پرش به محتوا

دیوان الهی قمشه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


اشعار‎ الهی بیشتر وصف حال خویش است:
اشعار‎ الهی بیشتر وصف حال خویش است:
 
{{شعر}}
'''بس در طلبت خدا خدا کردم                     خود را به خدایت آشنا کردم''
{{ب|''بس در طلبت خدا خدا کردم''|2=''خود را به خدایت آشنا کردم''}}
 
{{ب|''شب‎ها همه دامن خیالت را''|2='' تا صبح گرفتم و دعا کردم''}}
'''شب‎ها همه دامن خیالت را                       تا صبح گرفتم و دعا کردم''
{{ب|''هر مشکلی کاوفتاد‎ در‎ کارم''|2=''نفرین به رقیب بی‎حیا کردم''}}
 
{{ب|''شاید که تو حاجتم روا سازی''|2=''من حاجت هرکه را روا کردم''}}
'''هر مشکلی کاوفتاد‎ در‎ کارم                   نفرین به رقیب بی‎حیا کردم''
{{پایان شعر}}
 
'''شاید که تو حاجتم روا سازی                     من حاجت هرکه را روا کردم'''.


همه چیز گزارش ضمیر‎ وی‎ است. او یک عاشق بوده و عمری در طلب بود. هرچه گفت برحق و برای حق گفت و هرچه نوشت برای حق بود و جز‎ از‎ حق، از هیچ‎کس انتظار پاداش نداشت‎ و به گفته خود:
همه چیز گزارش ضمیر‎ وی‎ است. او یک عاشق بوده و عمری در طلب بود. هرچه گفت برحق و برای حق گفت و هرچه نوشت برای حق بود و جز‎ از‎ حق، از هیچ‎کس انتظار پاداش نداشت‎ و به گفته خود:
خط ۶۱: خط ۵۹:
به‎عنوان مثال، نمونه‎ای از اشعار استاد در زمینه وصف حالات عشاق، راه عشق و جذبات آن به قرار زیر است:
به‎عنوان مثال، نمونه‎ای از اشعار استاد در زمینه وصف حالات عشاق، راه عشق و جذبات آن به قرار زیر است:


'''روز و شب دل ناله بی‎اختیاری می‎کند         یاد شیرین‎روزگار وصل یاری می‎کند''
{{شعر}}
 
{{ب|''روز و شب دل ناله بی‎اختیاری می‎کند''|2=''یاد شیرین‎روزگار وصل یاری می‎کند''}}
'''دل ز عشق ماهرویی‎ شب‎ همه شب تا سحر       ناله چون بلبل ز عشق گل‎عذاری می‎کند''
{{ب|''دل ز عشق ماهرویی‎ شب‎ همه شب تا سحر ''|2=''ناله چون بلبل ز عشق گل‎عذاری می‎کند''}}
 
{{ب|''در قفس چندی است محبوسم ز بیداد سپهر''|2=''طایر قدسم هوای لاله‎زاری می‎کند''}}
'''در قفس چندی است محبوسم ز بیداد سپهر       طایر قدسم هوای لاله‎زاری می‎کند''
{{ب|''ذکر من شب تا سحر چون مرغ حق فریاد هوست ''|2=''یاد مشکین‎زلف‎ او در شام تاری می‎کند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.
 
'''ذکر من شب تا سحر چون مرغ حق فریاد هوست       یاد مشکین‎زلف‎ او در شام تاری می‎کند'''<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.


نمونه‎ای نیز از اشعار وی، در زمینه مواعظ و پندها و نصایح به قرار زیر می‎‎باشد:
نمونه‎ای نیز از اشعار وی، در زمینه مواعظ و پندها و نصایح به قرار زیر می‎‎باشد:
 
{{شعر}}
'''بشکن‎ این قفس را و پر زن ای دل               خیمه در جهان دگر زن ای دل''
{{ب|''بشکن‎ این قفس را و پر زن ای دل''|2=''خیمه در جهان دگر زن ای دل''}}
 
{{ب|''تکیه بر سریر قضا کن ای دوست ''|2='' پنجه‎ با‎ حریف‎ قدر زن ای دل''}}
'''تکیه بر سریر قضا کن ای دوست                   پنجه‎ با‎ حریف‎ قدر زن ای دل''
{{ب|''بر براق همت نشین و یک شب''|2=''حلقه‎ مهر و مه را به در زن ای دل''}}
 
{{ب|''از صفای انفاس روح‎بخشت ''|2='' طعنه بر نسیم سحر زن ای دل''}}
'''بر براق همت نشین و یک شب                 حلقه‎ مهر و مه را به در زن ای دل''
{{پایان شعر}} ‎<ref>ر.ک: همان</ref>.
 
'''از صفای انفاس روح‎بخشت           طعنه بر نسیم سحر زن ای دل‎'''<ref>ر.ک: همان</ref>.


در اشعار برخی از شاعران، دیده می‎شود که به مدد الفاظ و کلمات‎ و به‎‎صورت کنایی و رمزی، سعی در بیان ویژگی‎های محبوب را داشته و ویژگی‎های محبوب را که‎ بیشتر‎ ظاهری‎ است، بیان می‎کنند و از صفات درونی محبوب سخنی نمی‎گویند؛ درحالی‎که‎ با‎ توجه‎ به غزل زیر، [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]]، ضمن بیان حسن و زیبایی محبوب، از وصال محبوب‎ که‎ بدان امید داشته است، نیز سخن می‎گوید. او معتقد است برای عاشقان بهشت‎ چیزی‎ نیست‎ جز وصال محبوب و جهنم همان فراق محبوب است و بس:
در اشعار برخی از شاعران، دیده می‎شود که به مدد الفاظ و کلمات‎ و به‎‎صورت کنایی و رمزی، سعی در بیان ویژگی‎های محبوب را داشته و ویژگی‎های محبوب را که‎ بیشتر‎ ظاهری‎ است، بیان می‎کنند و از صفات درونی محبوب سخنی نمی‎گویند؛ درحالی‎که‎ با‎ توجه‎ به غزل زیر، [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]]، ضمن بیان حسن و زیبایی محبوب، از وصال محبوب‎ که‎ بدان امید داشته است، نیز سخن می‎گوید. او معتقد است برای عاشقان بهشت‎ چیزی‎ نیست‎ جز وصال محبوب و جهنم همان فراق محبوب است و بس:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش