رحلة ابن بطوطة، تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتاب‌ها'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتاب‌ها')
خط ۶۰: خط ۶۰:
داورى به‌حق درباره [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] آن است كه او در همه آراء و نظراتش از توده‌ها و ملتهاى مسلمان و دربارها و خانقاهها سخن مى‌گفت نه از علماى مذاهب و فقها و متكلمان. پس او را بايد يك نويسنده مردمى دانست و نه از جمله نويسندگان كنجكاو و اهل تحقيق و درايت. او هر چه را ديده و شنيده نوشته است نه آنچه را با دقت بررسى و تحقيق نموده است.
داورى به‌حق درباره [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] آن است كه او در همه آراء و نظراتش از توده‌ها و ملتهاى مسلمان و دربارها و خانقاهها سخن مى‌گفت نه از علماى مذاهب و فقها و متكلمان. پس او را بايد يك نويسنده مردمى دانست و نه از جمله نويسندگان كنجكاو و اهل تحقيق و درايت. او هر چه را ديده و شنيده نوشته است نه آنچه را با دقت بررسى و تحقيق نموده است.


[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] از سلطان محمد خدابنده و به تعبير او سلطان عراق و از گرايش او به تشيع با تعبير «روافض» ياد مى‌كند. مراد وى از اين مرد همانا [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]] صاحب كتابهاى باارزش در زمينه كلام، فلسفه، اصول، رجال و فقه است. علاّمه، به‌خصوص در فقه تطبيقى (فقه مقارن) آثارى دارد كه نظير آنها در بين كتابهاى فقهى كم است يا نيست. اى كاش [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] به جاى مجدالدين شيرازى كه درويشى بيش نبوده و اثر علمى از او مشهود نيست، با علامه - كه البته كمى قبل از سفر [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در سال 728ق از دنيا رفته بود- ملاقات مى‌كرد. تا ديدگاه وى و داورى‌اش درباره جماعتى كه خمس مسلمين جهان را تشكيل مى‌دهند و سهم وافرى در فرهنگ و تمدن اسلامى دارند، (يعنى شيعه اماميه) معتدل مى‌شد و آنها را روافض نمى‌ناميد.[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در اين سفر، از شيراز راهى بغداد مى‌گردد و در راه خود از شهر كازرون سپس شهر زَيدين مى‌گذرد. از آنجا به حُويزا مى‌رسد كه مراد همين هويزه كنونى است.
[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] از سلطان محمد خدابنده و به تعبير او سلطان عراق و از گرايش او به تشيع با تعبير «روافض» ياد مى‌كند. مراد وى از اين مرد همانا [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]] صاحب کتاب‌هاى باارزش در زمينه كلام، فلسفه، اصول، رجال و فقه است. علاّمه، به‌خصوص در فقه تطبيقى (فقه مقارن) آثارى دارد كه نظير آنها در بين کتاب‌هاى فقهى كم است يا نيست. اى كاش [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] به جاى مجدالدين شيرازى كه درويشى بيش نبوده و اثر علمى از او مشهود نيست، با علامه - كه البته كمى قبل از سفر [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در سال 728ق از دنيا رفته بود- ملاقات مى‌كرد. تا ديدگاه وى و داورى‌اش درباره جماعتى كه خمس مسلمين جهان را تشكيل مى‌دهند و سهم وافرى در فرهنگ و تمدن اسلامى دارند، (يعنى شيعه اماميه) معتدل مى‌شد و آنها را روافض نمى‌ناميد.[[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] در اين سفر، از شيراز راهى بغداد مى‌گردد و در راه خود از شهر كازرون سپس شهر زَيدين مى‌گذرد. از آنجا به حُويزا مى‌رسد كه مراد همين هويزه كنونى است.


از آنجا به بصره رفته و از بصره از راه بيابانى كه جز يك جا آبى در آن نبوده به كوفه، و سپس به حله و كربلا رفته است. درباره كربلا مى‌گويد: «شهر كوچكى است و اهالى آن دو طايفه‌اند كه دائماً ميان آنها جنگ داير است، با اين كه هر دوى آنان امامى‌اند و به يك پدر مى‌رسند، و به همين سبب، شهر خراب شده است».
از آنجا به بصره رفته و از بصره از راه بيابانى كه جز يك جا آبى در آن نبوده به كوفه، و سپس به حله و كربلا رفته است. درباره كربلا مى‌گويد: «شهر كوچكى است و اهالى آن دو طايفه‌اند كه دائماً ميان آنها جنگ داير است، با اين كه هر دوى آنان امامى‌اند و به يك پدر مى‌رسند، و به همين سبب، شهر خراب شده است».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش