۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Mhosseini@noornet.net انجام داده بود وا...) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11830J1.jpg | |||
| عنوان =أخبار و حکایات | |||
| عنوانهای دیگر =کتاب أخبار و حکایات | |||
| پدیدآوران = | |||
| | [[صالح، ابراهیم]] (محقق) | ||
| | |||
[[غسانی، محمد بن فیض]] (نويسنده) | [[غسانی، محمد بن فیض]] (نويسنده) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 248 /غ5الف3 | ||
| موضوع = | |||
احادیث اخلاقی | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
اندرز نامههای عربی | اندرز نامههای عربی | ||
داستانهای اخلاقی | داستانهای اخلاقی | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | دار البشائر | ||
| مکان نشر =دمشق - سوریه | |||
| سال نشر = 1994 م | |||
|مکان نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11830AUTOMATIONCODE | |||
| | | چاپ =1 | ||
| | | تعداد جلد =1 | ||
| | | کتابخانۀ دیجیتال نور =7789 | ||
| | | کد پدیدآور = | ||
|کد | | پس از = | ||
| | | پیش از = | ||
}} | |||
'''اخبار و حكايات'''، از جمله آثار [[ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى]]، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستانهايى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط ابراهيم صالح صورت گرفته است. | '''اخبار و حكايات'''، از جمله آثار [[ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى]]، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستانهايى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط ابراهيم صالح صورت گرفته است. | ||
== ساختار ==کتاب، داراى يك جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف، روات کتاب، وصف نسخه و... واقع شده، سپس متن کتاب، آنگاه سماعات کتاب و در پايان فهرستهاى عام ذكر شده است. | == ساختار == | ||
کتاب، داراى يك جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف، روات کتاب، وصف نسخه و... واقع شده، سپس متن کتاب، آنگاه سماعات کتاب و در پايان فهرستهاى عام ذكر شده است. | |||
== گزارش محتوا == | |||
کتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است: | |||
ايمان و كفر و پايههاى هر يك از اين دو؛ | ايمان و كفر و پايههاى هر يك از اين دو؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۰: | ||
2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مىدهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد مگر نمىگويى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد مگر نه اين است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگهدار تا صاحب آن پيدا شود. | 2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مىدهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد مگر نمىگويى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد مگر نه اين است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگهدار تا صاحب آن پيدا شود. | ||
3. بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مىفرمود: اى بلال اين بىوفايى چيست كه در پيش گرفتهاى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آنجا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسولالله(ص) شرفياب گرديد، در حالى كه مىگريست و صورت خويش را بر | 3. بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مىفرمود: اى بلال اين بىوفايى چيست كه در پيش گرفتهاى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آنجا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسولالله(ص) شرفياب گرديد، در حالى كه مىگريست و صورت خويش را بر خاك قبر مىماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان براى پيامبر(ص) مىگفتى، بشنويم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خويش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آنگاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسولالله را فرياد كرد، بانوان پردهنشين از پناهگاه خويش بيرون دويدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد. | ||
== منابع مقاله == | |||
مقدمه و متن کتاب. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] |
ویرایش