۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
|||
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مالطه، معرب مالت و نام جزيرهاى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مىباشد.<ref>دهخدا، مدخل مالطه</ref> | مالطه، معرب مالت و نام جزيرهاى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مىباشد.<ref>دهخدا، مدخل مالطه</ref> | ||
انگيزه نويسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است.<ref>مقدمه نويسنده، | انگيزه نويسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است.<ref>مقدمه نويسنده، ص24</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در مقدمه وهب، ضمن اشارهاى كوتاه به زندگىنامه نويسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است.<ref>مقدمه، | در مقدمه وهب، ضمن اشارهاى كوتاه به زندگىنامه نويسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است.<ref>مقدمه، ص11 - 21</ref> | ||
در مقدمه نويسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است.<ref>مقدمه نويسنده، | در مقدمه نويسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است.<ref>مقدمه نويسنده، ص23</ref> | ||
نويسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است: | نويسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است: | ||
#در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافىدانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانستهاند.<ref>متن كتاب، | #در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافىدانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانستهاند.<ref>متن كتاب، ص31</ref> | ||
#:در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد.<ref>همان</ref> | #:در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد.<ref>همان</ref> | ||
#:برخى جغرافىدانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيرهاى بدين نام، وجود نداشته است.<ref>همان، | #:برخى جغرافىدانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيرهاى بدين نام، وجود نداشته است.<ref>همان، ص33</ref> | ||
#:از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام بردهاند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مىشود كه اولين قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزديك به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند.<ref>همان، | #:از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام بردهاند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مىشود كه اولين قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزديك به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند.<ref>همان، ص34</ref> | ||
#:اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد.<ref>همان</ref> | #:اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد.<ref>همان</ref> | ||
#:پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيهاى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد.<ref>همان، | #:پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيهاى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد.<ref>همان، ص35</ref> | ||
#در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريحگاههاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، | #در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريحگاههاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، ص38</ref> | ||
#:از آنجا كه زمين مالطه، صخرهاى و پر از سنگ مىباشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مىكنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوهها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مىباشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مىنمايند؛ بهعنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مىكنند.<ref>همان، | #:از آنجا كه زمين مالطه، صخرهاى و پر از سنگ مىباشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مىكنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوهها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مىباشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مىنمايند؛ بهعنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مىكنند.<ref>همان، ص41</ref>آب مالطه نيز از بارش باران و چاههاى آن تأمين مىگردد.<ref>همان، ص43</ref> | ||
#فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مىباشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعهها و لنگرگاههاى متعددى است. نصف قلعههاى اين شهر، از صخرهها تشكيل شده و لنگرگاهها نيز از سنگ ساخته شده است.<ref>همان، | #فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مىباشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعهها و لنگرگاههاى متعددى است. نصف قلعههاى اين شهر، از صخرهها تشكيل شده و لنگرگاهها نيز از سنگ ساخته شده است.<ref>همان، ص46</ref> | ||
#:از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانهها و ساختمانها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانهها، چاهها و آبراههاى آن، راههاى مواصلاتى شهر، چگونگى و كيفيت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاهها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسهها و محلهاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد.<ref>همان، | #:از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانهها و ساختمانها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانهها، چاهها و آبراههاى آن، راههاى مواصلاتى شهر، چگونگى و كيفيت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاهها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسهها و محلهاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد.<ref>همان، ص46 - 63</ref> | ||
#در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينتهاى مورد استفاده مردم مالطه، عادتهايى كه انگليسىها در آن رواج دادهاند، عادات مردم در خوردنىها و نوشيدنىها، خوابگاهها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپىگرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد.<ref>همان، | #در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينتهاى مورد استفاده مردم مالطه، عادتهايى كه انگليسىها در آن رواج دادهاند، عادات مردم در خوردنىها و نوشيدنىها، خوابگاهها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپىگرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد.<ref>همان، ص64</ref> | ||
#در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسىها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه بهوسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است.<ref>همان، | #در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسىها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه بهوسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است.<ref>همان، ص81</ref> | ||
#:نويسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسىها در اين جزيره، بر خلاف منش همنوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسىهاى ساكن اين جزيره، انسانهاى متكبر و خسيسى بودند.<ref>همان، | #:نويسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسىها در اين جزيره، بر خلاف منش همنوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسىهاى ساكن اين جزيره، انسانهاى متكبر و خسيسى بودند.<ref>همان، ص86</ref> | ||
#در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>همان، | #در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>همان، ص89</ref> | ||
#:مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرحشده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرحشده در اين فصل مىباشد.<ref>همان، | #:مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرحشده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرحشده در اين فصل مىباشد.<ref>همان، ص89 - 97</ref> | ||
#زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نويسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است.<ref>همان، | #زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نويسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است.<ref>همان، ص98</ref> | ||
#:بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نويسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>همان، | #:بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نويسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>همان، ص113</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ویرایش