پرش به محتوا

اصم، ابوبکر عبدالرحمان بن کیسان بن جریر اموی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۴: خط ۳۴:
'''اصم‎، ابوبکر عبدالرحمان‎ بن‎ کیسان‎ بن‎ جریر اموی‎'''(متوفی 200 یا 201ق)، متکلم‎، فقیه‎ و مفسر معتزلى است که وی را جزء شش شاگرد برجسته معمر بن اشعث دانسته‎اند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ را مى‎توان‎ نام‎ برد. وی دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ متأسفانه‎ هیچ‎یک از آنها‎ باقى‎ نمانده‎ است.
'''اصم‎، ابوبکر عبدالرحمان‎ بن‎ کیسان‎ بن‎ جریر اموی‎'''(متوفی 200 یا 201ق)، متکلم‎، فقیه‎ و مفسر معتزلى است که وی را جزء شش شاگرد برجسته معمر بن اشعث دانسته‎اند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ را مى‎توان‎ نام‎ برد. وی دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ متأسفانه‎ هیچ‎یک از آنها‎ باقى‎ نمانده‎ است.


==زندگی‎نامه==
==تولد==
متأسفانه در منابع، به تولد ایشان اشاره نشده است.
 
درباره سرگذشت‎ ابن کیسان اطلاعات‎ محدودی‎ در دست‎ است‎. باآنکه‎ او از چهره‎های‎ مشهور و از سرکردگان‎ معتزله‎ بشمار مى‎رفت‎، ولى‎ به‎ سبب‎ آراء خاصى‎ که‎ در باب‎ امامت‎ و اعراض‎ داشت‎، معتزله‎ او را یک معتزلى‎ تمام‎ عیار نمى‎دانستند و به‎ او به‎ چشم‎ بیگانه‎ نظر مى‎کردند<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.
درباره سرگذشت‎ ابن کیسان اطلاعات‎ محدودی‎ در دست‎ است‎. باآنکه‎ او از چهره‎های‎ مشهور و از سرکردگان‎ معتزله‎ بشمار مى‎رفت‎، ولى‎ به‎ سبب‎ آراء خاصى‎ که‎ در باب‎ امامت‎ و اعراض‎ داشت‎، معتزله‎ او را یک معتزلى‎ تمام‎ عیار نمى‎دانستند و به‎ او به‎ چشم‎ بیگانه‎ نظر مى‎کردند<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.


ا‎م‎ در روزگار خود چهره‎ای‎ شناخته‎شده‎ بود و مأمون‎ با وی‎ مکاتبه‎ مى‎کرد، بااین‎همه‎، روزگار را به‎سختى‎ مى‎گذرانید و از تقرب‎ به‎ دربار خلیفه‎ ابا مى‎کرد و صبر در فقر را پیشه خود ساخته‎ بود. ابوالهذیل‎ علاف‎ هم‎ باآنکه‎ به‎ وی‎ تمایلى‎ نداشت‎ و به‎ او لقب‎ «خَربان‎» (مُکاری‎) داده‎ بود، بارها با او به‎ مناظره‎ پرداخت‎. او همچنین‎ با هشام‎ بن ‎حکم‎ مناظره‎هایى‎ داشت. اصم‎ را پرهیزگارترین‎ مرد زمان‎ خود خوانده‎اند. به‎ گفته قاضى‎ عبدالجبار اصم‎ در بصره‎ مسجدی‎ داشت‎ و در آنجا 80 شیخ‎ با او نماز مى‎گزاردند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ (متوفی 193ق‎) را مى‎توان‎ نام‎ برد.
ا‎م‎ در روزگار خود چهره‎ای‎ شناخته‎شده‎ بود و مأمون‎ با وی‎ مکاتبه‎ مى‎کرد، بااین‎همه‎، روزگار را به‎سختى‎ مى‎گذرانید و از تقرب‎ به‎ دربار خلیفه‎ ابا مى‎کرد و صبر در فقر را پیشه خود ساخته‎ بود. ابوالهذیل‎ علاف‎ هم‎ باآنکه‎ به‎ وی‎ تمایلى‎ نداشت‎ و به‎ او لقب‎ «خَربان‎» (مُکاری‎) داده‎ بود، بارها با او به‎ مناظره‎ پرداخت‎. او همچنین‎ با هشام‎ بن ‎حکم‎ مناظره‎هایى‎ داشت. اصم‎ را پرهیزگارترین‎ مرد زمان‎ خود خوانده‎اند. به‎ گفته قاضى‎ عبدالجبار اصم‎ در بصره‎ مسجدی‎ داشت‎ و در آنجا 80 شیخ‎ با او نماز مى‎گزاردند. از شاگردان‎ او ابن‎ علیه‎ (متوفی 193ق‎) را مى‎توان‎ نام‎ برد.
اصم‎ دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ به‎ گفته ملطى‎ تا آن‎ زمان‎ بى‎سابقه‎ بوده‎ است‎. متأسفانه‎ هیچ‎یک از آثار وی‎ باقى‎ نمانده‎ است و تنها خلاصه‎ای‎ از آرای او را در عباراتى‎ کوتاه‎ و به‎نحو پراکنده‎ در منابع‎ مختلف‎ مى‎یابیم‎<ref>ر.ک: همان</ref>.


اصم، برخلاف جمهور مسلمانان، منکر وجود اعراض بود. از نظر او، تمام عالم از جوهر تشکیل شده است و گرمی و سردی و رنگ و نور نیز عرض نیستند. او درباره قدرت با نظام معتزلی هم‎عقیده بود و می‎پنداشت خداوند فردی را همراه با قدرت و حیات آفریده و آن فرد حی و قادر است و نمی‎توان گفت خداوند قدرت و حیات را در شخص خلق می‎کند. درباره عجز نیز می‎گفت: عجز همان عاجز است و چیزی از خارج بر عاجز وارد نمی‎شود که عجز را در او ایجاد کند، بلکه عجز به‎نوعی همان عاجز است و استطاعت جز نفس مستطیع نیست. بعید نیست این دیدگاه هم ناشی از انکار اعراض باشد. برخی معتزلیان روغن را در زیتون و آتش را در چوب، کامن (موجود) می‎دانستند و از آن به «کمون» تعبیر می‎کردند، اما اصم می‎گفت: هیچ شیئی در دنیا در شیئی دیگر کامن نیست. از دیدگاه اصم، انسان همان چیزی است که به چشم دیده می‎شود، انسان شیئی واحد و جوهری واحد است<ref>ر.ک: اثباتی، اسماعیل، ج1، ص7276</ref>.
اصم، برخلاف جمهور مسلمانان، منکر وجود اعراض بود. از نظر او، تمام عالم از جوهر تشکیل شده است و گرمی و سردی و رنگ و نور نیز عرض نیستند. او درباره قدرت با نظام معتزلی هم‎عقیده بود و می‎پنداشت خداوند فردی را همراه با قدرت و حیات آفریده و آن فرد حی و قادر است و نمی‎توان گفت خداوند قدرت و حیات را در شخص خلق می‎کند. درباره عجز نیز می‎گفت: عجز همان عاجز است و چیزی از خارج بر عاجز وارد نمی‎شود که عجز را در او ایجاد کند، بلکه عجز به‎نوعی همان عاجز است و استطاعت جز نفس مستطیع نیست. بعید نیست این دیدگاه هم ناشی از انکار اعراض باشد. برخی معتزلیان روغن را در زیتون و آتش را در چوب، کامن (موجود) می‎دانستند و از آن به «کمون» تعبیر می‎کردند، اما اصم می‎گفت: هیچ شیئی در دنیا در شیئی دیگر کامن نیست. از دیدگاه اصم، انسان همان چیزی است که به چشم دیده می‎شود، انسان شیئی واحد و جوهری واحد است<ref>ر.ک: اثباتی، اسماعیل، ج1، ص7276</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:


ابراهیم‎ بن اسماعیل بن ابراهیم ابواسحاق بصری، معروف به ابن ‎علیه، از شاگردان اصم و در موارد بسیاری با استادش هم‎نظر بوده است. شوکانی و ابن‎ حجر نوشته‎اند: مخالفت اصم و ابن‎ علیه با جمهور زیاد است<ref>ر.ک: همان</ref>.
ابراهیم‎ بن اسماعیل بن ابراهیم ابواسحاق بصری، معروف به ابن ‎علیه، از شاگردان اصم و در موارد بسیاری با استادش هم‎نظر بوده است. شوکانی و ابن‎ حجر نوشته‎اند: مخالفت اصم و ابن‎ علیه با جمهور زیاد است<ref>ر.ک: همان</ref>.
اصم‎ دارای‎ تألیفات‎ فراوانى‎ بوده‎ که‎ به‎ گفته ملطى‎ تا آن‎ زمان‎ بى‎سابقه‎ بوده‎ است‎. متأسفانه‎ هیچ‎یک از آثار وی‎ باقى‎ نمانده‎ است و تنها خلاصه‎ای‎ از آرای او را در عباراتى‎ کوتاه‎ و به‎نحو پراکنده‎ در منابع‎ مختلف‎ مى‎یابیم‎<ref>ر.ک: جاویدپور، فریبا، ج9، ص265</ref>.


==آثار==
==آثار==
خط ۷۷: خط ۷۹:
و...  
و...  


عبدالجبار معتزلی کتاب تفسیر اصم را ستوده و ابوعلی جبائی در کتاب تفسیرش از اصم یاد کرده است. سیوطی تفسیر اصم را جزو تفاسیر اهل بدعت بشمار آورده و مبارکفوری آن را از مصادیق این روایت نبوی دانسته است که به کسانی که بدون دانش در وادی تفسیر قدم نهاده‎اند، وعده دوزخ داده است. زرکشی اصم را جزو مفسرانی دانسته است که اقوال تابعین را در تفاسیر خود ذکر کرده‎اند. به نظر می‎رسد موضع‎گیری درباره این کتاب خالی از حب و بغض‎های فرقه‎ای نبوده است. این کتاب به‎مرور زمان از بین رفته، ولی خضر محمد نبها آرای اصم را که در مفاتيح الغيب رازی، مجمع البيان و دیگر تفاسیر به‎جا مانده، گردآوری و با عنوان «تفسير أبي‎بكر الأصم» چاپ کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
عبدالجبار معتزلی کتاب تفسیر اصم را ستوده و ابوعلی جبائی در کتاب تفسیرش از اصم یاد کرده است. سیوطی تفسیر اصم را جزو تفاسیر اهل بدعت بشمار آورده و مبارکفوری آن را از مصادیق این روایت نبوی دانسته است که به کسانی که بدون دانش در وادی تفسیر قدم نهاده‎اند، وعده دوزخ داده است. زرکشی اصم را جزو مفسرانی دانسته است که اقوال تابعین را در تفاسیر خود ذکر کرده‎اند. به نظر می‎رسد موضع‎گیری درباره این کتاب خالی از حب و بغض‎های فرقه‎ای نبوده است. این کتاب به‎مرور زمان از بین رفته، ولی خضر محمد نبها آرای اصم را که در مفاتيح الغيب رازی، مجمع البيان و دیگر تفاسیر به‎جا مانده، گردآوری و با عنوان «تفسير أبي‎بكر الأصم» چاپ کرده است<ref>ر.ک: اثباتی، اسماعیل، ج1، ص7276</ref>.


==وفات==
==وفات==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش