۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مصحح در مقدمه خويش - كه آن را در دمشق، در تاريخ پنجم ربيعالآخر 1426ق نوشته - روش نويسنده در نگارش شرح حالها و همچنين روش تصحيح اثر حاضر را بيان كرده و از جمله يادآور شده است: علامه شام در روزگار خودش شيخ محمد جمالالدين قاسمى از خودش آثار گوناگونى برجاى گذاشته كه بر بلندى منزلت علمى او در شناخت شام بهطور كلى و دمشق بهطور خاص دلالت مىكند و امتياز همه آثار او كوچك و بزرگش، حسن تصنيف و نظر متين و هماهنگى در شيوه بيان است؛ بهطورىكه خواننده را از اول كتاب تا به آخر همراه خودش مىكشاند و زمانى اين مطلب برايم خوب روشن شد كه شروع كردم به تحقيق كتاب مهم او «حياة البخاري». | مصحح در مقدمه خويش - كه آن را در دمشق، در تاريخ پنجم ربيعالآخر 1426ق نوشته - روش نويسنده در نگارش شرح حالها و همچنين روش تصحيح اثر حاضر را بيان كرده و از جمله يادآور شده است: علامه شام در روزگار خودش شيخ محمد جمالالدين قاسمى از خودش آثار گوناگونى برجاى گذاشته كه بر بلندى منزلت علمى او در شناخت شام بهطور كلى و دمشق بهطور خاص دلالت مىكند و امتياز همه آثار او كوچك و بزرگش، حسن تصنيف و نظر متين و هماهنگى در شيوه بيان است؛ بهطورىكه خواننده را از اول كتاب تا به آخر همراه خودش مىكشاند و زمانى اين مطلب برايم خوب روشن شد كه شروع كردم به تحقيق كتاب مهم او «حياة البخاري». | ||
از مهمترين آثار علامه قاسمى كه هنوز منتشر نشده، كتاب مهم و بزرگ او به نام «تعطير المشام في مآثر دمشق الشام» است كه در نزد خانوادهاش در دمشق محفوظ است و من توانستم برخى از اوراق آن را ببينم كه مرتبط به شرح حالهاى مطرحشده در ثلث اول قرن چهاردهم هجرى است و با اين عنوان آن را ناميده است: «طبقات مشاهير الدمشقيين من أهل القرن الرابع عشر» و اهميت و ارزش والايى دارد؛ چون بخش مهمى از كسانى كه در آن شناسانده شدهاند از استادان مستقيم او هستند كه آنان را از نزدیک و بر اساس مشاهدات خودش شناسانده و مفصلترين اين شرح حالها عبارت است از شرح حال پدر و استادش علامه شيخ محمدسعيد بن قاسم بن صالح بن اسماعيل قاسمى كه شايسته است بهخاطر اهميتش بهصورت مستقل مورد توجه قرار گيرد... نويسنده تراجم 24گانه كتاب را بر اساس ترتيب زمانى منظم كرده است | از مهمترين آثار علامه قاسمى كه هنوز منتشر نشده، كتاب مهم و بزرگ او به نام «تعطير المشام في مآثر دمشق الشام» است كه در نزد خانوادهاش در دمشق محفوظ است و من توانستم برخى از اوراق آن را ببينم كه مرتبط به شرح حالهاى مطرحشده در ثلث اول قرن چهاردهم هجرى است و با اين عنوان آن را ناميده است: «طبقات مشاهير الدمشقيين من أهل القرن الرابع عشر» و اهميت و ارزش والايى دارد؛ چون بخش مهمى از كسانى كه در آن شناسانده شدهاند از استادان مستقيم او هستند كه آنان را از نزدیک و بر اساس مشاهدات خودش شناسانده و مفصلترين اين شرح حالها عبارت است از شرح حال پدر و استادش علامه شيخ محمدسعيد بن قاسم بن صالح بن اسماعيل قاسمى كه شايسته است بهخاطر اهميتش بهصورت مستقل مورد توجه قرار گيرد... نويسنده تراجم 24گانه كتاب را بر اساس ترتيب زمانى منظم كرده است..<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، صفحه ج - ه</ref>مصحح در ادامه مقدمهاش، از كتاب خودش «أعلام التراث في العصر الحديث»، شرح حال نويسنده را نقل كرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ط - ك</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#:او در استخراج مظان مسائل يگانه بود و گويى حكم هيچ مسئلهاى كه پرسشگرى مىپرسيد بر او مخفى نبود و حافظ احكام شرعى نظامات دينى بود. و هر گاه پرسشى از او مىشد فورى نص در آن موضوع را حاضر مىكرد و در حقيقت اين امانت در زمان او شايسته او بود. او متواضع، لطيف و مهربان بود و ميلى به تجمل و توسع و خودنمايى و مقام نداشت... وى سرانجام مريض شد و در هفتم ذوالحجه سال 1312ق، درگذشت و نماز بر او در جامع الدقاق خوانده شد و در تربة القبيبات نزد سيد تقىالدين حصنى دفن شد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص41-42</ref> | #:او در استخراج مظان مسائل يگانه بود و گويى حكم هيچ مسئلهاى كه پرسشگرى مىپرسيد بر او مخفى نبود و حافظ احكام شرعى نظامات دينى بود. و هر گاه پرسشى از او مىشد فورى نص در آن موضوع را حاضر مىكرد و در حقيقت اين امانت در زمان او شايسته او بود. او متواضع، لطيف و مهربان بود و ميلى به تجمل و توسع و خودنمايى و مقام نداشت... وى سرانجام مريض شد و در هفتم ذوالحجه سال 1312ق، درگذشت و نماز بر او در جامع الدقاق خوانده شد و در تربة القبيبات نزد سيد تقىالدين حصنى دفن شد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص41-42</ref> | ||
#نويسنده شرح حال پدرش را نيز ذيل اين عنوان: «پدر جمعكننده اين كتاب؛ يعنى نخبه فاضلان و زهره اديبان، شيخ محمدسعيد بن شيخ قاسم بن شيخ صالح بن شيخ اسماعيل قاسمى دمشقى شافعى»، با تفصيل در چندين صفحه ذكر كرده است<ref>ر.ک: همان، ص48-59</ref> | #نويسنده شرح حال پدرش را نيز ذيل اين عنوان: «پدر جمعكننده اين كتاب؛ يعنى نخبه فاضلان و زهره اديبان، شيخ محمدسعيد بن شيخ قاسم بن شيخ صالح بن شيخ اسماعيل قاسمى دمشقى شافعى»، با تفصيل در چندين صفحه ذكر كرده است<ref>ر.ک: همان، ص48-59</ref> | ||
#شيخ محمد بن شيخ مبارک مغربى جزائرى دمشقى يكى از استادان فاضل و اديب بارع كه در بيروت در سال 1263ق، متولد شد، در هنگام ورود پدرش به ديار شام، درحالىكه از بلاد الجزائر مهاجرت مىكرد؛ چونكه فرانسوىها بر آن مستولى شده بودند. سپس پدرش عزيمت به دمشق كرد و آن را وطنش قرار داد، تاآنكه در سال 1269ق وفات كرد و پسرش با كمال و ادب رشد كرد و حافظ قرآن كريم شد و بخشى از علوم عربى و جز آن را از برخى از استادان فراگرفت و «المقامات الحريرية» را حفظ كرد و فراوان از ديوانهاى شاعران خواند و در صنعت نظم و نثر صاحب ملكه شد و نظم و نثر و چند مقامات ادبى پديد آورد و ويژه امير عبدالقادر حسنى الجزائرى شد و فقط به مدح او پرداخت و همه گفتگوها و سفرنامههايش را به نام او منحصر ساخت و امير او را معلم فرزندانش قرار داد؛ پس براى او در خانه امير محل مشخصى بود كه در آن به فرزندان امير قرائت ياد مىداد و تربيتشان مىكرد. سپس در مدرسه ريحانيه معلم اختصاصى آنان شد و كسانى از شاگردانش را نيز براى كمك به او در تعليم اين اطفال معين كرد و بعد از وفات برادرش شيخ محمد طيب در سال 1314ق، برادران و مريدانش به دورش جمع شدند و... و وفاتش سهشنبه پنجم جمادىالثانية سال 1330ق در صالحيه بود و | #شيخ محمد بن شيخ مبارک مغربى جزائرى دمشقى يكى از استادان فاضل و اديب بارع كه در بيروت در سال 1263ق، متولد شد، در هنگام ورود پدرش به ديار شام، درحالىكه از بلاد الجزائر مهاجرت مىكرد؛ چونكه فرانسوىها بر آن مستولى شده بودند. سپس پدرش عزيمت به دمشق كرد و آن را وطنش قرار داد، تاآنكه در سال 1269ق وفات كرد و پسرش با كمال و ادب رشد كرد و حافظ قرآن كريم شد و بخشى از علوم عربى و جز آن را از برخى از استادان فراگرفت و «المقامات الحريرية» را حفظ كرد و فراوان از ديوانهاى شاعران خواند و در صنعت نظم و نثر صاحب ملكه شد و نظم و نثر و چند مقامات ادبى پديد آورد و ويژه امير عبدالقادر حسنى الجزائرى شد و فقط به مدح او پرداخت و همه گفتگوها و سفرنامههايش را به نام او منحصر ساخت و امير او را معلم فرزندانش قرار داد؛ پس براى او در خانه امير محل مشخصى بود كه در آن به فرزندان امير قرائت ياد مىداد و تربيتشان مىكرد. سپس در مدرسه ريحانيه معلم اختصاصى آنان شد و كسانى از شاگردانش را نيز براى كمك به او در تعليم اين اطفال معين كرد و بعد از وفات برادرش شيخ محمد طيب در سال 1314ق، برادران و مريدانش به دورش جمع شدند و... و وفاتش سهشنبه پنجم جمادىالثانية سال 1330ق در صالحيه بود و..<ref>ر.ک: همان، ص109-111</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش