۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03253.jpg|بندانگشتی|ابناسفندیار، محمد بن حسن]] | [[پرونده:NUR03253.jpg|بندانگشتی|ابناسفندیار، محمد بن حسن]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابناسفندیار، محمد بن حسن | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | ابناسفندیار کاتب | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" | | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" | | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" | | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[تاريخ طبرستان]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE3253AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن اسفنديار، بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار'''، كاتب (زنده در 613ق)، تاريخنگار ايرانىِ اواخر سده 6 و اوايل سده 7ق، است | '''ابن اسفنديار، بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار'''، كاتب (زنده در 613ق)، تاريخنگار ايرانىِ اواخر سده 6 و اوايل سده 7ق، است. | ||
وى بخشى از دوران زندگانى خود را در دربار پادشاهان آل باوند بهسربرد و در آنجا از حمايت حسام الدوله اردشير بن حسن باوندى (567 - 602ق) برخوردار بود. پيش از سال 606ق، به بغداد سفر كرد و در 606ق، از آنجا به قصد عراق عجم خارج شد، اما چون در همان اوقات خبر كشته شدن نصير الدوله رستم بن اردشير بن حسن، فرزند حامى خود را شنيد، بهسوى رى آمد. | از احوال او آگاهىهاى زيادى در دست نيست. در مقدمه اثر برجستهاش، تاريخ طبرستان، به سرگذشت خود اشارههايى دارد. | ||
== ابن اسفندیار در دربار آل باوند == | |||
وى بخشى از دوران زندگانى خود را در دربار پادشاهان آل باوند بهسربرد و در آنجا از حمايت حسام الدوله اردشير بن حسن باوندى (567 - 602ق) برخوردار بود. | |||
== مسافرت == | |||
پيش از سال 606ق، به بغداد سفر كرد و در 606ق، از آنجا به قصد عراق عجم خارج شد، اما چون در همان اوقات خبر كشته شدن نصير الدوله رستم بن اردشير بن حسن، فرزند حامى خود را شنيد، بهسوى رى آمد. | |||
طبرستان موطن ابن اسفنديار از آن پس، به خواست بزرگان آنجا تحت قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه درآمد و او خبر اين حوادث را در آغاز کتاب خود نوشته است. دوران توقف او در رى حداقل دو ماه به طول انجاميد. در اين شهر بود كه در کتابخانه مدرسه رستم بن على بن شهريار، کتابى را كه ابوالحسن بن محمد يزدادى در تاريخ گاوبارگانِ طبرستان به عربى نوشته بود، به دست آورد و بر آن شد كه کتاب را بهعنوان اساس كار خود به فارسى برگرداند. اندكزمانى پس از ترجمه کتاب، هنوز آن را از سواد به بياض نبرده بود كه به دعوت پدر به وطن خود مازندران (احتمالاً آمل) بازگشت و پس از توقفى كوتاه، راه خوارزم در پيش گرفت. اين شهر، به گفته او، در آن وقت شهرى آبادان و بارونق و ميعادگاه دانشمندان بود. | طبرستان موطن ابن اسفنديار از آن پس، به خواست بزرگان آنجا تحت قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه درآمد و او خبر اين حوادث را در آغاز کتاب خود نوشته است. دوران توقف او در رى حداقل دو ماه به طول انجاميد. در اين شهر بود كه در کتابخانه مدرسه رستم بن على بن شهريار، کتابى را كه ابوالحسن بن محمد يزدادى در تاريخ گاوبارگانِ طبرستان به عربى نوشته بود، به دست آورد و بر آن شد كه کتاب را بهعنوان اساس كار خود به فارسى برگرداند. اندكزمانى پس از ترجمه کتاب، هنوز آن را از سواد به بياض نبرده بود كه به دعوت پدر به وطن خود مازندران (احتمالاً آمل) بازگشت و پس از توقفى كوتاه، راه خوارزم در پيش گرفت. اين شهر، به گفته او، در آن وقت شهرى آبادان و بارونق و ميعادگاه دانشمندان بود. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۶: | ||
5 سال از توقف او در خوارزم گذشته بود كه روزى در بازار کتابفروشان و صحافان آن شهر، ترجمه عربى ابن المقفع از نامه تنسر را به دست آورد. تنسر، موبد بزرگ اردشير بابكان، اين نامه را به جشنسْف (گشنسب)، شاه طبرستان، نوشته و او را به اطاعت اردشير خوانده بود. ابن اسفنديار اين متن را به فارسى ترجمه كرد و آن را در مدخل تاريخ طبرستان خود قرار دارد و بدينسان اين اثر گرانبهاى ادبيات پهلوى را از گزند روزگار حفظ كرد. | 5 سال از توقف او در خوارزم گذشته بود كه روزى در بازار کتابفروشان و صحافان آن شهر، ترجمه عربى ابن المقفع از نامه تنسر را به دست آورد. تنسر، موبد بزرگ اردشير بابكان، اين نامه را به جشنسْف (گشنسب)، شاه طبرستان، نوشته و او را به اطاعت اردشير خوانده بود. ابن اسفنديار اين متن را به فارسى ترجمه كرد و آن را در مدخل تاريخ طبرستان خود قرار دارد و بدينسان اين اثر گرانبهاى ادبيات پهلوى را از گزند روزگار حفظ كرد. | ||
== آثار == | |||
نامه تنسر يكى از مهمترين اسنادى است كه راجع به تشكيلات زمان ساسانيان نوشته شده است. ابن اسفنديار در 603ق، به نگارش تاريخ خود مشغول بوده است؛ چه، در يك جاى آن اشاره مىكند كه در اين زمان، 400 سال از شهادت [[امام رضا(ع)]] (203ق) مىگذرد. البته تاريخ يادشده با توجه به سال شروع تأليف کتاب (پس از آمدن مؤلف به رى در 606ق) تقريبى مىنمايد. او بهطور يقين تا 613ق، در قيد حيات بوده و تا اين زمان، مشغول نگارش تاريخ خود بوده است. بهدرستى معلوم نيست كه آيا او در حمله مغول به خوارزم در 617ق، در آن شهر بوده و كشته شده، يا پيش از آن به زادگاه خود در مازندران بازگشته است. | نامه تنسر يكى از مهمترين اسنادى است كه راجع به تشكيلات زمان ساسانيان نوشته شده است. ابن اسفنديار در 603ق، به نگارش تاريخ خود مشغول بوده است؛ چه، در يك جاى آن اشاره مىكند كه در اين زمان، 400 سال از شهادت [[امام رضا(ع)]] (203ق) مىگذرد. البته تاريخ يادشده با توجه به سال شروع تأليف کتاب (پس از آمدن مؤلف به رى در 606ق) تقريبى مىنمايد. او بهطور يقين تا 613ق، در قيد حيات بوده و تا اين زمان، مشغول نگارش تاريخ خود بوده است. بهدرستى معلوم نيست كه آيا او در حمله مغول به خوارزم در 617ق، در آن شهر بوده و كشته شده، يا پيش از آن به زادگاه خود در مازندران بازگشته است. | ||
اثر ابن اسفنديار، قديمىترين کتاب در تاريخ طبرستان است. انشاى آن بسيار فصيح است، ولى مؤلف در استعمال لغات عربى، افراط ورزيده است. بخشهاى نخستين اين کتاب، حاوى مطالب افسانهاى است، ولى در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاريخى و جغرافيايى آن ارزشمند و مستند است، بهويژه آگاهىهاى بسيارى در مورد افراد مشهور محلى و شاعرانى كه به زبان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] شعر سرودهاند، در آن به دست داده شده است. اين کتاب در 4 «قسم» است. بخشهاى پايانى آن كه در خصوص آل بويه و آل زيار و ابتداى تاريخ آل باوند بوده، از ميان رفته است. [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]، خلاصهاى از اين اثر را به زبان انگليسى ترجمه كرده و در 1905م، منتشر ساخته است. متن فارسى آن همراه با ذيلهايى كه ديگران بر اين کتاب افزودهاند، در 1320ش، در تهران به كوشش [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] به چاپ رسيده است. | اثر ابن اسفنديار، قديمىترين کتاب در تاريخ طبرستان است. انشاى آن بسيار فصيح است، ولى مؤلف در استعمال لغات عربى، افراط ورزيده است. بخشهاى نخستين اين کتاب، حاوى مطالب افسانهاى است، ولى در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاريخى و جغرافيايى آن ارزشمند و مستند است، بهويژه آگاهىهاى بسيارى در مورد افراد مشهور محلى و شاعرانى كه به زبان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] شعر سرودهاند، در آن به دست داده شده است. اين کتاب در 4 «قسم» است. بخشهاى پايانى آن كه در خصوص آل بويه و آل زيار و ابتداى تاريخ آل باوند بوده، از ميان رفته است. [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]، خلاصهاى از اين اثر را به زبان انگليسى ترجمه كرده و در 1905م، منتشر ساخته است. متن فارسى آن همراه با ذيلهايى كه ديگران بر اين کتاب افزودهاند، در 1320ش، در تهران به كوشش [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] به چاپ رسيده است<ref>آل داود، سید علی، جلد 3، ص13</ref>. | ||
==پانویس== | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
آل داود، سید علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374 | |||
دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 3، ص13، به قلم سيد على آل داود. | دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 3، ص13، به قلم سيد على آل داود. | ||
ویرایش