پرش به محتوا

المغني في أبواب التوحيد و العدل: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
(لینک درون متنی)
خط ۴۸: خط ۴۸:
}}
}}


'''المغنى في أبواب التوحيد و العدل'''، اثر قاضى عبدالجبار، است كه به زبان عربى، پيرامون مسائل كلامى مذهب معتزله مى‌باشد.
'''المغنى في أبواب التوحيد و العدل'''، اثر [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]]، است كه به زبان عربى، پيرامون مسائل كلامى مذهب معتزله مى‌باشد.


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب مغنى، در بيست مجلد به وسيله قاضى عبدالجبار در مسجد رامهرمز املاء شده است. در اين كتاب مسائل مختلف علم كلام مورد بحث و تحليل قرار گرفته و افكار و عقايد فرق اسلامى در آن نقد شده است. مهم‌ترين بخش اين كتاب، فصل بيستم است كه مورد نقد و بررسى بسيارى از كتب شيعى قرار گرفته است.
كتاب مغنى، در بيست مجلد به وسيله [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]] در مسجد رامهرمز املاء شده است. در اين كتاب مسائل مختلف علم كلام مورد بحث و تحليل قرار گرفته و افكار و عقايد فرق اسلامى در آن نقد شده است. مهم‌ترين بخش اين كتاب، فصل بيستم است كه مورد نقد و بررسى بسيارى از كتب شيعى قرار گرفته است.


== گزاش محتوا ==
== گزاش محتوا ==
خط ۶۴: خط ۶۴:
معتزله بصره وجوب امامت را شرعى، و معتزله بغداد وجوب آن را عقلى و گاهى نيز شرعى مى‌دانند.
معتزله بصره وجوب امامت را شرعى، و معتزله بغداد وجوب آن را عقلى و گاهى نيز شرعى مى‌دانند.


قاضى عبدالجبار دو جلد از كتابش، المغنى في ابواب التوحيد و العدل، را به نقد و نقض عقيد اماميه در باب امامت اختصاص داده است.
[[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]] دو جلد از كتابش، المغنى في ابواب التوحيد و العدل، را به نقد و نقض عقيد اماميه در باب امامت اختصاص داده است.


او وجود امام را براى انجام حدود الهى و فرمان‌دهى نظامى سپاه اسلام به هنگام جهاد واجب مى‌داند، در نتيجه لزومى ندارد كه امام اعلم از امتش، و يا معصوم باشد، بلكه اين اندازه از علم كه با استفاده از آن و فتاوى علماى امت بتواند اجتهاد كند و تقوايى داشته باشد كه از او انسانى افتاده‌حال بسازد، براى امامت او كفايت مى‌كند، و نيازى نيست كه افضل از امتش باشد، بلكه جايگاه او در اجتماعش بايد چنان باشد كه مردم بتوانند او را به عنوان امام بپذيرند، و وظيفه نصب او بر عهده گروهى از افراد امت است كه قاضى آنها را اهل حل و عقد مى‌خواند.
او وجود امام را براى انجام حدود الهى و فرمان‌دهى نظامى سپاه اسلام به هنگام جهاد واجب مى‌داند، در نتيجه لزومى ندارد كه امام اعلم از امتش، و يا معصوم باشد، بلكه اين اندازه از علم كه با استفاده از آن و فتاوى علماى امت بتواند اجتهاد كند و تقوايى داشته باشد كه از او انسانى افتاده‌حال بسازد، براى امامت او كفايت مى‌كند، و نيازى نيست كه افضل از امتش باشد، بلكه جايگاه او در اجتماعش بايد چنان باشد كه مردم بتوانند او را به عنوان امام بپذيرند، و وظيفه نصب او بر عهده گروهى از افراد امت است كه قاضى آنها را اهل حل و عقد مى‌خواند.


قاضى، بخش قابل توجهى از اشكالات و شبهات خود را در اين بحث به دليل اماميه در وجوب امامت كه همان برهان لطف و حفظ شريعت است، اختصاص مى‌دهد، وى معتقد است وجود امام در تبيين شرع و حفظ شريعت لازم نيست، زيرا وجود قرآن براى تبيين شرع كافى است.
[[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى]]، بخش قابل توجهى از اشكالات و شبهات خود را در اين بحث به دليل اماميه در وجوب امامت كه همان برهان لطف و حفظ شريعت است، اختصاص مى‌دهد، وى معتقد است وجود امام در تبيين شرع و حفظ شريعت لازم نيست، زيرا وجود قرآن براى تبيين شرع كافى است.


او براى اثبات وجوب شرعى امامت از استناد به آيات حدود، روايات پيامبر(ص) و اجماع امت بهره گرفته است.
او براى اثبات وجوب شرعى امامت از استناد به آيات حدود، روايات پيامبر(ص) و اجماع امت بهره گرفته است.
خط ۷۶: خط ۷۶:
وى در بحث صفات امام مى‌كوشد تا لزوم اين صفات را از راه عقل تبيين كند و ديدگاه اماميه را اثبات نمايد، وى دليل مى‌آورد كه چرا اماميه از معصوم، افضل و اعلم بودن امام و منصوص بودن او را نتيجه مى‌گيرند و چرا افراد امت اسلامى صلاحيت انتخاب امام را ندارند.
وى در بحث صفات امام مى‌كوشد تا لزوم اين صفات را از راه عقل تبيين كند و ديدگاه اماميه را اثبات نمايد، وى دليل مى‌آورد كه چرا اماميه از معصوم، افضل و اعلم بودن امام و منصوص بودن او را نتيجه مى‌گيرند و چرا افراد امت اسلامى صلاحيت انتخاب امام را ندارند.


قاضى عبدالجبار قسمت مهمى از كتاب خود را اختصاص به مسئله‌ى امامت داده تا آنچه را كه پيشوايان او مانند [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و جبايى گفته بودند استوار سازد.
[[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]] قسمت مهمى از كتاب خود را اختصاص به مسئله‌ى امامت داده تا آنچه را كه پيشوايان او مانند [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و جبايى گفته بودند استوار سازد.


كتاب مغنى بسيار زود در ميان دانشمندان اسلامى شهرت پيدا كرد چنان‌كه ابوالعلاء معرى شاعر نابيناى عرب كه سخت از مباحثات و مجادلات مذهبى بيزار بود به اين كتاب و كتاب ديگر قاضى اشاره كرده است:
كتاب مغنى بسيار زود در ميان دانشمندان اسلامى شهرت پيدا كرد چنان‌كه ابوالعلاء معرى شاعر نابيناى عرب كه سخت از مباحثات و مجادلات مذهبى بيزار بود به اين كتاب و كتاب ديگر قاضى اشاره كرده است:
خط ۸۵: خط ۸۵:
|}
|}


آخرين جزء كتاب مغنى؛ يعنى جزء بيستم، اختصاص به مسئله‌ى امامت داده شده و در آن اين مسئله به طور تفصيل مورد بحث و نقد قرار گرفته است. همين فراوانى مطالب و وسعت دامنه بحث در كتاب مغنى، موجب گرديد متكلمان اهل سنت در مسئله‌ى امامت ديگر خود را زحمت ندهند و به اجمال برگزار كنند و تفصيل را به كتاب قاضى عبدالجبار ارجاع دهند و به احتمال قوى آن‌جا كه جوينى مى‌گويد: قاضى و پيشوايان ديگر ما كتاب‌هايى مبسوط در امامت تأليف كرده‌اند كه مستبصر را اقناع مى‌كند، نظر به قسمت امامت كتاب مغنى داشته است. قاضى، در اين كتاب مباحث مختلف را مطرح ساخته و در هر يك احتجاجات اماميه را كه از آنها تعبير به شبهات مى‌كند نقل كرده و آنها را پاسخ داده است.
آخرين جزء كتاب مغنى؛ يعنى جزء بيستم، اختصاص به مسئله‌ى امامت داده شده و در آن اين مسئله به طور تفصيل مورد بحث و نقد قرار گرفته است. همين فراوانى مطالب و وسعت دامنه بحث در كتاب مغنى، موجب گرديد متكلمان اهل سنت در مسئله‌ى امامت ديگر خود را زحمت ندهند و به اجمال برگزار كنند و تفصيل را به كتاب [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]] ارجاع دهند و به احتمال قوى آن‌جا كه جوينى مى‌گويد: قاضى و پيشوايان ديگر ما كتاب‌هايى مبسوط در امامت تأليف كرده‌اند كه مستبصر را اقناع مى‌كند، نظر به قسمت امامت كتاب مغنى داشته است. قاضى، در اين كتاب مباحث مختلف را مطرح ساخته و در هر يك احتجاجات اماميه را كه از آنها تعبير به شبهات مى‌كند نقل كرده و آنها را پاسخ داده است.


شكى نيست كه فصل امامت از كتاب مغنى بر شيعيان بسيار گران آمده و آنان در صدد دفاع از خود برآمدند. دانشمندى به نام محمد بن احمد بن على بن الوليد كه از متكلمان زيديه بوده رساله‌اى در رد كتاب مغنى نوشته و آن را «الجواب الحاسم المغنى لشبه المغنى» ناميده و بيشتر توجه اين دانشمند، مواردى بوده است كه قاضى عبدالجبار در آن با زيديه مخالفت ورزيده است. ولى مهم‌ترين جوابى كه به قسمت امامت كتاب مغنى داده شده، جواب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از بزرگان شيعه و از بنيان‌گذاران كلام و اصول فقه شيعه است او و برادرش [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] همچون دو ستاره‌اى در تاريخ تشيع درخشندگى دارند و بى جهت نبوده كه ابوالعلاء معرى در مرثيه پدرشان گفت:
شكى نيست كه فصل امامت از كتاب مغنى بر شيعيان بسيار گران آمده و آنان در صدد دفاع از خود برآمدند. دانشمندى به نام محمد بن احمد بن على بن الوليد كه از متكلمان زيديه بوده رساله‌اى در رد كتاب مغنى نوشته و آن را «الجواب الحاسم المغنى لشبه المغنى» ناميده و بيشتر توجه اين دانشمند، مواردى بوده است كه [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضى عبدالجبار]] در آن با زيديه مخالفت ورزيده است. ولى مهم‌ترين جوابى كه به قسمت امامت كتاب مغنى داده شده، جواب [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از بزرگان شيعه و از بنيان‌گذاران كلام و اصول فقه شيعه است او و برادرش [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] همچون دو ستاره‌اى در تاريخ تشيع درخشندگى دارند و بى جهت نبوده كه ابوالعلاء معرى در مرثيه پدرشان گفت:


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
اين كتاب داراى 20 جزء بوده و قرن‌ها بود كه از آن اثرى در دست نبود. دانشمندان مصرى از طريقى آگاه شدند كه نسخه خطى اين كتاب در يمن هست. لذا هيئت علمى بلند پايه‌اى از طرف دولت مصر مأمور شد كه به يمن برود و از اين آثار عكس بگيرد. نتيجه اين سفر علمى اين شد كه از 14 جلد موجود آن ميكروفيلم گرفته شد و همگى در قاهره منتشر گشت و هنوز 6 جلد ديگر آن پيدا نشده است و جلد اخير، مربوط به عقيده اماميه است كه به وسيله [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نقد شده و به نام «الشافى» چاپ گرديده است. و سپس«الشافى» به وسيله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خلاصه شده و به نام «تلخيص الشافى» به چاپ رسيده است.
اين كتاب داراى 20 جزء بوده و قرن‌ها بود كه از آن اثرى در دست نبود. دانشمندان مصرى از طريقى آگاه شدند كه نسخه خطى اين كتاب در يمن هست. لذا هيئت علمى بلند پايه‌اى از طرف دولت مصر مأمور شد كه به يمن برود و از اين آثار عكس بگيرد. نتيجه اين سفر علمى اين شد كه از 14 جلد موجود آن ميكروفيلم گرفته شد و همگى در قاهره منتشر گشت و هنوز 6 جلد ديگر آن پيدا نشده است و جلد اخير، مربوط به عقيده اماميه است كه به وسيله [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نقد شده و به نام «[[الشافي في الإمامة|الشافى]]» چاپ گرديده است. و سپس«[[الشافي في الإمامة|الشافى]]» به وسيله [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خلاصه شده و به نام «تلخيص الشافى» به چاپ رسيده است.


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش