پرش به محتوا

تاریخ ایران: از رضا شاه تا انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'ثاقب‌فر، مرتضي' به 'ثاقب‌فر، مرتضی')
(لینک درون متنی)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
'''تاریخ ایران: از رضا شاه تا انقلاب اسلامی'''، کتابی است حاصل مجموعه مقالاتی از اساتید تاریخ دانشگاه کمبریج. این نوشتار در واقع ترجمه دفتر دوم از جلد هفتم، از مجموعه تاریخ کمبریج «The combridg history of iran»، به حساب می‎آید که توسط پتر آوری، گاوین همبلی و چارلز ملویل به نگارش درآمده است و توسط مرتضی ثاقب‎فر به فارسی ترجمه شده است. محتوای این کتاب به بررسی تاریخ ایران از زمان رضا شاه تا انقلاب اسلامی در چهار بخش کلی: شروع حاکمیت رضا شاه، سیاست خارجی ایران، تحولات اقتصادی و اجتماعی و زندگی دینی و فرهنگی مردم در این دوره پرداخته است.
'''تاریخ ایران: از رضا شاه تا انقلاب اسلامی'''، کتابی است حاصل مجموعه مقالاتی از اساتید تاریخ دانشگاه کمبریج. این نوشتار در واقع ترجمه دفتر دوم از جلد هفتم، از مجموعه تاریخ کمبریج «The combridg history of iran»، به حساب می‎آید که توسط [[آوري، پتر|پتر آوری]]، [[همبلي، گاوين|گاوین همبلی]] و [[ملوين، چارلز پتر|چارلز ملوین]] به نگارش درآمده است و توسط [[ثاقب‌فر، مرتضی|مرتضی ثاقب‎فر]] به فارسی ترجمه شده است. محتوای این کتاب به بررسی تاریخ ایران از زمان رضا شاه تا انقلاب اسلامی در چهار بخش کلی: شروع حاکمیت رضا شاه، سیاست خارجی ایران، تحولات اقتصادی و اجتماعی و زندگی دینی و فرهنگی مردم در این دوره پرداخته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۱: خط ۵۱:
# نیاز فرمانروایان ایران به اطمینان خاطر از ادامه حکومت خویش و فرمانروایی کارآمد بر ایران در چنین اوضاع و احوالی.
# نیاز فرمانروایان ایران به اطمینان خاطر از ادامه حکومت خویش و فرمانروایی کارآمد بر ایران در چنین اوضاع و احوالی.
بنا به باور نویسنده، رضا شاه در درجه نخست، سربازی خودساخته بود که در مورد سیاست خارجی از وضع آشفته کشور و موقعیت تحقیرآمیز ایران به‎عنوان بازیچه رقابت میان روس و انگلیس رنج می‎برد. او می‎خواست ایران را از سقوط نجات دهد و هویت ملی‎اش را به آن برگرداند. او بر ایجاد موازنه در هدایت روابط خارجی، ایجاد وحدت ملی، ثبات و تجدد با وجود یک رهبر متمرکز تأکید می‎ورزید. او اعتقاد داشت که فقط ایرانیان می‎توانند امور خود را اداره کنند و از آسیب بیگانگان که معلول ضعف داخلی بود بپرهیزند.
بنا به باور نویسنده، رضا شاه در درجه نخست، سربازی خودساخته بود که در مورد سیاست خارجی از وضع آشفته کشور و موقعیت تحقیرآمیز ایران به‎عنوان بازیچه رقابت میان روس و انگلیس رنج می‎برد. او می‎خواست ایران را از سقوط نجات دهد و هویت ملی‎اش را به آن برگرداند. او بر ایجاد موازنه در هدایت روابط خارجی، ایجاد وحدت ملی، ثبات و تجدد با وجود یک رهبر متمرکز تأکید می‎ورزید. او اعتقاد داشت که فقط ایرانیان می‎توانند امور خود را اداره کنند و از آسیب بیگانگان که معلول ضعف داخلی بود بپرهیزند.
پس از رضا خان، محمدرضا شاه، از جهت ثبات در سیاست خارجی از قوام لازمی برخوردار نبود و پس از جنگ جهانی و تا پیش از بیرون رفتن قوای خارجی از ایران، دولت ایران چندان نمی‎توانست مستقل از نیازها و تمایلات ایشان عمل کند؛ در نتیجه به‎دشواری می‎توان گفت که ایران طی سال‎های جنگ، سیاست خارجی پایداری داشته است و پس از جنگ تا حد کمی دولت ایران توانست مهار اداره سیاست خارجی خود را به دست گیرد<ref>ر.ک: همان، ص118-152</ref>.
پس از رضا خان، محمدرضا شاه، از جهت ثبات در سیاست خارجی از قوام لازمی برخوردار نبود و پس از جنگ جهانی و تا پیش از بیرون رفتن قوای خارجی از ایران، دولت ایران چندان نمی‎توانست مستقل از نیازها و تمایلات ایشان عمل کند؛ در نتیجه به‎دشواری می‎توان گفت که ایران طی سال‎های جنگ، سیاست خارجی پایداری داشته است و پس از جنگ تا حد کمی دولت ایران توانست مهار اداره سیاست خارجی خود را به دست گیرد<ref>ر.ک: همان، ص118-152</ref>.


بخش سوم کتاب، در باب تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران است، که در دو فصل توسعه اقتصادی و صنعت نفت ایران ارائه گردیده است.
بخش سوم کتاب، در باب تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران است، که در دو فصل توسعه اقتصادی و صنعت نفت ایران ارائه گردیده است.
خارجیانی که پیش از سال 1291 به ایران سفر کرده‎اند، اوضاع اقتصادی این کشور را رو به انحطاط توصیف کرده‎اند و حتی در سال 1934 ارزیابی اروپاییان از اقتصاد ایران این بود که این کشور از اقتصاد جدید به‎کلی دور مانده است. در پی به قدرت رسیدن رضا خان به‎عنوان فرمانده کل قوا و وزیر جنگ، کشور به‎سرعت به این نتیجه رسید که برای پیشرفت اقتصادی نیاز به استخدام برخی کارشناسان اقتصادی آمریکا برای تغییر و اصلاحات اقتصادی دارد که از جمله آن اقدامات اصلاح وضع کلی آشفته و ناکارآمد نظام مالیاتی بود.
خارجیانی که پیش از سال 1291 به ایران سفر کرده‎اند، اوضاع اقتصادی این کشور را رو به انحطاط توصیف کرده‎اند و حتی در سال 1934 ارزیابی اروپاییان از اقتصاد ایران این بود که این کشور از اقتصاد جدید به‎کلی دور مانده است. در پی به قدرت رسیدن رضا خان به‎عنوان فرمانده کل قوا و وزیر جنگ، کشور به‎سرعت به این نتیجه رسید که برای پیشرفت اقتصادی نیاز به استخدام برخی کارشناسان اقتصادی آمریکا برای تغییر و اصلاحات اقتصادی دارد که از جمله آن اقدامات اصلاح وضع کلی آشفته و ناکارآمد نظام مالیاتی بود.
در زمان محمدرضا شاه اوضاع اقتصادی کمی رو به بهبودی می‎رفت و درآمد کارگزاران اقتصادی رو به افزایش بود؛ شاه در مهار مخالفت سیاسی با حکومت خود کاملا موفقیت داشت. اما پس از افزایش ناگهانی درآمد نفت از سال 1352 پیوند‎های میان خط‎مشی‎های اقتصادی و سیاسی حکومت رو به سستی نهاد، تااینکه در سال‎های 1356 و 1357 به‎کلی گسسته شد. قابل توجه است که رژیم شاه درست طی همین دو سال سقوط کرد. البته نیروهای قدرتمند دیگری نیز در ایجاد این وضع مؤثر بودند، اما همبستگی نزدیکی میان وضع بد اقتصادی و ناآرامی سیاسی طی سال‎های 1356 و 1357 وجود داشت<ref>ر.ک: همان، ص153-190</ref>.
در زمان محمدرضا شاه اوضاع اقتصادی کمی رو به بهبودی می‎رفت و درآمد کارگزاران اقتصادی رو به افزایش بود؛ شاه در مهار مخالفت سیاسی با حکومت خود کاملا موفقیت داشت. اما پس از افزایش ناگهانی درآمد نفت از سال 1352 پیوند‎های میان خط‎مشی‎های اقتصادی و سیاسی حکومت رو به سستی نهاد، تااینکه در سال‎های 1356 و 1357 به‎کلی گسسته شد. قابل توجه است که رژیم شاه درست طی همین دو سال سقوط کرد. البته نیروهای قدرتمند دیگری نیز در ایجاد این وضع مؤثر بودند، اما همبستگی نزدیکی میان وضع بد اقتصادی و ناآرامی سیاسی طی سال‎های 1356 و 1357 وجود داشت<ref>ر.ک: همان، ص153-190</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش