پرش به محتوا

اصم، ابوبکر عبدالرحمان بن کیسان بن جریر اموی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:


==تولد==
==تولد==
متأسفانه در منابع، به تولد ایشان اشاره نشده است.
متأسفانه در منابع، به تولد ایشان اشاره نشده است. درباره سرگذشت‎ ابن کیسان اطلاعات‎ محدودی‎ در دست‎ است‎. باآنکه‎ او از چهره‎های‎ مشهور و از سرکردگان‎ معتزله‎ بشمار مى‎رفت‎.


درباره سرگذشت‎ ابن کیسان اطلاعات‎ محدودی‎ در دست‎ است‎. باآنکه‎ او از چهره‎های‎ مشهور و از سرکردگان‎ معتزله‎ بشمار مى‎رفت‎، ولى‎ به‎ سبب‎ آراء خاصى‎ که‎ در باب‎ امامت‎ و اعراض‎ داشت‎، معتزله‎ او را یک معتزلى‎ تمام‎ عیار نمى‎دانستند و به‎ او به‎ چشم‎ بیگانه‎ نظر مى‎کردند<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.
== افکار کلامی اصم ==
اصم‎ به‎ سبب‎ آراء خاصى‎ که‎ در باب‎ امامت‎ و اعراض‎ داشت‎، معتزله‎ او را یک معتزلى‎ تمام‎ عیار نمى‎دانستند و به‎ او به‎ چشم‎ بیگانه‎ نظر مى‎کردند<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>. ابوالهذیل بارها با او به‎ مناظره‎ پرداخت‎. او همچنین‎ با هشام‎ بن ‎حکم‎ مناظره‎هایى‎ داشت.  


ا‎م‎ در روزگار خود چهره‎ای‎ شناخته‎شده‎ بود و مأمون‎ با وی‎ مکاتبه‎ مى‎کرد، بااین‎همه‎، روزگار را به‎سختى‎ مى‎گذرانید و از تقرب‎ به‎ دربار خلیفه‎ ابا مى‎کرد و صبر در فقر را پیشه خود ساخته‎ بود. ابوالهذیل‎ علاف‎ هم‎ باآنکه‎ به‎ وی‎ تمایلى‎ نداشت‎ و به‎ او لقب‎ «خَربان‎» (مُکاری‎) داده‎ بود، بارها با او به‎ مناظره‎ پرداخت‎. او همچنین‎ با هشام‎ بن ‎حکم‎ مناظره‎هایى‎ داشت. اصم‎ را پرهیزگارترین‎ مرد زمان‎ خود خوانده‎اند. به‎ گفته قاضى‎ عبدالجبار اصم‎ در بصره‎ مسجدی‎ داشت‎ و در آنجا 80 شیخ‎ با او نماز مى‎گزاردند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ (متوفی 193ق‎) را مى‎توان‎ نام‎ برد.
ایشان، برخلاف جمهور مسلمانان، منکر وجود اعراض بود. از نظر او، تمام عالم از جوهر تشکیل شده است و گرمی و سردی و رنگ و نور نیز عرض نیستند. او درباره قدرت با نظام معتزلی هم‎عقیده بود و می‎پنداشت خداوند فردی را همراه با قدرت و حیات آفریده و آن فرد حی و قادر است و نمی‎توان گفت خداوند قدرت و حیات را در شخص خلق می‎کند. درباره عجز نیز می‎گفت: عجز همان عاجز است و چیزی از خارج بر عاجز وارد نمی‎شود که عجز را در او ایجاد کند، بلکه عجز به‎نوعی همان عاجز است و استطاعت جز نفس مستطیع نیست. بعید نیست این دیدگاه هم ناشی از انکار اعراض باشد. برخی معتزلیان روغن را در زیتون و آتش را در چوب، کامن (موجود) می‎دانستند و از آن به «کمون» تعبیر می‎کردند، اما اصم می‎گفت: هیچ شیئی در دنیا در شیئی دیگر کامن نیست. از دیدگاه اصم، انسان همان چیزی است که به چشم دیده می‎شود، انسان شیئی واحد و جوهری واحد است<ref>ر.ک: اثباتی، اسماعیل، ج1، ص7276</ref>.


اصم، برخلاف جمهور مسلمانان، منکر وجود اعراض بود. از نظر او، تمام عالم از جوهر تشکیل شده است و گرمی و سردی و رنگ و نور نیز عرض نیستند. او درباره قدرت با نظام معتزلی هم‎عقیده بود و می‎پنداشت خداوند فردی را همراه با قدرت و حیات آفریده و آن فرد حی و قادر است و نمی‎توان گفت خداوند قدرت و حیات را در شخص خلق می‎کند. درباره عجز نیز می‎گفت: عجز همان عاجز است و چیزی از خارج بر عاجز وارد نمی‎شود که عجز را در او ایجاد کند، بلکه عجز به‎نوعی همان عاجز است و استطاعت جز نفس مستطیع نیست. بعید نیست این دیدگاه هم ناشی از انکار اعراض باشد. برخی معتزلیان روغن را در زیتون و آتش را در چوب، کامن (موجود) می‎دانستند و از آن به «کمون» تعبیر می‎کردند، اما اصم می‎گفت: هیچ شیئی در دنیا در شیئی دیگر کامن نیست. از دیدگاه اصم، انسان همان چیزی است که به چشم دیده می‎شود، انسان شیئی واحد و جوهری واحد است<ref>ر.ک: اثباتی، اسماعیل، ج1، ص7276</ref>.
==اهمیت و جایگاه علمی==
ابن ‎مرتضی وی را جزو طبقه ششم معتزلیان بشمار آورده و گفته است که او در زمان خودش به ریاست و بزرگی رسیده بود. با وجود مکاتبه حاکمان وقت و پیشنهادهایی که به وی شده بود، به حکومت تمایلی نداشت و زندگی فقیرانه‎ای داشت. او را معتزلیانی چون ثمامة بن اشرس ستوده‎اند. ابن‎ ندیم وی را جزء شش شاگرد برجسته معمر بن اشعث دانسته است. شیخ مفید، در رد آرای وی، کتاب «نقض كتاب الأصم في الإمامة» را نوشته است. فضل بن شاذان نیز کتابی به نام «الرد علی الأصم» دارد. علامه تستری معتقد است این کتاب در رد آرای حاتم ‎بن عنوان ابوعبدالرحمان بلخی اصم (متوفی 273)، که صوفی‎مسلک بوده، نوشته شده است. بشر بن معتمر هم سه کتاب نوشته بوده است: «الرد علی الأصم»، «الرد علی الأصم في الإمامة» و «كتاب علی الأصم في المخلوق». هشام فوطی هم کتابی با عنوان «الرد علی الأصم في نفي الحركات» داشته است.
ابن ‎مرتضی وی را جزو طبقه ششم معتزلیان بشمار آورده و گفته است که او در زمان خودش به ریاست و بزرگی رسیده بود. با وجود مکاتبه حاکمان وقت و پیشنهادهایی که به وی شده بود، به حکومت تمایلی نداشت و زندگی فقیرانه‎ای داشت. او را معتزلیانی چون ثمامة بن اشرس ستوده‎اند. ابن‎ ندیم وی را جزء شش شاگرد برجسته معمر بن اشعث دانسته است. شیخ مفید، در رد آرای وی، کتاب «نقض كتاب الأصم في الإمامة» را نوشته است. فضل بن شاذان نیز کتابی به نام «الرد علی الأصم» دارد. علامه تستری معتقد است این کتاب در رد آرای حاتم ‎بن عنوان ابوعبدالرحمان بلخی اصم (متوفی 273)، که صوفی‎مسلک بوده، نوشته شده است. بشر بن معتمر هم سه کتاب نوشته بوده است: «الرد علی الأصم»، «الرد علی الأصم في الإمامة» و «كتاب علی الأصم في المخلوق». هشام فوطی هم کتابی با عنوان «الرد علی الأصم في نفي الحركات» داشته است.


ابراهیم‎ بن اسماعیل بن ابراهیم ابواسحاق بصری، معروف به ابن ‎علیه، از شاگردان اصم و در موارد بسیاری با استادش هم‎نظر بوده است. شوکانی و ابن‎ حجر نوشته‎اند: مخالفت اصم و ابن‎ علیه با جمهور زیاد است<ref>ر.ک: همان</ref>.
ابراهیم‎ بن اسماعیل بن ابراهیم ابواسحاق بصری، معروف به ابن ‎علیه، از شاگردان اصم و در موارد بسیاری با استادش هم‎نظر بوده است. شوکانی و ابن‎ حجر نوشته‎اند: مخالفت اصم و ابن‎ علیه با جمهور زیاد است<ref>ر.ک: همان</ref>.


اصم‎ دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ به‎ گفته ملطى‎ تا آن‎ زمان‎ بى‎سابقه‎ بوده‎ است‎. متأسفانه‎ هیچ‎یک از آثار وی‎ باقى‎ نمانده‎ است و تنها خلاصه‎ای‎ از آرای او را در عباراتى‎ کوتاه‎ و به‎نحو پراکنده‎ در منابع‎ مختلف‎ مى‎یابیم‎<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.
== مناظره با اهل علم ==
اصم‎ را پرهیزگارترین‎ مرد زمان‎ خود خوانده‎اند. به‎ گفته قاضى‎ عبدالجبار اصم‎ در بصره‎ مسجدی‎ داشت‎ و در آنجا 80 شیخ‎ با او نماز مى‎گزاردند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ (متوفی 193ق‎) را مى‎توان‎ نام‎ برد.
 
==ارتباط ایشان با حکومت عباسیان==
ا‎م‎ در روزگار خود چهره‎ای‎ شناخته‎شده‎ بود و مأمون‎ با وی‎ مکاتبه‎ مى‎کرد، بااین‎همه‎، روزگار را به‎سختى‎ مى‎گذرانید و از تقرب‎ به‎ دربار خلیفه‎ ابا مى‎کرد و صبر در فقر را پیشه خود ساخته‎ بود. ابوالهذیل‎ علاف‎ هم‎ باآنکه‎ به‎ وی‎ تمایلى‎ نداشت‎ و به‎ او لقب‎ «خَربان‎» (مُکاری‎) داده‎ بود.


==آثار==
==آثار==
# اصم‎ دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ به‎ گفته ملطى‎ تا آن‎ زمان‎ بى‎سابقه‎ بوده‎ است‎. متأسفانه‎ هیچ‎یک از آثار وی‎ باقى‎ نمانده‎ است و تنها خلاصه‎ای‎ از آرای او را در عباراتى‎ کوتاه‎ و به‎نحو پراکنده‎ در منابع‎ مختلف‎ مى‎یابیم‎<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.
#
# تفسير القرآن؛
# تفسير القرآن؛
# كتاب خلق القرآن؛
# كتاب خلق القرآن؛
۶۱٬۱۸۹

ویرایش