۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نانبا = نانوا: | نانبا = نانوا: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''گرسنه بود و داخل شد به بازار ''|2='' بدیدش نانبا و شد خریدار''}} | |||
{{ب|''جهودی، ارمنی، جلفایی اینجاست ''|2=''کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
دکان، تخته کردن: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''در سیهبختی مگو [از] ارزش جنس هنر ''|2='' مشتری کو؟ تخته کن غافل دکان در وقت شام''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
رشته بر پا بودن: | رشته بر پا بودن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''رشته بر پایم در این باغ از رگ گلکردهاند ''|2='' بلبلم اما دهان غنچه منقار من است''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
زهره ریختن: | زهره ریختن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ز آشوب حوادث زهره مردان نمیریزد ''|2='' بود دارالامان اهل تمکین بیپناهیها''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
سوهان آه: | سوهان آه: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''تا چه اندامم دهد یارب که از سوهان آه ''|2='' عشق هر شب تا سحر همواره میسازد مرا''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
غربال فلک: | غربال فلک: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''رزق چون آب ز غربال فلک میریزد ''|2='' عدل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
قند قناعت یافتن: | قند قناعت یافتن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''هیچ کس شیرینی قند قناعت را نیافت ''|2='' تلخکام حرص جمع مال و اسبابند خلق''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
کماندار ناز: | کماندار ناز: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''رم کن آفتهاست در قرب کمانداران ناز ''|2='' ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
لب تیغ مکیدن: | لب تیغ مکیدن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''نغمه بیوصل رخت نوحه شنیدن باشد ''|2='' بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
نعل وارون زدن: | نعل وارون زدن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''نعل وارون زدن یار نمیدانی آه ''|2='' رهزن اینجاست که خضر ره حق باید کرد''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
هواگیر شدن: | هواگیر شدن: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس ''|2='' داغهای دل بیتاب هواگیر شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی میباشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ بهعنوان مثال، به نمونههایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره میشود: | ||
# تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد: | # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان مینماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل میآورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم میخورد:{{شعر}} | ||
#: | #:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}} | ||
#: | #:{{ب|''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش ''|2='' بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد''}} | ||
#: | #:{{ب|''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است ''|2='' کاغذ یقین چو چرب شود نم نمیکند''}} | ||
#: | #:{{ب|''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی ''|2='' لباس چرب نتوان شستشو کردن بهآسانی''}}{{پایان شعر}} | ||
# مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژههایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را بهکثرت بهکار برده است: | # مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژههایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را بهکثرت بهکار برده است: | ||
#:'''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا'''. | #:'''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم سربهسر سینه عاشق شده باغ از تو جدا'''. | ||
#:'''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور'''. | #:'''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور'''. |
ویرایش