۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
#:نويسنده اضافه كرده است كه: «معناى لغوى را حذف كرديم و به معناى اصطلاحى اكتفا كرديم؛ زيرا ما در صدد انجام فعاليتى تخصصى هستيم. همچنين تسلسل الفبايى را بدون برگشت به اشتقاق لغوى مراعات كرديم و البته در اين مسير نوآورى نكرده و از ملا [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در اصطلاحات الصوفية پيروى كردهايم»<ref>مقدمه كتاب، ص13</ref> | #:نويسنده اضافه كرده است كه: «معناى لغوى را حذف كرديم و به معناى اصطلاحى اكتفا كرديم؛ زيرا ما در صدد انجام فعاليتى تخصصى هستيم. همچنين تسلسل الفبايى را بدون برگشت به اشتقاق لغوى مراعات كرديم و البته در اين مسير نوآورى نكرده و از ملا [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در اصطلاحات الصوفية پيروى كردهايم»<ref>مقدمه كتاب، ص13</ref> | ||
#:نويسنده اختصارات بهكاررفته در اين كتاب را مشخص كرده است<ref>همان، ص14</ref>همچنين نويسنده در مورد نسخههاى مورد استفاده از منابع اصلى سيزدهگانه مذكور توضيحاتى بيان كرده است<ref>همان، ص15-19</ref>او گزارش و شرح حال مختصرى براى هركدام از نويسندگان منابع مذكور آورده است<ref>همان، ص20-27</ref> | #:نويسنده اختصارات بهكاررفته در اين كتاب را مشخص كرده است<ref>همان، ص14</ref>همچنين نويسنده در مورد نسخههاى مورد استفاده از منابع اصلى سيزدهگانه مذكور توضيحاتى بيان كرده است<ref>همان، ص15-19</ref>او گزارش و شرح حال مختصرى براى هركدام از نويسندگان منابع مذكور آورده است<ref>همان، ص20-27</ref> | ||
#نويسنده، بحثى كلى در مورد تصوف مطرح كرده و در آن به بررسى منزلت تصوف در اسلام و انواع مخالفتها و موافقتها با آن پرداخته و تأكيد كرده است كه نگاه طبيب به مريض، غير از نگاه مهاجم به دشمن خودش و همچنين جداى از نگاه مدافعى است كه تعصبش چشمش را كور كرده است و | #نويسنده، بحثى كلى در مورد تصوف مطرح كرده و در آن به بررسى منزلت تصوف در اسلام و انواع مخالفتها و موافقتها با آن پرداخته و تأكيد كرده است كه نگاه طبيب به مريض، غير از نگاه مهاجم به دشمن خودش و همچنين جداى از نگاه مدافعى است كه تعصبش چشمش را كور كرده است و..<ref>همان، ص28-32</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه همه مطالب ملا [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در كتاب اصطلاحات الصوفية را در اثر حاضر بدون تعديل يا اختصار آورده كه در حدود 510 اصطلاح است و بنابراين، كتاب مذكور، ستون فقرات اصطلاحات كتاب حاضر را تشكيل مىدهد. البته او مطالبى از كتابهاى ديگر صوفيه نيز به آن افزوده است<ref>همان، ص17</ref> | #نويسنده تأكيد كرده است كه همه مطالب ملا [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] در كتاب اصطلاحات الصوفية را در اثر حاضر بدون تعديل يا اختصار آورده كه در حدود 510 اصطلاح است و بنابراين، كتاب مذكور، ستون فقرات اصطلاحات كتاب حاضر را تشكيل مىدهد. البته او مطالبى از كتابهاى ديگر صوفيه نيز به آن افزوده است<ref>همان، ص17</ref> | ||
#نويسنده مباحث كتاب را با واژههاى «الآدم»، «الآلية»، «الآن»، «الآن الدائم»، «الآية» و «الأبد»<ref>متن كتاب، ص37</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «الحاكم» و «الحال»<ref>همان، ص72</ref>و... ادامه داده و با «يوم الجمعة»<ref>همان، ص191</ref>به پايان رسانده است. | #نويسنده مباحث كتاب را با واژههاى «الآدم»، «الآلية»، «الآن»، «الآن الدائم»، «الآية» و «الأبد»<ref>متن كتاب، ص37</ref>و... شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «الحاكم» و «الحال»<ref>همان، ص72</ref>و... ادامه داده و با «يوم الجمعة»<ref>همان، ص191</ref>به پايان رسانده است. | ||
#هرچند اين اثر به زبان عربى تنظيم شده است، ولى گاه مطالبى در پاورقى به زبان فارسى هم در آن ديده مىشود<ref>بهطور مثال ر.ک: همان، ص112، پاورقى 2 و 3 و 5 و 9؛ ص114، پاورقى 3؛ ص146، پاورقى 1 و 3؛ ص175، پاورقى 1؛ ص180، پاورقى 1؛ ص183، پاورقى 1؛ ص184، پاورقى 1 و 2؛ ص186، پاورقى 1 و ص190، پاورقى 1 و 2</ref> | #هرچند اين اثر به زبان عربى تنظيم شده است، ولى گاه مطالبى در پاورقى به زبان فارسى هم در آن ديده مىشود<ref>بهطور مثال ر.ک: همان، ص112، پاورقى 2 و 3 و 5 و 9؛ ص114، پاورقى 3؛ ص146، پاورقى 1 و 3؛ ص175، پاورقى 1؛ ص180، پاورقى 1؛ ص183، پاورقى 1؛ ص184، پاورقى 1 و 2؛ ص186، پاورقى 1 و ص190، پاورقى 1 و 2</ref> | ||
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار صوفيه در مورد الحاكم چنين نوشته است: «حاكم در نزد اصوليان و فقيهان عبارت از خداى تعالى است»، آنگاه در پاورقى نوشته است: «در نزد صوفيان موحد دروزى نيز مطلب همينگونه است»<ref>همان، ص72</ref> | #نويسنده به نقل از بعضى از آثار صوفيه در مورد الحاكم چنين نوشته است: «حاكم در نزد اصوليان و فقيهان عبارت از خداى تعالى است»، آنگاه در پاورقى نوشته است: «در نزد صوفيان موحد دروزى نيز مطلب همينگونه است»<ref>همان، ص72</ref> | ||
#همچنين نويسنده براى توضيح معناى «ذوالعقل و العين»، چنين نوشته است: او كسى است كه حقّ را در خلق و خلق را در حقّ مىبيند و هيچكدام مانع او از ديدن ديگرى نمىشود | #همچنين نويسنده براى توضيح معناى «ذوالعقل و العين»، چنين نوشته است: او كسى است كه حقّ را در خلق و خلق را در حقّ مىبيند و هيچكدام مانع او از ديدن ديگرى نمىشود..<ref>همان، ص86</ref> | ||
#همچنين نويسنده براى توضيح معناى «واسطة الفيض و واسطة المدد» چنين نوشته است: واسطه فيض و واسطه مدد، عبارت از انسان كاملى است كه واسطه بين حقّ و خلق است به سبب مناسبتى كه با هر دو طرف دارد | #همچنين نويسنده براى توضيح معناى «واسطة الفيض و واسطة المدد» چنين نوشته است: واسطه فيض و واسطه مدد، عبارت از انسان كاملى است كه واسطه بين حقّ و خلق است به سبب مناسبتى كه با هر دو طرف دارد..<ref>همان، ص181</ref> | ||
#عنوان «معجم المصطلحات الصوفية»، چنين القا مىكند كه در اين اثر، فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ صوفيان است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، اصطلاح به معنى دقيق كلمه نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند و لغتى بيش نيستند كه در نوشتههاى دانشمندان و همچنين در آثار صوفيان هم مطرح شدهاند و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارند؛ بهطور مثال، «الكاهن» كه در اين كتاب آمده<ref>همان، ص146</ref>اصطلاح نيست. | #عنوان «معجم المصطلحات الصوفية»، چنين القا مىكند كه در اين اثر، فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ صوفيان است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، اصطلاح به معنى دقيق كلمه نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند و لغتى بيش نيستند كه در نوشتههاى دانشمندان و همچنين در آثار صوفيان هم مطرح شدهاند و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارند؛ بهطور مثال، «الكاهن» كه در اين كتاب آمده<ref>همان، ص146</ref>اصطلاح نيست. | ||
#شايان ذكر است نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار دانشمندان تصوف بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است؛ در نتيجه اثر حاضر را نمىتوان، كتابى پژوهشى به معناى دقيق كلمه دانست، بلكه شايد بتوان آن را تتبع و مقدمهاى سودمند براى نگارش و توليد آثار علمى بشمار آورد. | #شايان ذكر است نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار دانشمندان تصوف بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است؛ در نتيجه اثر حاضر را نمىتوان، كتابى پژوهشى به معناى دقيق كلمه دانست، بلكه شايد بتوان آن را تتبع و مقدمهاى سودمند براى نگارش و توليد آثار علمى بشمار آورد. |
ویرایش