پرش به محتوا

المطالب العالية من العلم الإلهي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>')
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''المطالب العالية من العلم الإلهي''' يكى از مهم‌ترين آثار كلامى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه اشاعره محسوب مى‌شود. مؤلف از مباحث كلامى و فلسفى آنچه را كه حول عقائد بوده، در اين كتاب جمع كرده است. او موضوع كتاب خود را ذات خداوند و صفات بارى تعالى قرار مى‌دهد..<ref>ج 1 ص37</ref>
'''المطالب العالية من العلم الإلهي''' يكى از مهم‌ترين آثار كلامى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه اشاعره محسوب مى‌شود. مؤلف از مباحث كلامى و فلسفى آنچه را كه حول عقائد بوده، در اين كتاب جمع كرده است. او موضوع كتاب خود را ذات خداوند و صفات بارى تعالى قرار مى‌دهد.<ref>ج 1 ص37</ref>


اما در مورد نبوت و معاد قائل است، هر كس كه به وجود خداوند معتقد باشد، او را لازم مى‌آيد كه قائل شود به اثبات نبوت، ملائكه، بعث و سائر امورى كه به طريق وحى به ما رسيده است.
اما در مورد نبوت و معاد قائل است، هر كس كه به وجود خداوند معتقد باشد، او را لازم مى‌آيد كه قائل شود به اثبات نبوت، ملائكه، بعث و سائر امورى كه به طريق وحى به ما رسيده است.


گرچه چنين علمى در لسان علما به علم العقيده يا علم كلام و علم توحيد معروف است؛ ولى مؤلف از آن تعبير مى‌كند، به العلم الالهى و مى‌گويد «هذا كتابنا في العلم الالهى و هو المسمى في لسان اليونانيين باثولوجيا».<ref>ج 1 ص33</ref>و شايد همين تعبير مؤلف باعث شده است كه ابن قفطى، در تاريخ الحكماء بگويد المطالب العاليه از آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در موضوع حكمت مى‌باشد..<ref>ص 398</ref>
گرچه چنين علمى در لسان علما به علم العقيده يا علم كلام و علم توحيد معروف است؛ ولى مؤلف از آن تعبير مى‌كند، به العلم الالهى و مى‌گويد «هذا كتابنا في العلم الالهى و هو المسمى في لسان اليونانيين باثولوجيا».<ref>ج 1 ص33</ref>و شايد همين تعبير مؤلف باعث شده است كه ابن قفطى، در تاريخ الحكماء بگويد المطالب العاليه از آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در موضوع حكمت مى‌باشد.<ref>ص 398</ref>


تاريخ نگارش اين كتاب كاملا مشخص نيست؛ اما آنچه مسلم است كه اين كتاب از تأليفات اواخر عمر مؤلف مى‌باشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] حرانى در كتاب بيان موافقة صريح المعقول مى‌گويد: «كتاب المطالب العالية آخر ما صنفه الامام و جمع فيه غاية علومه».
تاريخ نگارش اين كتاب كاملا مشخص نيست؛ اما آنچه مسلم است كه اين كتاب از تأليفات اواخر عمر مؤلف مى‌باشد. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] حرانى در كتاب بيان موافقة صريح المعقول مى‌گويد: «كتاب المطالب العالية آخر ما صنفه الامام و جمع فيه غاية علومه».
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
#جايگاه ادلۀ گمان‌آور در علم كلام: يكى از بحث‌هايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادله‌اى است كه در علم كلام مى‌توان از آنها استفاده كرد.
#جايگاه ادلۀ گمان‌آور در علم كلام: يكى از بحث‌هايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادله‌اى است كه در علم كلام مى‌توان از آنها استفاده كرد.
#: مؤلف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمان‌آور نمى‌توانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مى‌شوند از اجتماع آنها يقين حاصل مى‌شود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مى‌داند.<ref>ج 1 ص239</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مى‌داند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمى‌دانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مى‌گويد «ما هم قبول مى‌كنيم كه اين اخبار صرفا گمان‌آور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مى‌گردند.».<ref>ج 9 ص214</ref>
#: مؤلف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمان‌آور نمى‌توانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مى‌شوند از اجتماع آنها يقين حاصل مى‌شود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مى‌داند.<ref>ج 1 ص239</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مى‌داند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمى‌دانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مى‌گويد «ما هم قبول مى‌كنيم كه اين اخبار صرفا گمان‌آور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مى‌گردند.».<ref>ج 9 ص214</ref>
#انتقاد از فلاسفه: مؤلف در موارد عديده‌اى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مى‌كند و در آخر نتيجه مى‌گيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم في تقرير هذا الاصل»..<ref>ج 4 ص381</ref>
#انتقاد از فلاسفه: مؤلف در موارد عديده‌اى بر آراء فلاسفه اعتراض كرده است. او كلمات فلاسفه را حول صادر اول به تفصيل آورده و بر هر كدام از آنها نقدهايى بيان مى‌كند و در آخر نتيجه مى‌گيرد كه «ان الاصل الذى فرعوا عليه هذه الكلمات هو قولهم الواحد لا يصدر عنه الا الواحد و قد بينا ضعف دلائلهم في تقرير هذا الاصل».<ref>ج 4 ص381</ref>
#انصاف مؤلف: معمولا علماء اهل سنت با شيعه به انصاف رفتار نكرده‌اند، بلكه خيلى از رفتارهاى آنها و افكارشان نسبت به شيعه قابل توجيه عقلانى نيست. يكى از اين امور قبول نكردن روايات شيعه است. اين امر مؤلف كتاب را كه خود سنى اشعرى است به تعجب واداشته و مى‌گويد: «و العجب من هولاء المحدثين انهم يقولون فلان متهم بالرفض فلا تقبل روايته و لم يقل احد منهم فلان مصرح بالتشبيه فكان جاهلا بربه فوجب ان لا تقبل روايته لأن الطعن في ابوبكر و عمر لا يزيد على الطعن في ذات الله تعالى و في صفاته».<ref>ج /9ص 213</ref>
#انصاف مؤلف: معمولا علماء اهل سنت با شيعه به انصاف رفتار نكرده‌اند، بلكه خيلى از رفتارهاى آنها و افكارشان نسبت به شيعه قابل توجيه عقلانى نيست. يكى از اين امور قبول نكردن روايات شيعه است. اين امر مؤلف كتاب را كه خود سنى اشعرى است به تعجب واداشته و مى‌گويد: «و العجب من هولاء المحدثين انهم يقولون فلان متهم بالرفض فلا تقبل روايته و لم يقل احد منهم فلان مصرح بالتشبيه فكان جاهلا بربه فوجب ان لا تقبل روايته لأن الطعن في ابوبكر و عمر لا يزيد على الطعن في ذات الله تعالى و في صفاته».<ref>ج /9ص 213</ref>
#زيارت اهل قبور: يكى از مسائلى كه وهابى‌ها در اسلام بدعت نهادند، حرمت زيارت قبور انبياء و اولياء و مومنين مى‌باشد. مؤلف علاوه بر اين كه استحباب اين امر را قبول دارد، از حيث عقلى نيز علت حسن آن را بيان مى‌كند. او براى اين امر فصلى اختصاصى دارد. «الفصل الثامن عشر في بيان كيفية الانتفاع بزيارة الموتى و القبور».<ref>ج 7 ص275</ref>
#زيارت اهل قبور: يكى از مسائلى كه وهابى‌ها در اسلام بدعت نهادند، حرمت زيارت قبور انبياء و اولياء و مومنين مى‌باشد. مؤلف علاوه بر اين كه استحباب اين امر را قبول دارد، از حيث عقلى نيز علت حسن آن را بيان مى‌كند. او براى اين امر فصلى اختصاصى دارد. «الفصل الثامن عشر في بيان كيفية الانتفاع بزيارة الموتى و القبور».<ref>ج 7 ص275</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش