پرش به محتوا

ابن هیثم، محمد بن حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...)
خط ۲۰: خط ۲۰:
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|432 ‌‎ق
|data-type='authorDeathDate'|432 هـ.ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
خط ۳۳: خط ۳۳:
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE6169AUTHORCODE
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE6169AUTHORCODE
|}
|}
</div>'''ابن هيثم، ابوعلى حسن بن حسن بن هيثم بصرى'''، رياضى‌دان برجسته و بزرگ‌ترين فيزيك‌دان مسلمان قرن چهارم هجرى است كه در آثار لاتينى سده‌هاى ميانه، به آونتان يا آوناتهان و بيشتر به آلهازن نامبردار است.
</div>
 
 
'''ابن هيثم، ابوعلى حسن بن حسن بن هيثم بصرى'''، رياضى‌دان برجسته و بزرگ‌ترين فيزيك‌دان مسلمان قرن چهارم هجرى است كه در آثار لاتينى سده‌هاى ميانه، به آونتان يا آوناتهان و بيشتر به آلهازن نامبردار است.


به رغم شهرت عظيم وى، اطلاعات مبسوطى درباره دوران‌هاى مختلف زندگى، خاصه تحصيلات و استادان او در دست نيست. آن‌چه در اين باره مى‌دانيم، غالباً رواياتى است كه حدود سه قرن پس از او، نقل شده است.
به رغم شهرت عظيم وى، اطلاعات مبسوطى درباره دوران‌هاى مختلف زندگى، خاصه تحصيلات و استادان او در دست نيست. آن‌چه در اين باره مى‌دانيم، غالباً رواياتى است كه حدود سه قرن پس از او، نقل شده است.
خط ۳۹: خط ۴۲:
وى در سال 354ق در بصره زاده شد و پس از مشاهده اختلاف مردم در راه‌هاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت.
وى در سال 354ق در بصره زاده شد و پس از مشاهده اختلاف مردم در راه‌هاى وصول به حقيقت، پس از تحصيل علوم طبيعى، به علوم فلسفى همت گماشت.


به روايت شيخ علم‌الدين قيصر بن ابى‌القاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سال‌ها زير فرمان آل بويه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوست‌تر مى‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشويق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به اميد اجراى طرح خود براى تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از اين طرح، مالى براى ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيه‌اى كه مصريان بر اساس طرح‌هاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، اين مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيش‌تر به آن دست مى‌زدند.  
به روايت شيخ علم‌ الدين قيصر بن ابى‌القاسم مهندس، ابن هيثم در بصره- كه در آن سال‌ها زير فرمان آل بويه عراق بود- شغلى ديوانى داشت كه از آن به وزارت بصره تعبير شده است و چون پرداختن به علم را از آن كار دوست‌تر مى‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون كرد تا وى را عزل كردند و وى سپس به مصر رفت. به گفته قفطى سفر او به مصر، به تشويق و وعده الحاكم فاطمى، فرمانرواى مصر روى داد و البته بعيد نيست كه ابن هيثم اصلاً به اميد اجراى طرح خود براى تنظيم آب نيل و برخوردارى از كرم الحاكم آن تمهيد را انديشيده باشد. چه، به روايت قطفى، خليفه فاطمى پس از اطلاع از اين طرح، مالى براى ابن هيثم فرستاد. وى خود را آن ديار رساند و خليفه خود به استقبال او بيرون شد و دانشمند را گرامى داشت. ابن هيثم اندكى بعد در رأس گروهى از مهندسان به بررسى نيل و مجراى آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهده آثار و ابنيه‌اى كه مصريان بر اساس طرح‌هاى دقيق هندسى ساخته بودند، دريافت كه اگر اجراى طرحى كه او در انديشه داشت، ممكن بود، اين مصريان فرهيخته دانا به هندسه و رياضيات، البته پيش‌تر به آن دست مى‌زدند.  


از اين‌رو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مى‌نمايد كه از اين ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آن‌كه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آن‌كه از بيم اين فرمانرواى خونريز، به اين شغل گردن نهاد، ولى براى رهايى از آن چاره در اين ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اين‌رو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزديك الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مى‌آورد.
از اين‌رو نزد خليفه رفت و به ناكامى خود اعتراف كرد. ظاهراً خليفه واكنش تندى از خود نشان نداد، اما چنين مى‌نمايد كه از اين ناكامى چندان خشمناك شده بود كه او را به جاى آن‌كه در جايى چون دارالحكمه قاهره، در كنار كسانى مانند ابن يونس منجم به كار بگمارد، به شغلى ديوانى گماشت. ابن هيثم با آن‌كه از بيم اين فرمانرواى خونريز، به اين شغل گردن نهاد، ولى براى رهايى از آن چاره در اين ديد كه باز تظاهر به جنون كند. از اين‌رو خليفه اموال او را مصادره كرد و كسى را به قيمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس كرد. چون حاكم در سال 411ق درگذشت، ابن هيثم نيز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وى نزديك الازهر قاهره مقام گزيد و بقيه عمر را به تدريس و تأليف سپرى كرد و از طريق استنساخ کتاب، روزى خود را به دست مى‌آورد.
خط ۴۷: خط ۵۰:
از تاريخ درگذشت وى اطلاعى در دست نيست. غالب نويسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق يا پس از آن در قاهره دانسته‌اند. به گفته بيهقى، چون به سختى بيمار شد و دانست كه عمرش به سر آمده، خود روى به كعبه خوابيد و ذكر حق گفت و درگذشت.
از تاريخ درگذشت وى اطلاعى در دست نيست. غالب نويسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق يا پس از آن در قاهره دانسته‌اند. به گفته بيهقى، چون به سختى بيمار شد و دانست كه عمرش به سر آمده، خود روى به كعبه خوابيد و ذكر حق گفت و درگذشت.


وى علاوه بر رياضيات و نورشناسى، در فنونى چون كلام، مابعدالطبيعه، منطق، اخلاق، ادب و موسيقى ماهر بود و خاصه در قوانين نظرى و امور كلى پزشکى دستى قوى داشت، ولى به طبابت نپرداخت. بيهقى او را بطلميوس ثانى لقب داده و از زهد ديندارى او ياد كرده است.
وى علاوه بر رياضيات و نورشناسى، در فنونى چون كلام، مابعدالطبيعه، منطق، اخلاق، ادب و موسيقى ماهر بود و خاصه در قوانين نظرى و امور كلى پزشكى دستى قوى داشت، ولى به طبابت نپرداخت. بيهقى او را بطلميوس ثانى لقب داده و از زهد ديندارى او ياد كرده است.


از ميان شاگردان ابن هيثم، در طول سال‌هايى كه به تدريس اشتغال داشت، فقط دو تن را مى‌شناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتك، دانشمند مشهور مصرى كه نزد ابن هيثم به تحصيل رياضى پرداخت و يكى از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) كه سه سال نزد او شاگردى كرد و استاد هر ماه صد دينار از او مى‌گرفت، اما چون درس به انجام رسيد، ابن هيثم همه آنچه را كه گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و يادآور شد كه مراد او از اين كار، آزمايش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزى بوده است.
از ميان شاگردان ابن هيثم، در طول سال‌هايى كه به تدريس اشتغال داشت، فقط دو تن را مى‌شناسيم: ابوالوفاء مبشر بن فاتك، دانشمند مشهور مصرى كه نزد ابن هيثم به تحصيل رياضى پرداخت و يكى از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) كه سه سال نزد او شاگردى كرد و استاد هر ماه صد دينار از او مى‌گرفت، اما چون درس به انجام رسيد، ابن هيثم همه آنچه را كه گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و يادآور شد كه مراد او از اين كار، آزمايش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزى بوده است.


ابن هيثم به زبان عربى مسلط بود و خطى خوش داشت. کتاب‌هايى كه وى استنساخ مى‌كرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمى بسيار نيز برخوردار بود و طالبان اين کتاب‌ها مبالغ زيادى در ازاى آن مى‌پرداختند.
ابن هيثم به زبان عربى مسلط بود و خطى خوش داشت. کتاب‌هايى كه وى استنساخ مى‌كرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمى بسيار نيز برخوردار بود و طالبان اين کتاب‌ها مبالغ زيادى در ازاى آن مى‌پرداختند.


== آثار==مهم‌ترين آثار او از اين قرار است:
== آثار==
 
 
مهم‌ترين آثار او از اين قرار است:


#آله لفحص الضوء و انكساره.
#آله لفحص الضوء و انكساره.
خط ۷۵: خط ۸۱:
#مقالة في هيئة العالم
#مقالة في هيئة العالم


==منابع مقاله==دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص127.== وابسته‌ها ==
== منابع==
 
 
دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص127.
 
 
== وابسته‌ها ==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]]  
[[شرح مصادرات کتاب اقلیدس]]  


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش