۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار محمد بن امیر | '''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|محمد بن امیر علیاصغر]]، معروف به [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|سید محمد واعظ]] و متخلص به وهاج، به زبان فارسی است که توسط حاجی شیخ محمدحسین صدر خوانساری (صدرالمشایخ) گردآوری شده است<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص15</ref>. | ||
این اثر در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد، به تحقیق رضا علیرضایی رسیده است. | این اثر در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد، به تحقیق [[رضايي، رضا علي|رضا علیرضایی]] رسیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)=== | ===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)=== | ||
مبانی فکری شاعر را میتوان چنین خلاصه کرد: | مبانی فکری شاعر را میتوان چنین خلاصه کرد: | ||
الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى: | الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى: | ||
# سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مىداند و مدهوش بودن انسانها را از غایت ظهور، پرداهاى از جلوه الهى مىداند. | # سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مىداند و مدهوش بودن انسانها را از غایت ظهور، پرداهاى از جلوه الهى مىداند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
# شریعت صرف را مجاز مىداند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مىداند. | # شریعت صرف را مجاز مىداند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مىداند. | ||
# هنگامى که مراحل سلوک را طى مىنماید و باده از جام تجلّى صفات مىنوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مىگذارد؛ | # هنگامى که مراحل سلوک را طى مىنماید و باده از جام تجلّى صفات مىنوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مىگذارد؛ | ||
'''به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید | '''به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید''' | ||
مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب | مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب | ||
'''برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل | '''برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل''' | ||
به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش'''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>. | به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش'''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>.''' | ||
ب)- شخصیت شاعرى: | ب)- شخصیت شاعرى: | ||
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه مىشود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود بهکار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. وهّاج شعر خود را همردیف با اشعار «حسّان» مىداند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مىسازد و لقب «حسّانالعجم» را بر خود مىنهد»<ref>همان، ص25</ref>. | |||
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه مىشود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود بهکار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهّاج]] شعر خود را همردیف با اشعار «حسّان» مىداند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مىسازد و لقب «حسّانالعجم» را بر خود مىنهد»<ref>همان، ص25</ref>. | |||
ج)- معیشت و زندگى: | ج)- معیشت و زندگى: | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
===سبک ادبی=== | ===سبک ادبی=== | ||
الف)- شیوه نویسندگى و ادبى شاعر: | الف)- شیوه نویسندگى و ادبى شاعر: | ||
وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایهور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کمنظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیههاى دشوار انتخاب مىکند. گاهى در ابیات او اسطورههاى افسانهاى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به میان مىآید<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایهور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کمنظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیههاى دشوار انتخاب مىکند. گاهى در ابیات او اسطورههاى افسانهاى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به میان مىآید<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
ب)- قالبهاى شعرى: | ب)- قالبهاى شعرى: | ||
وى در قالب غزل، قصیده، مثنوى، قطعه، مسمّط و رباعیات، طبعآزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مىنماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مىپیوندد و از ممدوح وصفى اغراقآمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مىدهد. | وى در قالب غزل، قصیده، مثنوى، قطعه، مسمّط و رباعیات، طبعآزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مىنماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مىپیوندد و از ممدوح وصفى اغراقآمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مىدهد. | ||
در غزل غالبا از سعدى و حافظ پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمونآفرینى در سرودههاى وى مشهود است. | |||
در غزل غالبا از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمونآفرینى در سرودههاى وى مشهود است. | |||
مسمّط: مسمطهاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است. | مسمّط: مسمطهاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است. | ||
مرثیه، از قالبهاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سرودههایى در این زمینه دارد که غالبا مستزاد بوده است که براى سینهزنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست. | مرثیه، از قالبهاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سرودههایى در این زمینه دارد که غالبا مستزاد بوده است که براى سینهزنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۶: | ||
ج)- سایر ویژگیها: | ج)- سایر ویژگیها: | ||
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، منکوب، دواب، عتاب، غیاث، نکاث، قماط، قربوس، کلف و... برمیخوریم. او غزلهایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مىشود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقهاش در وصف سماور سروده است: | در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، منکوب، دواب، عتاب، غیاث، نکاث، قماط، قربوس، کلف و... برمیخوریم. او غزلهایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مىشود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقهاش در وصف سماور سروده است: | ||
'''یار پرىچهره در کنار سماور کرده طراز چمن عذار سماور''' | '''یار پرىچهره در کنار سماور کرده طراز چمن عذار سماور''' | ||
'''خون دل عاشقان بود که به استکان ریخت ز قورى که بُد سوار سماور''' | '''خون دل عاشقان بود که به استکان ریخت ز قورى که بُد سوار سماور''' | ||
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد میکنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کماندار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>. | همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد میکنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کماندار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۸۹: | ||
او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهلبیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، '''دنا فتدلى''' (النجم: 8)، آب حیات، '''قاب قوسين أو أدنى''' (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصههای ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهلبیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، '''دنا فتدلى''' (النجم: 8)، آب حیات، '''قاب قوسين أو أدنى''' (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصههای ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
د)- ملمّعات در شعر وهاج: | د)- ملمّعات در شعر [[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]: | ||
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مىشود و غالبا یکى از مصراعها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند: | استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مىشود و غالبا یکى از مصراعها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند: | ||
'''شحنه بازار عشقت زد خروش که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»''' | '''شحنه بازار عشقت زد خروش که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»''' | ||
یا | یا | ||
'''ز دو لعل گشت شکرفشان که «أنا الشّهيد بكربلا»''' | '''ز دو لعل گشت شکرفشان که «أنا الشّهيد بكربلا»''' | ||
و | و | ||
'''فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته طلعت على قبساته، أحدية حقّ ذو المنن'''<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | '''فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته طلعت على قبساته، أحدية حقّ ذو المنن'''<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>. | ||
ه)- اوضاع اجتماعى و سیاسى: | ه)- اوضاع اجتماعى و سیاسى: | ||
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط در بیت 931، اشارهاى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد. | در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط در بیت 931، اشارهاى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد. | ||
'''هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز به گوش جان رسد آواز گریه اطفال'''<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | '''هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز به گوش جان رسد آواز گریه اطفال'''<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | ||
و)- نظیرهگویى: | و)- نظیرهگویى: | ||
[[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]، شاعرى نظیرهگوست که در این زمینه از حافظ، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونههاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است: | |||
'''پرتو حسن تو چون شد جلوهگر بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب''' | '''پرتو حسن تو چون شد جلوهگر بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب''' | ||
چنانکه حافظ گوید: | چنانکه حافظ گوید: |
ویرایش