جزء دوم، علوم و فنون مختلف، به ترتيب حروف الفبا دسته‌بندى و شرح شده است. در جزء آخر، دانشمندان، ابتدا به لحاظ نوع علم و سپس به جهت سرزمين، تفكيك و معرفى شده‌اند.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
جزء اول  
جزء اول  


اين جزء، به نام «الوشى المرقوم»، نام‌گذارى شده است. در قسم اول، به مباحثى مانند ماهيت علم، تقسيم علم، مسائل، غايت، اجزاء، مراتب و شرف علوم و نيز آداب متعلم و معلم و حالت علماء پرداخته شده است. شيوه نگارش نويسنده، بدين‌گونه است كه نظرات مختلف لغويون، حكما و حتى متصوفه را پيرامون مطالب ذكر مى‌كند.
اين جزء، به نام «الوشى المرقوم»، نام‌گذارى شده است. در قسم اول، به مباحثى مانند ماهيت علم، تقسيم علم، مسائل، غايت، اجزاء، مراتب و شرف علوم و نيز آداب متعلم و معلم و حالت علماء پرداخته شده است. شيوه نگارش نویسنده، بدين‌گونه است كه نظرات مختلف لغویون، حكما و حتى متصوفه را پيرامون مطالب ذكر مى‌كند.


او در ماهيت علم، به 17 قول، در مسئله اشاره كرده و تأكيد مى‌كند كه نظرات ديگرى نيز وجود دارد كه ذكر آنها كلام را به درازا مى‌كشاند. او، معتقد است كه فراگيرى علم لذاته و لغيره داراى ارزش است؛ لذتى روحانى است كه لذتى فوق آن وجود ندارد و خود وسيله‌اى براى دست‌يابى به لذات اخروى و سعادت ابدى است. از مطالب خواندنى اين بخش، شيوه‌هاى آموزش قرآن كريم در بلاد مختلف مغرب، اندلس و آفريقاست كه در برخى تنها بر تعليم قرآن تأكيد مى‌شود و در بعضى، قرآن و حديث را با هم آموزش مى‌دهند.
او در ماهيت علم، به 17 قول، در مسئله اشاره كرده و تأكيد مى‌كند كه نظرات ديگرى نيز وجود دارد كه ذكر آنها كلام را به درازا مى‌كشاند. او، معتقد است كه فراگيرى علم لذاته و لغيره داراى ارزش است؛ لذتى روحانى است كه لذتى فوق آن وجود ندارد و خود وسيله‌اى براى دست‌يابى به لذات اخروى و سعادت ابدى است. از مطالب خواندنى اين بخش، شيوه‌هاى آموزش قرآن كريم در بلاد مختلف مغرب، اندلس و آفريقاست كه در برخى تنها بر تعليم قرآن تأكيد مى‌شود و در بعضى، قرآن و حديث را با هم آموزش مى‌دهند.
خط ۴۷: خط ۴۷:
پيشرفت علوم پس از اسلام، از مطالبى است كه با تقسيم‌بندى مناسبى ارائه شده است.
پيشرفت علوم پس از اسلام، از مطالبى است كه با تقسيم‌بندى مناسبى ارائه شده است.


نويسنده، در ادامه، به اين نكته اشاره مى‌كند كه بيشتر علماى امت اسلامى در علوم شرعى و عقلى از عجم بوده‌اند.
نویسنده، در ادامه، به اين نكته اشاره مى‌كند كه بيشتر علماى امت اسلامى در علوم شرعى و عقلى از عجم بوده‌اند.


قابل ذكر است كه بسيارى از مطالب اين جزء، مانند تقسيمات علوم عقلى و انقسام كلام به نظم و نثر از مقدمه [[ابن خلدون]] نقل شده است و به‌عنوان يك منبع اصلى به شمار مى‌رود.
قابل ذكر است كه بسيارى از مطالب اين جزء، مانند تقسيمات علوم عقلى و انقسام كلام به نظم و نثر از مقدمه [[ابن خلدون]] نقل شده است و به‌عنوان يك منبع اصلى به شمار مى‌رود.
خط ۶۳: خط ۶۳:
جزء سوم  
جزء سوم  


نامى كه نويسنده براى اين جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.
نامى كه نویسنده براى اين جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.


اولين علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]، اولين كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكميل اين علم برآمدند كه در ميان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى قزوينى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] جزرى مى‌درخشد. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، اولين فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نيكى ياد شده است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.
اولين علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، اولين كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكميل اين علم برآمدند كه در ميان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى قزوینى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] جزرى مى‌درخشد. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، اولين فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نيكى ياد شده است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.


قنوجى، معتقد است كه علما بر اين مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل اين سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در اين بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.
قنوجى، معتقد است كه علما بر اين مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل اين سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در اين بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش