۶۱٬۱۸۹
ویرایش
(لینک درون متنی) |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اما راجع به زندگى شخصى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، مدرك وى، نوشته جماعتى از خويشان ايشان و بزرگان خاندان، از جمله سيد اسماعيل علوى طباطبايى از بنى اعمام او و نيز كتاب «خاطرات زندگى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]» كه توسط سيد محمدحسين علوى بروجردى به رشته تحرير درآمده، است. | اما راجع به زندگى شخصى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، مدرك وى، نوشته جماعتى از خويشان ايشان و بزرگان خاندان، از جمله سيد اسماعيل علوى طباطبايى از بنى اعمام او و نيز كتاب «خاطرات زندگى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]» كه توسط سيد محمدحسين علوى بروجردى به رشته تحرير درآمده، است. | ||
نويسنده بر خلاصه اين كتاب، خاطرات شخصى خود را كه شخصا شنيده و يا ناظر آن بوده اضافه كرده است. اما راجع به مقام و مكتب و آثار علمى ايشان در فقه و حديث و رجال، تقريبا همه مشهودات و مسموعات و برداشتهاى شخصى نويسنده است كه براى اولين بار، به رشته تحرير درآمده است<ref>ر. | نويسنده بر خلاصه اين كتاب، خاطرات شخصى خود را كه شخصا شنيده و يا ناظر آن بوده اضافه كرده است. اما راجع به مقام و مكتب و آثار علمى ايشان در فقه و حديث و رجال، تقريبا همه مشهودات و مسموعات و برداشتهاى شخصى نويسنده است كه براى اولين بار، به رشته تحرير درآمده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ص15-16</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
نويسنده در ابتدا، به بررسى نسب و شجره [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] و رابطه بين خاندان طباطبايى و خاندان مجلسى پرداخته و سپس، ديدگاههاى اجتماعى، سياسى و روش فقهى و اصولى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] را توضيح داده است<ref>متن كتاب، ص11-60</ref> | نويسنده در ابتدا، به بررسى نسب و شجره [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] و رابطه بين خاندان طباطبايى و خاندان مجلسى پرداخته و سپس، ديدگاههاى اجتماعى، سياسى و روش فقهى و اصولى [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] را توضيح داده است<ref>متن كتاب، ص11-60</ref> | ||
نويسنده بر اين باور است كه ايشان از لحاظ اجتماعى، همواره به فكر مردم و مسلمانان بود و از كارهاى صحيح دولتها و ديگران شاد و از كارهاى خلاف آنان، ناراضى بوده و انتقاد مىكرد. ايشان در ملاقات با رجال و شخصيتهاى دولتى كه گاه به گاه اتفاق مىافتاد، راجع به كار مردم و مستمندان و كمبودها، تذكر مىداد و آنى از فكر مردم، فارغ نبود<ref>ر. | نويسنده بر اين باور است كه ايشان از لحاظ اجتماعى، همواره به فكر مردم و مسلمانان بود و از كارهاى صحيح دولتها و ديگران شاد و از كارهاى خلاف آنان، ناراضى بوده و انتقاد مىكرد. ايشان در ملاقات با رجال و شخصيتهاى دولتى كه گاه به گاه اتفاق مىافتاد، راجع به كار مردم و مستمندان و كمبودها، تذكر مىداد و آنى از فكر مردم، فارغ نبود<ref>ر.ک: همان، ص56</ref> | ||
از لحاظ سياسى، نويسنده بر اين باور است كه [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] هيچگاه در صدد ايجاد تحول و نظام سياسى كشور و برقرارى يك نوع حكومت اسلامى به آنگونه كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) به آن مىانديشيد، نبود. هرچند تحولات روزگار و سوابق او در نجف و بروجرد و قم، مسلما او را با اين انديشه كاملا آشنا و شايد مدتها راجع به آن فكر كرده بود كه بعدا ضمن حركت فدائيان اسلام، آنها را اظهار مىفرمود. به نظر نويسنده، ايشان همان روش استاد خود، [[آخوند خراسانى]] را مبنى بر يك نوع حكومت مشروطه ملى با نظارت مراجع، چاره منحصر مىديد و معلوم بود كه با رژيم سلطنتى مشروطه موافق است و گرچه شخصا مداخله نمىكرد، اما همواره حتى در اوج رياست ايشان در بروجرد، از خاندان طباطبايى يك نماينده در مجلس شوراى ملى، وجود داشت<ref>ر. | از لحاظ سياسى، نويسنده بر اين باور است كه [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] هيچگاه در صدد ايجاد تحول و نظام سياسى كشور و برقرارى يك نوع حكومت اسلامى به آنگونه كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) به آن مىانديشيد، نبود. هرچند تحولات روزگار و سوابق او در نجف و بروجرد و قم، مسلما او را با اين انديشه كاملا آشنا و شايد مدتها راجع به آن فكر كرده بود كه بعدا ضمن حركت فدائيان اسلام، آنها را اظهار مىفرمود. به نظر نويسنده، ايشان همان روش استاد خود، [[آخوند خراسانى]] را مبنى بر يك نوع حكومت مشروطه ملى با نظارت مراجع، چاره منحصر مىديد و معلوم بود كه با رژيم سلطنتى مشروطه موافق است و گرچه شخصا مداخله نمىكرد، اما همواره حتى در اوج رياست ايشان در بروجرد، از خاندان طباطبايى يك نماينده در مجلس شوراى ملى، وجود داشت<ref>ر.ک: همان، ص57</ref> | ||
پيرامون روش اصولى ايشان نيز نويسنده معتقد است كليات بحثهاى وى، همان مبانى [[آخوند خراسانى]] بود كه البته مبانى خاص خود را هم داشت. به نظر وى، بهطور كلى روش ايشان ساده و كوتاه كردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود و از مشكلگويى و اصطلاحپردازى اجتناب مىكرد و سعى داشت علم اصول، به مبانى اصلى خود محدود شود و آراى جديدى هم در پارهاى از مباحث اصولى ايشان وجود داشت<ref>ر. | پيرامون روش اصولى ايشان نيز نويسنده معتقد است كليات بحثهاى وى، همان مبانى [[آخوند خراسانى]] بود كه البته مبانى خاص خود را هم داشت. به نظر وى، بهطور كلى روش ايشان ساده و كوتاه كردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود و از مشكلگويى و اصطلاحپردازى اجتناب مىكرد و سعى داشت علم اصول، به مبانى اصلى خود محدود شود و آراى جديدى هم در پارهاى از مباحث اصولى ايشان وجود داشت<ref>ر.ک: همان، ص60</ref> | ||
اما در فقه، نويسنده، معتقد است روش ايشان با ديگران كاملا تفاوت داشت و داراى ابتكارات فراوانى بود. وى به آراى قدماى شيعه اماميه و شهرت فتوايى آنان اهميت مىداد<ref>همان، ص61</ref>ايشان مسائل فقهى را به دو دسته تقسيم مىكرد: يك دسته، «مسائل متلقات»؛ يعنى آنچه عينا از ائمه گرفته شده است كه بسيار سربسته بوده است و آنها را به بقچه سربسته تعبير مىكرد. دسته ديگر، مسائل مشروحه؛ يعنى آنچه را بعدا فقها از هم باز كرده و موضوعات را مشروحا بيان كردهاند. اين تقسيم، غير از تقسيم فقه است به فقه منصوص و فقه تفريعى كه قسم دوم، در عصر [[شيخ مفيد]] و احتمالا توسط ابن جنيد استاد وى، تقريبا در بين شيعه آغاز شد و توسط [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گسترش پيدا كرده است<ref>همان، ص62</ref> | اما در فقه، نويسنده، معتقد است روش ايشان با ديگران كاملا تفاوت داشت و داراى ابتكارات فراوانى بود. وى به آراى قدماى شيعه اماميه و شهرت فتوايى آنان اهميت مىداد<ref>همان، ص61</ref>ايشان مسائل فقهى را به دو دسته تقسيم مىكرد: يك دسته، «مسائل متلقات»؛ يعنى آنچه عينا از ائمه گرفته شده است كه بسيار سربسته بوده است و آنها را به بقچه سربسته تعبير مىكرد. دسته ديگر، مسائل مشروحه؛ يعنى آنچه را بعدا فقها از هم باز كرده و موضوعات را مشروحا بيان كردهاند. اين تقسيم، غير از تقسيم فقه است به فقه منصوص و فقه تفريعى كه قسم دوم، در عصر [[شيخ مفيد]] و احتمالا توسط ابن جنيد استاد وى، تقريبا در بين شيعه آغاز شد و توسط [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گسترش پيدا كرده است<ref>همان، ص62</ref> | ||
| خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. | ||
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع<ref>ر. | در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ک: پاورقى 104</ref>، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص110</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
ویرایش