معجم المصطلحات الصوفية
معجم المصطلحات الصوفیة (مستخرج من أمهات الكتب الینبوعیة) | |
---|---|
پدیدآوران | ابوخزام، انور فؤاد (نویسنده) عبدالمسیح، جورج متری (محقق) |
ناشر | مکتبة لبنان ناشرون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1993 م |
چاپ | 1 |
موضوع | استدلال تصوف - اصطلاحها و تعبیرها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 274/3 /الف2م6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معجم المصطلحات الصوفية از آثار «انور فؤاد ابىخزام»، عبارت از فرهنگنامهاى الفبايى و به زبان عربى است كه در آن، نویسنده واژهها و اصطلاحات ذكر شده در آثار صوفيان را با دقت مشخص كرده است.
اين واژگان و اصطلاحات كه در مجموع، شامل صدها مورد مىشود، يا لغاتى عامّ و يا اصطلاحى وابسته به علوم مختلف اسلامى مانند عرفان، اخلاق، منطق، كلام، فقه، فلسفه و... است.
نویسنده همه مطالب ملا عبدالرزاق كاشانى در كتاب اصطلاحات الصوفية و اصطلاحات پانصدگانه او را در اثر حاضر بدون دخل و تصرف آورده و البته مطالبى از كتابهاى ديگر صوفيه به آن افزوده است.
ساختار
اين كتاب از يك تقدير و تشكر، مقدمه، علائم اختصارى، ملحقات (شامل: ملحق شماره يك: منابع معجم؛ ملحق شماره دو: نويسندگان اصطلاحات صوفيه و ملحق شماره سه: سخنى عمومى درباره تصوف اسلامى) و منابع تحقيق و متن معجم تشكيل شده است.
مؤلف همه اصطلاحات را از الف تا ياء بهصورت مستند شرح داده و نام پديدآور و شماره جلد و صفحه آثار مورد استفاده از نويسندگان و صوفيان را بهصورت درونمتنى مشخص كرده است.
توضيحات مؤلف، بهصورت استنادى و به اين معناست كه از متن عبارات صوفيه در آثارشان، قطعات و عباراتى را انتخاب كرده كه كلمه مورد نظر در آن استفاده شده و مىتواند معناى واژه يا اصطلاح مورد نظر را روشن سازد.
زبان و ادبيات كتاب حاضر، دوگانه است؛ به اين ترتيب كه بخش مقدمه، با استفاده از زبان عربى معاصر نوشته شده، ولى در بخش متن اصلى كتاب، مطالب و عبارات بدون دخل و تصرف از مجموعه آثار صوفيه انتخاب و بهطور مستقيم نقل شده كه به شيوه زبان عربى قديم فراهم آمده است.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر، چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمه، يادآور شده است: «براى به دست آوردن اصطلاحات صوفيه، تعداد سيزده منبع از منابع اصلى تصوف را انتخاب كرده» و با ذكر اسامى آن آثار، افزوده است: «براى استفاده از مطالب اين منابع، سه ويژگى وضوح، دقت و ايجاز را ملاحظه كرده و بر اساس آن مطالب را برگزيده است...».
- نویسنده اضافه كرده است كه: «معناى لغوى را حذف كرديم و به معناى اصطلاحى اكتفا كرديم؛ زيرا ما در صدد انجام فعاليتى تخصصى هستيم. همچنين تسلسل الفبايى را بدون برگشت به اشتقاق لغوى مراعات كرديم و البته در اين مسير نوآورى نكرده و از ملا عبدالرزاق كاشانى در اصطلاحات الصوفية پيروى كردهايم»[۱]
- نویسنده اختصارات بهكاررفته در اين كتاب را مشخص كرده است[۲]همچنين نویسنده در مورد نسخههاى مورد استفاده از منابع اصلى سيزدهگانه مذكور توضيحاتى بيان كرده است[۳]او گزارش و شرح حال مختصرى براى هركدام از نويسندگان منابع مذكور آورده است[۴]
- نویسنده، بحثى كلى در مورد تصوف مطرح كرده و در آن به بررسى منزلت تصوف در اسلام و انواع مخالفتها و موافقتها با آن پرداخته و تأكيد كرده است كه نگاه طبيب به مريض، غير از نگاه مهاجم به دشمن خودش و همچنين جداى از نگاه مدافعى است كه تعصبش چشمش را كور كرده است و..[۵]
- نویسنده تأكيد كرده است كه همه مطالب ملا عبدالرزاق كاشانى در كتاب اصطلاحات الصوفية را در اثر حاضر بدون تعديل يا اختصار آورده كه در حدود 510 اصطلاح است و بنابراین، كتاب مذكور، ستون فقرات اصطلاحات كتاب حاضر را تشكيل مىدهد. البته او مطالبى از كتابهاى ديگر صوفيه نيز به آن افزوده است[۶]
- نویسنده مباحث كتاب را با واژههاى «الآدم»، «الآلية»، «الآن»، «الآن الدائم»، «الآية» و «الأبد»[۷]و... شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «الحاكم» و «الحال»[۸]و... ادامه داده و با «يوم الجمعة»[۹]به پايان رسانده است.
- هرچند اين اثر به زبان عربى تنظيم شده است، ولى گاه مطالبى در پاورقى به زبان فارسى هم در آن ديده مىشود[۱۰]
- نویسنده به نقل از بعضى از آثار صوفيه در مورد الحاكم چنين نوشته است: «حاكم در نزد اصوليان و فقيهان عبارت از خداى تعالى است»، آنگاه در پاورقى نوشته است: «در نزد صوفيان موحد دروزى نيز مطلب همينگونه است»[۱۱]
- همچنين نویسنده براى توضيح معناى «ذوالعقل و العين»، چنين نوشته است: او كسى است كه حقّ را در خلق و خلق را در حقّ مىبيند و هيچكدام مانع او از ديدن ديگرى نمىشود..[۱۲]
- همچنين نویسنده براى توضيح معناى «واسطة الفيض و واسطة المدد» چنين نوشته است: واسطه فيض و واسطه مدد، عبارت از انسان كاملى است كه واسطه بين حقّ و خلق است به سبب مناسبتى كه با هر دو طرف دارد..[۱۳]
- عنوان «معجم المصطلحات الصوفية»، چنين القا مىكند كه در اين اثر، فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ صوفيان است؛ درحالىكه چنين نيست و همه واژههاى بحثشده در اين اثر، اصطلاح به معنى دقيق كلمه نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند و لغتى بيش نيستند كه در نوشتههاى دانشمندان و همچنين در آثار صوفيان هم مطرح شدهاند و هيچ معناى اصطلاحى ويژهاى در علوم اسلامى ندارند؛ بهطور مثال، «الكاهن» كه در اين كتاب آمده[۱۴]اصطلاح نيست.
- شايان ذكر است نویسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار دانشمندان تصوف بهصورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمعبندى و نتيجهگيرى از مطالب نپرداخته است؛ در نتيجه اثر حاضر را نمىتوان، كتابى پژوهشى به معناى دقيق كلمه دانست، بلكه شايد بتوان آن را تتبع و مقدمهاى سودمند براى نگارش و توليد آثار علمى بشمار آورد.
- به نظر مىرسد مطالب ذكرشده در اين اثر، هرچند از نظر شكلى منظم است و به ترتيب الفبايى ذكر شده است و تعداد مطالب ذكرشده قابل توجه است، ولى از نظر محتوايى چنين نيست و بلكه گاه خيلى بلند و گاه خيلى كوتاه و گاه آشفته و ناهماهنگ است و گاهى اطلاعات مطرحشده كافى نيست؛ بهعنوان مثال در مورد روز جمعه فقط اين مطلب آمده است: «روز جمعه، روز ديدار و روز رسيدن به «عين الجمع» است»[۱۵]و هيچ توضيح و تكميل ديگرى نيامده است.
وضعيت كتاب
نویسنده، افزون بر فهرست اجمالى مطالب، فهرست منابع مناسبى (شامل كتابهاى مرجع تصوف، منابع جديد، مراجع عمومى، نسخههاى خطى و مراجع بيگانه) نيز براى كتاب حاضر تنظيم كرده است[۱۶]
نویسنده در مقدمه و متن كتاب پاورقىهايى آورده، ولى در متن كتاب افزون بر آن، ارجاعات درونمتنى نيز نوشته است.
نویسنده در پاورقىها گاه متن اصلى عبارات صوفيه به زبان فارسى را آورده[۱۷]و گاه نام و نشان سوره و آيه مورد نظر را نوشته[۱۸]و گاهى آدرس حديث مورد استفاده را ذكر كرده است[۱۹]و...
پانويس
- ↑ مقدمه كتاب، ص13
- ↑ همان، ص14
- ↑ همان، ص15-19
- ↑ همان، ص20-27
- ↑ همان، ص28-32
- ↑ همان، ص17
- ↑ متن كتاب، ص37
- ↑ همان، ص72
- ↑ همان، ص191
- ↑ بهطور مثال ر.ک: همان، ص112، پاورقى 2 و 3 و 5 و 9؛ ص114، پاورقى 3؛ ص146، پاورقى 1 و 3؛ ص175، پاورقى 1؛ ص180، پاورقى 1؛ ص183، پاورقى 1؛ ص184، پاورقى 1 و 2؛ ص186، پاورقى 1 و ص190، پاورقى 1 و 2
- ↑ همان، ص72
- ↑ همان، ص86
- ↑ همان، ص181
- ↑ همان، ص146
- ↑ همان، ص191
- ↑ همان، 33-36
- ↑ همان، ص147، 148 و 149
- ↑ همان، ص105، پاورقى 1
- ↑ ر.ک: همان، ص108، پاورقى 1 و 2
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.