۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
وليكن براى نوشتن تاريخ، تنها داشتن مواد كافى نيست، هنرى هم لازم است كه از اين مواد استفاده كند؛ يعنى انشايى كه بتواند گذشته محو شده را پيش چشم آيندگان مجسم و محسوس سازد و هنر [[بیهقی، محمد بن حسین|بيهقى]] اينجاست. در نوشتههاى قديم كمتر كتابى است كه بتواند با كهنگى زبان، اين قدر براى خوانندگان خود جذبه داشته باشد و هر خوانندهاى به شرط آشنايى با زبان آن را با ولع و اشتياق و بدون كسالت و ملال بخواند، هنر [[بیهقی، محمد بن حسین|بيهقى]] اوج بلاغت طبيعى فارسى و بهترين نمونه هنر انشايى پيشينيان است كه زيبايى را در سادگى مىجسته و از تماس با طبيعت زبانى؛ مانند طبيعت گرم، زنده، ساده و باشكوه داشتهاند. در كتاب بيهقى نمونههاى مختلفى از انشا هست و قطعههايى دارد كه از حيث بلاغت سند لياقت زبان فارسى محسوب مىشود. | وليكن براى نوشتن تاريخ، تنها داشتن مواد كافى نيست، هنرى هم لازم است كه از اين مواد استفاده كند؛ يعنى انشايى كه بتواند گذشته محو شده را پيش چشم آيندگان مجسم و محسوس سازد و هنر [[بیهقی، محمد بن حسین|بيهقى]] اينجاست. در نوشتههاى قديم كمتر كتابى است كه بتواند با كهنگى زبان، اين قدر براى خوانندگان خود جذبه داشته باشد و هر خوانندهاى به شرط آشنايى با زبان آن را با ولع و اشتياق و بدون كسالت و ملال بخواند، هنر [[بیهقی، محمد بن حسین|بيهقى]] اوج بلاغت طبيعى فارسى و بهترين نمونه هنر انشايى پيشينيان است كه زيبايى را در سادگى مىجسته و از تماس با طبيعت زبانى؛ مانند طبيعت گرم، زنده، ساده و باشكوه داشتهاند. در كتاب بيهقى نمونههاى مختلفى از انشا هست و قطعههايى دارد كه از حيث بلاغت سند لياقت زبان فارسى محسوب مىشود. | ||
تاريخنگارى [[بیهقی، محمد بن حسین|ابوالفضل بيهقى]] در آغاز «تاريخ ناصرى» ناميده شد كه به احتمال زياد از لقب | تاريخنگارى [[بیهقی، محمد بن حسین|ابوالفضل بيهقى]] در آغاز «تاريخ ناصرى» ناميده شد كه به احتمال زياد از لقب سبک تگين، ناصرالدين پدر محمود گرفته شده است. اين مجموعه تاريخ آلناصر، تاريخ آلسبک تگين، جامعالتواريخ و جامع في تاريخ هم خوانده شده است. | ||
مؤلف از كسى چون استادش بونصر مشكان نيز با همه ارادتى كه به او دارد و در ضمن بر شمردن منشهاى نيكش، به لجاجت او نيز اشاره مىكند: «بونصر مردى محتشم بود و حدود را نگاه داشتى و با مردم بر سبيل تواضع نمودن و خدمت كرد سخت نيكو رفتى... و با آن كه حدود نگاه داشتى، لجوجى بود از اندازه گذشته...». | مؤلف از كسى چون استادش بونصر مشكان نيز با همه ارادتى كه به او دارد و در ضمن بر شمردن منشهاى نيكش، به لجاجت او نيز اشاره مىكند: «بونصر مردى محتشم بود و حدود را نگاه داشتى و با مردم بر سبيل تواضع نمودن و خدمت كرد سخت نيكو رفتى... و با آن كه حدود نگاه داشتى، لجوجى بود از اندازه گذشته...». |
ویرایش