۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01167J1.jpg|بندانگشتی|النجاة لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی]] | [[پرونده:NUR01167J1.jpg|بندانگشتی|النجاة لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |النجاة لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" |.. النجاه لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی فی اثبات العدل و الرد علی عبدالله بن زید البغدادی المجبر | ||
کتاب النجاه | کتاب النجاه | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[ناصر لدین الله، احمد بن یحیی]] (نويسنده) | ||
[[مادلونگ، ویلفرد]] (مصحح) | [[مادلونگ، ویلفرد]] (مصحح) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربی | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BP 214 /ن2ن3 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |زیدیه - عقاید | ||
کلام زیدیه - قرن 9ق. | کلام زیدیه - قرن 9ق. | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار النشر فرانز شتاينر | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |ویسبادن - آلمان | ||
|- | |- | ||
|سال نشر | |سال نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishYear" | 1405 هـ.ق | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE1167AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''النجاة لمن اتبع الهدى و اجتنب الرّدى''' تأليف الامام احمد بن يحيى الناصر | '''النجاة لمن اتبع الهدى و اجتنب الرّدى''' تأليف [[ناصر لدینالله، احمد بن یحیی|الامام احمد بن يحيى الناصر لديناللّه]] در قرن چهارم هجرى مىباشد.اين كتاب و الناصر لدين اللّه كه از بزرگان زيديه و از اولاد حسن بن حسن بن على بن ابيطالب عليهماالسلام است در اثبات عدل و رد جبريّه و در پاسخ به درخواست شخصى به نام عبداللّه بن عمر براى جواب به كتاب عبداللّه بن يزيد بغدادى تأليف نموده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب حاضر كه هيچ سرفصل و تيترى ندارد بصورت پيوسته با تمسك به آيات قرآنى در دو بخش | كتاب حاضر كه هيچ سرفصل و تيترى ندارد بصورت پيوسته با تمسك به آيات قرآنى در دو بخش اقدام به اثبات اختيار نموده است و با استدلالاتى حرفهاى عبداللّه بن يزيد در عقائد جبريّه را مورد نقادى قرار داده است. | ||
اقدام به اثبات اختيار نموده است و با استدلالاتى حرفهاى عبداللّه بن يزيد در عقائد جبريّه را | |||
مورد نقادى قرار داده است. | |||
خط ۵۹: | خط ۵۵: | ||
مؤلف مقدمۀ مفصّلى را در سرآغاز كتاب آورده و شروع به استدلال براى مختار بودن انسان | مؤلف مقدمۀ مفصّلى را در سرآغاز كتاب آورده و شروع به استدلال براى مختار بودن انسان مىكند.نخست به آيۀ شريفۀ'''ليهلك من هلك عن بيّنة و يحيى من حىّ عن بيّنة و انه لسميع عليم ا'''ستشهاد نموده ارسال رسل و انزال كتب را دليل محكم ديگرى بر اين موضوع مىداند چرا كه در صورت بىاختيار بودن انسان آمدن پيغمبران معنا و مفهومى نداشت زيرا سرنوشت مختوم هركس از قبل تعيين شده بود و انسان فقط به عنوان ابزارى مجرى آن مقدرات مىبود. | ||
مىكند.نخست به آيۀ شريفۀ'''ليهلك من هلك عن بيّنة و يحيى من حىّ عن بيّنة و انه لسميع عليم''' | |||
بىاختيار بودن انسان آمدن پيغمبران معنا و مفهومى نداشت زيرا سرنوشت مختوم هركس از قبل | |||
تعيين شده بود و انسان فقط به عنوان ابزارى مجرى آن مقدرات مىبود. | |||
دليل ديگرى الناصر لدين اللّه براى عقيدۀ عدليۀ آورد استناد به آيات 6 تا 16 سورۀ مباركۀ انفطار است او مىگويد طبق افترايى كه جبريون به خداوند مىبندند آيات زير چه معنايى خواهد داشت | |||
چرا خداوند مىفرمايد'''يا ايها الانسان ما غرّك بربّك الكريم...'''وقتى انسان اختيارى از خود ندارداين آيات چگونه معنا مىشوند چگونه خداوند مىفرمايد'''ان الابرار لفى نعيم و ان الفجار لفى''' جحيم'''.''' | |||
'''وقتى بنده سزاى عملى كه خود اختيارى در آن نداشته را ببيند اين چه عدلى براى خداوند''' خواهد بود؟! | |||
بعد از بيان اين مقدمّه الامام احمد الناصر لدين اللّه خطاب به شخصى به نام عبداللّه بن عمر كه كتاب در واقع جواب نامۀ اوست مىنويسد:يا ابا محمد نامۀ تو بدستم رسيد كه گفتهاى كتابى برايت رسيده از عبداللّه بن زيد بغدادى كه در ردّ مؤمنان اهل عدل نوشته است و به حرفهاى سخيف و بىپايهاى استناد كرده است همو كه در كتابش گفته حق با او و در دستان اوست نه پيش غير او اين حرف مصداق عجبى است كه او و اصحابش را گرفته است و خودش را به قدرى مهم فرض كرده كه خداى متعال را ذم نموده و قول و فعلش را ابطال مىكند. | |||
او مصداق كسى است كه خداوند در حق او و كسانى كه همچون او فكر مىكنند اينچنين مىفرمايد: | او مصداق كسى است كه خداوند در حق او و كسانى كه همچون او فكر مىكنند اينچنين مىفرمايد: | ||
'''قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون | '''قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون''' صنعا اولئك الذين كفروا بآيات ربهم و لقائه و حبطت اعمالهم فلا يقيم لهم يوم القيامة وزنا. | ||
صنعا اولئك الذين كفروا بآيات ربهم و لقائه و حبطت اعمالهم فلا يقيم لهم يوم القيامة وزنا. | |||
مؤلف در ادامه به عبداللّه بن عمر مىنويسد كتاب عبداللّه بن يزيد بغدادى را مطالعه كردم و حرفهاى او را در جور خداوند به بندگانش و طعنههايش به قرآن كريم را خواندم و جوابش را از آنچه كه علم بدان دارم دادم چه راجع به غلطهاى لغوى و چه ديگر اشتباهاتى كه مرتكب شده است، خلاصه كتابش را سراسر غلط و عيب يافتم و اين پاسخ دادن من بدان جهت بود كه فكر نكنندما جوابى به اشكالات آنان نداريم. | |||
سپس امام احمد بن يحيى شروع مىكند به بيان نكتههايى از كتاب عبداللّه بن يزيد بغدادى و جواب دادن از آنها، نخست آنها را شديدا لعن مىكند و با سئوالاتى از اعتقاد آنها در علم خداوند مىگويد آيا شما معتقديد كه خداوند عالم به مخلوقات بوده قبل از خلقتشان؟جواب مىدهيد: بله!مىگوئيم پس آيا خداوند بندگان را وادار كرده به غير آنچه علم دارد عمل كنند؟ | |||
او استدلالش را ادامه مىدهد و از اين انديشه جبريون جواب مىدهد. | او استدلالش را ادامه مىدهد و از اين انديشه جبريون جواب مىدهد. | ||
در ادامه نيز نكات ديگرى از سلطنت الهى، علت خلقت الهى، و...مطرح كرده پاسخهايى را به عقائد جبريّه بيان مىكند.او اينها را به صورت پاسخ به سئوالاتى كه عبداللّه بن يزيد بغدادى | |||
در كتاب خود از معتزله پرسيده است مطرح مىكند.مثلا آياتى كه به نوعى جبريّه به انها استناد كردهاند را عبدالله بن يزيد مىآورد و از معتزله مىپرسد كه جوابتان به اين آيه چيست كه احمد بن يحيى نيز پاسخ مىدهد. | |||
از جمله مسائلى كه بين دو طرف مطرح شده مىتوان به حساب ميّت صغير، استطاعت بندگان بر اعمال، قضا و قدر الهى اشاره كرد كه احمد بن يحيى تأويلات و توجيهات گوناگونى نيز به | |||
از جمله مسائلى كه بين دو طرف مطرح شده مىتوان به حساب ميّت صغير، استطاعت | |||
بندگان بر اعمال، قضا و قدر الهى اشاره كرد كه احمد بن يحيى تأويلات و توجيهات گوناگونى نيز به | |||
كار برده است.تا اينجا بخش اول كتاب بود و از صفحۀ 150 به بعد جزء دوم شروع مىشود كه تقريبا به همان روال سابق مىباشد. | |||
ابتداء جزء دوم به اينصورت شروع مىشود: بسم اللّه الرحمن الرحيم ثم قال عبداللّه بن يزيدالبغدادى:أ ليس قد تزعمون أن من قال...يعنى بلافاصله ارائه سئوالات عبداللّه بن يزيد را | ابتداء جزء دوم به اينصورت شروع مىشود: بسم اللّه الرحمن الرحيم ثم قال عبداللّه بن يزيدالبغدادى:أ ليس قد تزعمون أن من قال...يعنى بلافاصله ارائه سئوالات عبداللّه بن يزيد را | ||
خط ۱۵۳: | خط ۸۷: | ||
از كتابش نقل كرده و اقدام به پاسخگويى بدانها مىكند. | از كتابش نقل كرده و اقدام به پاسخگويى بدانها مىكند. | ||
در اين بخش نيز سئوالات مطرح شده از سوى عبدالله بن يزيد بغدادى كه استناداتى است به آيات قرآنى و جواب احمد بن يحيى از آنها عنوان شده است. | |||
براى نمونه عبداللّه بن يزيد مىگويد حرف معتزله در مورد اين آيه شريفه كه مىفرمايد:'''و من يرد اللّه أن''' يضلّه يجعل صدره ضيقا حرجا'''چيست؟آنها مىگويند اين دلالت بر ارادۀ خداوند بر اضلال''' | |||
در | ندارد و هركس خداوند را به اضلال متصف كند در واقع به ظلم متصفش كرده است. | ||
مىگويد از معتزله بپرسيد پس معنى اين آيه چيست؟آيا خداوند نفس خود را با اين صفت متصف نكرده است؟ اگر مىگوئيد كرده است پس خداوند خودش مىگويد كه اضلال مىكند و بحثى در آن نخواهد بود و اگر بگوئيد خير؛جواب بدهيد پس معنى اين كلام الهى چيست؟آنها خواهند گفت خداوند قدرت دارد بر اينكه اضلال كند بندگان را بدون اينكه ظلمى به آنها بشود. | |||
احمد بن يحيى در جوابش مىگويد علت اين سئوال تو اين است كه دينت را بدون ملاقات با علماء و آشنايى با تأويل آيات و با تقليد از جاهلانى مثل خودت بدست آوردهاى بدون اينكه سئوال از | |||
اهل ذكر بكنى همانانى كه خداوند به تو امر كرده كه از آنها سئوال كنى آنجا كه مىفرمايد:'''فاسئلوا اهل''' الذكر ان كنتم لا تعلمون'''و اهل ذكر را خودش در آيۀ 10 و 11 سورۀ طلاق معرفى مىكند و مىگويد:'''قد انزل اللّه | |||
إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه مبيّنات.'''در ادامه مىگويد: ما در ابتداى كتاب گفتيم كه منظورجعل چيست:جعل به دو صورت است جعل حكم و تسميه و جعل حتم و جبر و قدر كه خروجى''' | |||
إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه مبيّنات.'''در ادامه مىگويد: ما در ابتداى كتاب گفتيم كه منظورجعل چيست:جعل به دو صورت است جعل حكم و تسميه و جعل حتم و جبر و قدر كه خروجى | |||
از آن نيست و آنچه در اين آيۀ شريفه مراد است جعل حكم و تسميه هست نه جعل حتم و جبر و قدر كه | از آن نيست و آنچه در اين آيۀ شريفه مراد است جعل حكم و تسميه هست نه جعل حتم و جبر و قدر كه | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۱۱: | ||
احمد بن يحيى بعد از بيان اين استدلالها در بخشى از جزء دوّم كتاب وارد اثبات لزوم تأويل | احمد بن يحيى بعد از بيان اين استدلالها در بخشى از جزء دوّم كتاب وارد اثبات لزوم تأويل | ||
در آيات قرآنى شده مىگويد:خودتان چطور در جواب مشبهه وقتى به آياتى مثل'''خلقت بيدىّ'''و آيه'''لتصنع | در آيات قرآنى شده مىگويد:خودتان چطور در جواب مشبهه وقتى به آياتى مثل'''خلقت بيدىّ'''و آيه'''لتصنع''' | ||
على عينى'''و آيۀ'''تجرى باعيننا'''و...استناد مىكنند يا شبيه خلق بودن خدا را اثبات كنند مىگوئيد اين آيات | على عينى'''و آيۀ'''تجرى باعيننا'''و...استناد مىكنند يا شبيه خلق بودن خدا را اثبات كنند مىگوئيد اين آيات''' | ||
نياز به تأويل صحيح دارند خود شما هم بايد در آياتى كه قول به جبر از آنها استفاده مىشود دست به تأويل صحيح | نياز به تأويل صحيح دارند خود شما هم بايد در آياتى كه قول به جبر از آنها استفاده مىشود دست به تأويل صحيح | ||
خط ۲۶۱: | خط ۱۷۵: | ||
اولين سئوال من از تو اين است كه آيا در عمرت قرآن خواندهاى؟!اگر جوابت مثبت | اولين سئوال من از تو اين است كه آيا در عمرت قرآن خواندهاى؟!اگر جوابت مثبت | ||
است نظرت راجع به آيۀ شريفهاى كه خداوند مىفرمايد:'''قل ا رأيتم ما انزل اللّه لكم من رزق فجعلتم | است نظرت راجع به آيۀ شريفهاى كه خداوند مىفرمايد:'''قل ا رأيتم ما انزل اللّه لكم من رزق فجعلتم''' | ||
منه حراما و حلالا قل ء آللّه اذن لكم ام على اللّه تفترون'''چيست؟در اين آيه كه به خوبى جواب | منه حراما و حلالا قل ء آللّه اذن لكم ام على اللّه تفترون'''چيست؟در اين آيه كه به خوبى جواب''' | ||
تو داده شده است و آيۀ شريفه منشاء روزى حرام را بيان فرموده است.چطور چشمت به اين آيه | تو داده شده است و آيۀ شريفه منشاء روزى حرام را بيان فرموده است.چطور چشمت به اين آيه | ||
خط ۳۲۹: | خط ۲۴۳: | ||
هستند كه در انتهاى كتاب آورده شدهاند. | هستند كه در انتهاى كتاب آورده شدهاند. | ||
ویرایش