پرش به محتوا

المطالب العالية من العلم الإلهي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
#اثرى ممتاز در كلام: اين كتاب يكى از بهترين كتب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه از بهترين كتب كلامى محسوب مى‌شود، به همين خاطر مورد توجه متكلمين واقع شده است.اين كتاب حاصل سال‌ها تلاش علمى و تحقيقى مؤلف مى‌باشد، چنان كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] مى‌گويد: «مطالب عاليه آخرين كتابى است كه امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] تأليف نموده و او در اين كتاب غايت علومش را جمع كرده است».
#اثرى ممتاز در كلام: اين كتاب يكى از بهترين كتب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، بلكه از بهترين كتب كلامى محسوب مى‌شود، به همين خاطر مورد توجه متكلمين واقع شده است.اين كتاب حاصل سال‌ها تلاش علمى و تحقيقى مؤلف مى‌باشد، چنان كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] مى‌گويد: «مطالب عاليه آخرين كتابى است كه امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] تأليف نموده و او در اين كتاب غايت علومش را جمع كرده است».
#آخرين مبحث كتاب: محمد صالح زركان در كتاب «فخرالدين الرازى و آراؤه الكلامية» كتاب القضاء و القدر را از اين كتاب ندانسته و گفته كه نبوت آخرين جزء المطالب العاليه مى‌باشد و ظاهرا اين مطلب از نقصان نسخه‌هاى موجود در دست ايشان ناشى شده است كه با اندك تأملى در خود كتاب قابل حل است. مؤلف در مقدمه كتاب هنگام ضبط ابواب كتاب مبحثى را هم به «الكلام في القضاء و القدر» اختصاص مى‌دهد.<ref>ج 1 ص63</ref>و در مبحث نبوت، يعنى جزء 8 كتاب چنين مى‌گويد: «ان القول بالجبر حق و تمام الكلام في هذا الباب سيأتى في الكتاب التاسع».
#آخرين مبحث كتاب: محمد صالح زركان در كتاب «فخرالدين الرازى و آراؤه الكلامية» كتاب القضاء و القدر را از اين كتاب ندانسته و گفته كه نبوت آخرين جزء المطالب العاليه مى‌باشد و ظاهرا اين مطلب از نقصان نسخه‌هاى موجود در دست ايشان ناشى شده است كه با اندك تأملى در خود كتاب قابل حل است. مؤلف در مقدمه كتاب هنگام ضبط ابواب كتاب مبحثى را هم به «الكلام في القضاء و القدر» اختصاص مى‌دهد.<ref>ج 1 ص63</ref>و در مبحث نبوت، يعنى جزء 8 كتاب چنين مى‌گويد: «ان القول بالجبر حق و تمام الكلام في هذا الباب سيأتى في الكتاب التاسع».
#استقلال بعضى اجزاء كتاب: اكثر اجزاء اين كتاب مستقل بوده و در موضوع خود جامع مى‌باشد. از اين‌رو بعضى از سيره‌نويسان به اشتباه بعضى از اجزاء اين كتاب؛ همچون كتاب النفس، كتاب النبوة، كتاب القضاء و القدر را به عنوان آثار مستقلى در بين آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نام برده‌اند، بلكه بعضى از آنها مستقلا چاپ شده است؛ مثلا كتاب القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى در بيروت به عنوان كتابى مستقل از مؤلف به چاپ رسيده است.
#استقلال بعضى اجزاء كتاب: اكثر اجزاء اين كتاب مستقل بوده و در موضوع خود جامع مى‌باشد. از اين‌رو بعضى از سيره‌نويسان به اشتباه بعضى از اجزاء اين كتاب؛ همچون كتاب النفس، كتاب النبوة، كتاب القضاء و القدر را به عنوان آثار مستقلى در بين آثار [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نام برده‌اند، بلكه بعضى از آنها مستقلا چاپ شده است؛ مثلاًكتاب القضاء و القدر با تحقيق محمد المعتصم بالله البغدادى در بيروت به عنوان كتابى مستقل از مؤلف به چاپ رسيده است.
#جايگاه ادلۀ گمان‌آور در علم كلام: يكى از بحث‌هايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادله‌اى است كه در علم كلام مى‌توان از آنها استفاده كرد.
#جايگاه ادلۀ گمان‌آور در علم كلام: يكى از بحث‌هايى كه بايد به عنوان مقدمۀ علم كلام مورد بحث واقع شود، ادله‌اى است كه در علم كلام مى‌توان از آنها استفاده كرد.
#: مؤلف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمان‌آور نمى‌توانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مى‌شوند از اجتماع آنها يقين حاصل مى‌شود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مى‌داند.<ref>ج 1 ص239</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مى‌داند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمى‌دانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مى‌گويد «ما هم قبول مى‌كنيم كه اين اخبار صرفا گمان‌آور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مى‌گردند.».<ref>ج 9 ص214</ref>
#: مؤلف گرچه اعتقاد دارد به اينكه ادلۀ گمان‌آور نمى‌توانند مستند آراء اعتقادى باشند؛ اما ادلۀ ظنيه وقتى با هم جمع مى‌شوند از اجتماع آنها يقين حاصل مى‌شود، لذا استفاده از جدليات را در مسائل اعتقادى جائز مى‌داند.<ref>ج 1 ص239</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] يكى از مشكلات موجود در اعتقاديات را وجود اخبار واحدى مى‌داند كه موجب وجود اعتقادات ضد و نقيض شده است. او بحث مفصلى حول ادلۀ كسانى كه اخبار واحد را حجت نمى‌دانند، بيان كرده است و خود نيز در آخر، حرف آنها را قبول كرده و مى‌گويد «ما هم قبول مى‌كنيم كه اين اخبار صرفا گمان‌آور هستند و لكن وقتى دلائل عقلى بر مطلبى دلالت كردند و ظاهر آيات و روايات هم آن را تأييد كرد، يقين ما تقويت شده و شبهات زائل مى‌گردند.».<ref>ج 9 ص214</ref>
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
#:او مى‌گويد ما يك سرى حقائقى داريم كه انسان بدون واسطۀ پيامبر مى‌تواند، ادراك كند. اگر كسى ادعاى نبوت كرد و حرف‌هاى او موافق حقائق بود و توانست انسان‌هاى ناقص را به كمال برساند، معلوم مى‌شود كه او پيامبر واقعى است. او اين طريق را اكمل و افضل از طريق اول مى‌داند و براى تأييد اين طريق به آيات قرانى استشهاد مى‌كند.<ref>ج 8 ص101</ref>
#:او مى‌گويد ما يك سرى حقائقى داريم كه انسان بدون واسطۀ پيامبر مى‌تواند، ادراك كند. اگر كسى ادعاى نبوت كرد و حرف‌هاى او موافق حقائق بود و توانست انسان‌هاى ناقص را به كمال برساند، معلوم مى‌شود كه او پيامبر واقعى است. او اين طريق را اكمل و افضل از طريق اول مى‌داند و براى تأييد اين طريق به آيات قرانى استشهاد مى‌كند.<ref>ج 8 ص101</ref>
#طلسمات: يكى از شاخه‌هاى علوم غريبه بحث از طلسمات مى‌باشد. مؤلف در كتاب نبوت به تبع بحث از معجزات و امور خارق العاده، به سحر و طلسمات و اقسام آنها اشاره كرده و مبحثى مفصل به بيان چگونگى تأثير طلسمات و شرائط تأثير آنها و... اختصاص داده است. همچنانكه خود معترف است اصول اين علم را به صورت جامع بيان كرده است، به نحوى كه در كتب ديگر بيان نشده است.<ref>ج 8 ص139 به بعد</ref>
#طلسمات: يكى از شاخه‌هاى علوم غريبه بحث از طلسمات مى‌باشد. مؤلف در كتاب نبوت به تبع بحث از معجزات و امور خارق العاده، به سحر و طلسمات و اقسام آنها اشاره كرده و مبحثى مفصل به بيان چگونگى تأثير طلسمات و شرائط تأثير آنها و... اختصاص داده است. همچنانكه خود معترف است اصول اين علم را به صورت جامع بيان كرده است، به نحوى كه در كتب ديگر بيان نشده است.<ref>ج 8 ص139 به بعد</ref>
#ناهماهنگى اجزاء كتاب: اين كتاب در كنار محاسن زيادى كه دارد نواقصى هم دارد كه از آنها مى‌توان به طبقه‌بندى مطالب كتاب اشاره كرد. مؤلف مطالب خود را در 9 جزء بيان كرده كه به جز چند جزء، ديگر اجزاء عناوين كلامى ندارند؛ مثلا جزء 6 كه مباحث هيولى است و جزء 7 كه مباحث نفس مى‌باشد و يا جزء 5 كه مباحث مربوط به زمان و مكان مى‌باشد.
#ناهماهنگى اجزاء كتاب: اين كتاب در كنار محاسن زيادى كه دارد نواقصى هم دارد كه از آنها مى‌توان به طبقه‌بندى مطالب كتاب اشاره كرد. مؤلف مطالب خود را در 9 جزء بيان كرده كه به جز چند جزء، ديگر اجزاء عناوين كلامى ندارند؛ مثلاًجزء 6 كه مباحث هيولى است و جزء 7 كه مباحث نفس مى‌باشد و يا جزء 5 كه مباحث مربوط به زمان و مكان مى‌باشد.
#:و حال آنكه هيچ يك از اجزاء كتاب به نام معاد كه يكى از عناوين كلى مورد بحث در كلام هست اختصاص نيافته و مؤلف مباحث معاد را ذيل عنوان نفس مى‌آورد.
#:و حال آنكه هيچ يك از اجزاء كتاب به نام معاد كه يكى از عناوين كلى مورد بحث در كلام هست اختصاص نيافته و مؤلف مباحث معاد را ذيل عنوان نفس مى‌آورد.
#جامع و مانع نبودن كتاب: اين كتاب از يك‌سو به خيلى از مباحثى كه مورد نياز در كلام نيستند، پرداخته است و از سوى ديگر به مباحث ضرورى در كلام توجه نكرده است. مؤلف بحثى مفصل در مورد طلسمات دارد كه تقريبا نصف حجم مباحث نبوت مى‌باشد، اما بحثى از امامت كه متكلمين معمولا در كتب كلامى از آن بحث مى‌كنند ندارد.
#جامع و مانع نبودن كتاب: اين كتاب از يك‌سو به خيلى از مباحثى كه مورد نياز در كلام نيستند، پرداخته است و از سوى ديگر به مباحث ضرورى در كلام توجه نكرده است. مؤلف بحثى مفصل در مورد طلسمات دارد كه تقريبا نصف حجم مباحث نبوت مى‌باشد، اما بحثى از امامت كه متكلمين معمولا در كتب كلامى از آن بحث مى‌كنند ندارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش