پرش به محتوا

ابن تلمیذ، هبةالله بن صاعد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هبة الله' به 'هبةالله'
جز (جایگزینی متن - 'هبه الله' به 'هبةالله ')
جز (جایگزینی متن - 'هبة الله' به 'هبةالله')
خط ۳۸: خط ۳۸:
ابن تلميذ مقدمات علوم را در زادگاه خويش فراگرفت و به گفته [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، استاد وى در پزشكى، هبةالله  بن سعيد بوده‌است. وى سپس براى تكميل معلومات و مطالعات پزشكى، به ايران سفر كرد. چنانچه از منابع جديد بر مى‌آيد، وى به سراسر ايران رفته و اطلاعات خويش را در زبان فارسى تكميل كرده است و گويا در اين دوره بوده است كه او به دربار سلطان سنجر راه يافت. به گفته بيهقى، وى به هنگام بيمارى سلطان، نسخه‌اى براى او تهيه كرد كه با مخالفت پزشك دربار سنجر روبه‌رو شد. ابن تلميذ در شهر ساوه به ديدار موفق‌الدين ابوطاهر حسين بن محمد رسيد و از کتابخانه مهم وقفى‌ا و استفاده كرد و در مدح وى اشعارى سرود. آنگاه به بغداد بازگشت و پس از درگذشت ابوالفرج يحيى بن تلميذ، به جاى وى نشست و به دربار خلفاى عباسى راه يافت و پزشك مخصوص خليفه المقتفى شد و نيز به رياست بيمارستان عضدى رسيد و تا هنگام‌مرگ، در همان منصب باقى بود. سپس به رياست پزشكان بغداد منصوب شد و رياست هيأت ممتحنه پزشكان را به عهده گرفت. به گفته بيهقى، حقوق ساليانه وى در بغداد بيش از 20 هزار دينار بود كه همه آن را در راه طالبان علم و افراد مستحق انفاق مى‌كرد.
ابن تلميذ مقدمات علوم را در زادگاه خويش فراگرفت و به گفته [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، استاد وى در پزشكى، هبةالله  بن سعيد بوده‌است. وى سپس براى تكميل معلومات و مطالعات پزشكى، به ايران سفر كرد. چنانچه از منابع جديد بر مى‌آيد، وى به سراسر ايران رفته و اطلاعات خويش را در زبان فارسى تكميل كرده است و گويا در اين دوره بوده است كه او به دربار سلطان سنجر راه يافت. به گفته بيهقى، وى به هنگام بيمارى سلطان، نسخه‌اى براى او تهيه كرد كه با مخالفت پزشك دربار سنجر روبه‌رو شد. ابن تلميذ در شهر ساوه به ديدار موفق‌الدين ابوطاهر حسين بن محمد رسيد و از کتابخانه مهم وقفى‌ا و استفاده كرد و در مدح وى اشعارى سرود. آنگاه به بغداد بازگشت و پس از درگذشت ابوالفرج يحيى بن تلميذ، به جاى وى نشست و به دربار خلفاى عباسى راه يافت و پزشك مخصوص خليفه المقتفى شد و نيز به رياست بيمارستان عضدى رسيد و تا هنگام‌مرگ، در همان منصب باقى بود. سپس به رياست پزشكان بغداد منصوب شد و رياست هيأت ممتحنه پزشكان را به عهده گرفت. به گفته بيهقى، حقوق ساليانه وى در بغداد بيش از 20 هزار دينار بود كه همه آن را در راه طالبان علم و افراد مستحق انفاق مى‌كرد.


ميان او و اوحد الزمان ابوالبركات هبة الله ابن ملكا، رقابت و دشمنى بود و يك بار ابن ملكا در نامه‌اى كه به حيله به‌خليفه رسانيد، كوشيد كه‌نظر خليفه را نسبت به ابن تلميذ تغيير دهد، اما خليفه در مقابل اين سعايت، جان و مال ابن ملكا را بر ابن تلميذ مباح ساخت ولى ابن تلميذ متعرض او نشد و فقط در چند بيت شعر او را هجو كرد.
ميان او و اوحد الزمان ابوالبركات هبةالله ابن ملكا، رقابت و دشمنى بود و يك بار ابن ملكا در نامه‌اى كه به حيله به‌خليفه رسانيد، كوشيد كه‌نظر خليفه را نسبت به ابن تلميذ تغيير دهد، اما خليفه در مقابل اين سعايت، جان و مال ابن ملكا را بر ابن تلميذ مباح ساخت ولى ابن تلميذ متعرض او نشد و فقط در چند بيت شعر او را هجو كرد.


ابن تلميذ را بسيارى از منابع، يكى از پزشكان و حكيمان برجسته دوره عباسى به شمار آورده‌اند، چنان كه قفطى او را بقراط عصر و [[جالینوس]] زمان خود دانسته‌است. بيهقى به نقل از ابوبكر ابن عروه، نوشته است كه وى غير از دانش‌پزشكى، در علوم ديگر به ويژه در منطق و طبيعيات، چيره دست بوده است.
ابن تلميذ را بسيارى از منابع، يكى از پزشكان و حكيمان برجسته دوره عباسى به شمار آورده‌اند، چنان كه قفطى او را بقراط عصر و [[جالینوس]] زمان خود دانسته‌است. بيهقى به نقل از ابوبكر ابن عروه، نوشته است كه وى غير از دانش‌پزشكى، در علوم ديگر به ويژه در منطق و طبيعيات، چيره دست بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش