پرش به محتوا

کلیات دیوان وهاج خوانساری: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  


'''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار محمد بن امیر علی‎اصغر، معروف به سید محمد واعظ و متخلص به وهاج، به زبان فارسی است که توسط حاجی شیخ محمدحسین صدر خوانساری (صدرالمشایخ) گردآوری شده است<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص15</ref>.
'''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|محمد بن امیر علی‎اصغر]]، معروف به [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|سید محمد واعظ]] و متخلص به وهاج، به زبان فارسی است که توسط حاجی شیخ محمدحسین صدر خوانساری (صدرالمشایخ) گردآوری شده است<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص15</ref>.


این اثر در قالب پایان‎نامه کارشناسی ارشد، به تحقیق رضا علی‎رضایی رسیده است.
این اثر در قالب پایان‎نامه کارشناسی ارشد، به تحقیق [[رضايي، رضا علي|رضا علی‎رضایی]] رسیده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۷: خط ۳۷:


===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)===
===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)===
مبانی فکری شاعر را می‎توان چنین خلاصه کرد:  
مبانی فکری شاعر را می‎توان چنین خلاصه کرد:
 
الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى:  
الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى:  
# ‎سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مى‎داند و مدهوش بودن انسان‎ها را از غایت ظهور، پرداه‎اى از جلوه الهى مى‎داند.
# ‎سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مى‎داند و مدهوش بودن انسان‎ها را از غایت ظهور، پرداه‎اى از جلوه الهى مى‎داند.
خط ۴۶: خط ۴۷:
# شریعت صرف را مجاز مى‎داند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مى‎داند.
# شریعت صرف را مجاز مى‎داند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مى‎داند.
# هنگامى که مراحل سلوک را طى مى‎نماید و باده از جام تجلّى صفات مى‎نوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مى‎گذارد؛  
# هنگامى که مراحل سلوک را طى مى‎نماید و باده از جام تجلّى صفات مى‎نوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مى‎گذارد؛  
'''به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید
'''به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید'''
مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب'''
مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب
'''برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل
'''برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل'''
به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش'''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>.
به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش'''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>.'''


ب)- شخصیت شاعرى:  
ب)- شخصیت شاعرى:  
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه مى‎شود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود به‎کار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. وهّاج شعر خود را هم‎ردیف با اشعار «حسّان» مى‎داند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مى‎سازد و لقب «حسّان‎العجم» را بر خود مى‎نهد»<ref>همان، ص25</ref>.
 
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه مى‎شود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود به‎کار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهّاج]] شعر خود را هم‎ردیف با اشعار «حسّان» مى‎داند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مى‎سازد و لقب «حسّان‎العجم» را بر خود مى‎نهد»<ref>همان، ص25</ref>.


ج)- معیشت و زندگى:
ج)- معیشت و زندگى:
خط ۶۰: خط ۶۲:
===سبک ادبی===
===سبک ادبی===
الف)- ‎شیوه نویسندگى و ادبى شاعر:
الف)- ‎شیوه نویسندگى و ادبى شاعر:
وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایه‎ور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کم‎نظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ‍‎ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیه‎هاى دشوار انتخاب مى‎کند. گاهى در ابیات او اسطوره‎هاى افسانه‎اى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به‎ میان مى‎آید<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایه‎ور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کم‎نظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ‍‎ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیه‎هاى دشوار انتخاب مى‎کند. گاهى در ابیات او اسطوره‎هاى افسانه‎اى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به‎ میان مى‎آید<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


ب)- ‎قالب‎هاى شعرى:  
ب)- ‎قالب‎هاى شعرى:  
وى در قالب غزل، ‎قصیده، ‎مثنوى، ‎قطعه، ‎مسمّط و ‎رباعیات، طبع‎آزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مى‎نماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مى‎پیوندد و از ممدوح وصفى اغراق‎آمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مى‎دهد.
وى در قالب غزل، ‎قصیده، ‎مثنوى، ‎قطعه، ‎مسمّط و ‎رباعیات، طبع‎آزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مى‎نماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مى‎پیوندد و از ممدوح وصفى اغراق‎آمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مى‎دهد.
در غزل غالبا از سعدى و حافظ‍‎ پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمون‎آفرینى در سروده‎هاى وى مشهود است.
 
در غزل غالبا از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ‍‎]] پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمون‎آفرینى در سروده‎هاى وى مشهود است.
 
مسمّط‍‎: ‎مسمط‎هاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است.
مسمّط‍‎: ‎مسمط‎هاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است.
مرثیه، از قالب‎هاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سروده‎هایى در این زمینه دارد که غالبا مستزاد بوده است که براى سینه‎زنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست.
مرثیه، از قالب‎هاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سروده‎هایى در این زمینه دارد که غالبا مستزاد بوده است که براى سینه‎زنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست.
خط ۷۰: خط ۷۶:


ج)- ‎سایر ویژگی‎ها:
ج)- ‎سایر ویژگی‎ها:
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، ‎منکوب، ‎دواب، ‎عتاب، ‎غیاث، ‎نکاث، ‎قماط، ‎قربوس، ‎کلف و... برمی‎خوریم. او غزل‎هایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مى‎شود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقه‎اش در وصف سماور سروده است:
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، ‎منکوب، ‎دواب، ‎عتاب، ‎غیاث، ‎نکاث، ‎قماط، ‎قربوس، ‎کلف و... برمی‎خوریم. او غزل‎هایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مى‎شود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقه‎اش در وصف سماور سروده است:
'''یار پرى‎چهره در کنار سماور      کرده طراز چمن عذار سماور'''  
'''یار پرى‎چهره در کنار سماور      کرده طراز چمن عذار سماور'''  
'''خون دل عاشقان بود که به استکان      ریخت ز قورى که بُد سوار سماور'''
'''خون دل عاشقان بود که به استکان      ریخت ز قورى که بُد سوار سماور'''
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد می‎کنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کمان‎دار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>.
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد می‎کنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کمان‎دار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>.


خط ۷۹: خط ۸۹:
او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهل‎بیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، '''دنا فتدلى''' (النجم: 8)، آب حیات، '''قاب قوسين أو أدنى''' (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصه‎‎های ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهل‎بیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، '''دنا فتدلى''' (النجم: 8)، آب حیات، '''قاب قوسين أو أدنى''' (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصه‎‎های ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


د)- ‎ملمّعات در شعر وهاج:  
د)- ‎ملمّعات در شعر [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]:  
 
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مى‎شود و غالبا یکى از مصراع‎ها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند:
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مى‎شود و غالبا یکى از مصراع‎ها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند:
'''شحنه بازار عشقت زد خروش      که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»'''
'''شحنه بازار عشقت زد خروش      که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»'''
یا
یا
'''ز دو لعل گشت شکرفشان        که «أنا الشّهيد بكربلا»'''
'''ز دو لعل گشت شکرفشان        که «أنا الشّهيد بكربلا»'''
و
و
'''فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته        طلعت على قبساته، أحدية حقّ‎ ذو المنن'''<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.
'''فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته        طلعت على قبساته، أحدية حقّ‎ ذو المنن'''<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.


ه)- ‎اوضاع اجتماعى و سیاسى:  
ه)- ‎اوضاع اجتماعى و سیاسى:  
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط‍‎ در بیت 931، اشاره‎اى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد.
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط‍‎ در بیت 931، اشاره‎اى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد.
'''هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز    به گوش جان رسد آواز گریه اطفال'''<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.
'''هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز    به گوش جان رسد آواز گریه اطفال'''<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.


و)- ‎نظیره‎گویى:  
و)- ‎نظیره‎گویى:  
وهاج، شاعرى نظیره‎گوست که در این زمینه از حافظ‍‎، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونه‎هاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است:
 
[[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]، شاعرى نظیره‎گوست که در این زمینه از حافظ‍‎، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونه‎هاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است:
'''پرتو حسن تو چون شد جلوه‎گر      بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب'''  
'''پرتو حسن تو چون شد جلوه‎گر      بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب'''  
چنان‎که حافظ گوید:
چنان‎که حافظ گوید:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش